از قهرمان کودک تا کولی قهرمان
رضا صائمی
منتقد سینما یدو؛ کودک قهرمان
یدو را هم میتوان در ذیل ژانر جنگ قرار داد هم ژانر کودک و نوجوان. مهدی جعفری پیش از این فیلم 23 نفر را ساخته بود و گویی بهنظر میرسد تلاش او برای به تصویر کشیدن واقعیتهای ناگفته جنگ است که به آن پرداخته نشده. فیلم به ماههای آغازین جنگ عراق علیه ایران برمیگردد که شهر مرزی آبادان در محاصره کامل دشمن قرار میگیرد. یدو بههمراه مادر، برادر و خواهرش از جمله کسانی هستند که جایی برای رفتن ندارند. زندگی در شرایط محاصره و گلوله باران شهر از سوی دشمن هر روز برای آنها دشوارتر میشود. یدو برای مراقبت از جان خانواده خود تلاش میکند تا راهی برای خروج از این شرایط بیابد. در واقع یدو در طول قصه بتدریج به یک قهرمان بدل میشود همچنانکه به موازات آن از حیث روانشناسی در حال تبدیل شدن به یک مرد است. نوجوانی که عطش مرد شدن دارد و حالا این شرایط بحرانی ناشی از جنگ شرایط قهرمانی و مرد شدن او را زودتر فراهم میکند. یدو از جمله فیلمهای اقتباسی امسال است که از کتاب «زخم شیر» اقتباس شده و البته تجربههای زیسته کارگردان که نوجوانی خود را در جنگ گذراند به پردازش آن کمک کرده است. ضمن اینکه میتوان آن را فیلم شهری هم دانست که در بستر جنگ صورتبندی شده است. در واقع در اینجا خود شهر به عنصر دراماتیک بدل شده و بخشی از هویت سینمایی فیلم میشود. روزی روزگاری آبادان که در جشنواره امسال حضور داشت و سال پیش فیلم آبادان یازده شصت هم از جمله فیلمهایی بودند که شهر را در نسبت با جنگ یا جنگ را در نسبت با شهر در قصه خود روایت کردند و به تخریبهایی که یک شهر جنگ زده تحمل میکند از یک سو و مقاومت و ایستادگی یک شهر در برابر دشمن میپردازد. از اینرو میزانسن در اینجا کارکردی فرادراماتیک پیدا کرده و جغرافیا به کانون متن بدل میشود. ضمن اینکه یدو را میتوان مقاومت و پایداری خانوادههای آبادانی در زمان جنگ دانست و ستایش مردمانی که بیش از همه هزینه جنگ را پرداخت کردهاند. یدو در واقع برشی است از داستان حصر آبادان که البته به احیای سینمای کودک و نوجوان هم کمک میکند و یادآور فیلمهای ماندگاری است که در این ژانر ساخته شده است. شاید که نه قطعاً یکی از نقاط قوت فیلم بازی نوجوانی به اسم میلاد صویلاوی است که در نقش «یدو» ظاهر میشود. انگار بهشکل غریزی بازیگر است و یادآور بازیگران نوجوان فیلمهای امیر نادری. چنان بازی درخشانی دارد که حتی اگر فیلم را هم دوست نداشته باشید میتوانید از تماشای بازی او لذت ببرید. در واقع او با اینکه یک بازیگر اولی است اما در برابر بازیگر حرفهای ستاره پسیانی براحتی بازی میکند و در کل فیلم هم در نقطه کانونی توجه مخاطب قرار میگیرد. با این همه فیلم از حیث مصالح داستانی لاغر است و برای تغییر فضا و شتاب بخشیدن به ریتم بیشتر به حادثه اکتفاء میکند تا یک موقعیت دراماتیک. انفجارها که به شکل موتیف وار تکرار میشود در واقع به مثابه پاساژهایی است که قرار است فواصل مختلف فیلم را به هم وصل کند. یدو به پردازش داستانی بیشتر یا داستانکهایی نیاز داشت تا جاهای خالی سکانسها را با قصه خود پر کند. مثلاً بهجای تکرار مدام کشمکشهای مادر و پسر میشد خرده داستانهایی به آن اضافه کرد تا قصه در عمق بسط بیابد و پیش برود نه اینکه دور خودش بچرخد.
تیتی؛ تولدی دوباره
بهنظر میرسد که باید «تیتی» را پایان یک سه گانه برای سینمای آیدا پناهنده دانست که عناصر مشترک آن جغرافیای شمال و تنش و آسیب شناسی روابط عاطفی و انسانی بود. اگر خود کارگردان هم آنها را مجموعه یک سه گانه بداند بدون شک «تیتی» بهترین فیلم این سه گانه است که جهان سینمایی فیلمساز درآن به کمال میرسد. قصه و کارگردانی را هم کناربگذاریم هم بازی شدن دوباره«النازشاکردوست» و «هوتن شکیبا» پس از فیلم «شبی که ماه کامل شد» و «ابلق» کنجکاوی مخاطب را برمی انگیزد و فیلم هم البته از فیلمهای موفق در گیشه خواهد شد. به این موارد اضافه کنید حضور و بازی متفاوت و خوب «پارسا پیروزفر» را که نظر تماشاگر را جلب میکند. «تی تی» اما یک الناز شاکردوست درخشان دارد که حتی بیش از فیلم ابلق و با ریزه کاریهای بیشتری توانستند توانمندی این بازیگر و رشد گامبهگام او را نشان دهد. شخصیت محوری قصه که نام فیلم هم است خود اوست. «تیتی» یک زن جوان کولی است که شغلش نظافتچی بیمارستان است و جهت تأمین هزینههای زندگیاش برای زوجهایی که نمیتوانند بچهدار شوند، رحم اجارهای در اختیارشان میگذارد. او بواسطه آشنایی با دکتر ابراهیم (پارسا پیروزفر) با تجربه تازهای از خودش و زندگی مواجه میشود و در واقع به شناخت تازهای از خود میرسد. بهعبارت دیگر تیتی دچار یک خودآگاهی شده و جسارت هویتیابی بر اساس این درک تازه را هم پیدا کرده است. در واقع جمع آگاهی و اراده از او در پایان فیلم آدم دیگری میسازد. خود شخصیت تیتی بیش از هر کس دیگری در کانون روایتی روانشناختی از قصه قرار دارد که میتوان آن را در تولد دیگر یک زن کولی صورتبندی کرد. ضمن اینکه فیلم بواسطه تیتی به یک موقعیت و وضعیت زنانه-اخلاقی هم مینگرد. به این معنا که نسبت عاطفی و مالی بارداری با رحم اجارهای را در زیر متن قصه در جهان فکری مخاطب طرح میکند و به آن اعتبار میبخشد. به این معنی که «تی تی» که نوزاد زوجی را باردار است، تصمیم میگیرد که بچه را نگه دارد ولی تهدید میشود که ممکن است بهخاطر این کار پایش به دادگاه باز شود. هنگامی که دکتر بچه او را به دنیا میآورد، زنی که صاحب اصلی بچه است وارد اتاق میشود اما «تیتی» به او میگوید که حتی یک سلول از این بچه متعلق به تو نیست. در واقع فارغ از چالش اصلی فیلم که بین تیتی و همسرش امیررضا و ابراهیم شکل میگیرد فیلم سرشار از ارجاعات اخلاقی و اجتماعی است که میتواند آن را در تأویلهای فرامتنی اش غنی کند. نمیتوان براحتی ازبازی خوب هوتن شکیبا گذشت. او در اینجا حتی از «ابلق» هم درخشانتر است و بهنظر میرسد در داوریهای جشنواره امسال نسبت به او بیمهری صورت گرفته است. فیلم را در یک قرائت کلانتر میتوان تقابل یا دیالکتیک بین «آرمان گرایی» و «واقع گرایی» یا از منظر دیگری بین «عشق» و «وظیفه» دانست که شخصیت ابراهیم و تی تی در دو سوی این نسبتهای دوقطبی قرار میگیرند و در نهایت واقعگرایی و عشق پیروز میشود. بهنظر میرسد آیدا پناهنده توانسته در تی تی به شکل کاملتری جهان ذهنیاش را در جهان سینماییاش به نمایش گذاشته و فرصتی برای اندیشیدن درباره روابط آدمها با خودشان و دیگران ترسیم کند.
منتقد سینما یدو؛ کودک قهرمان
یدو را هم میتوان در ذیل ژانر جنگ قرار داد هم ژانر کودک و نوجوان. مهدی جعفری پیش از این فیلم 23 نفر را ساخته بود و گویی بهنظر میرسد تلاش او برای به تصویر کشیدن واقعیتهای ناگفته جنگ است که به آن پرداخته نشده. فیلم به ماههای آغازین جنگ عراق علیه ایران برمیگردد که شهر مرزی آبادان در محاصره کامل دشمن قرار میگیرد. یدو بههمراه مادر، برادر و خواهرش از جمله کسانی هستند که جایی برای رفتن ندارند. زندگی در شرایط محاصره و گلوله باران شهر از سوی دشمن هر روز برای آنها دشوارتر میشود. یدو برای مراقبت از جان خانواده خود تلاش میکند تا راهی برای خروج از این شرایط بیابد. در واقع یدو در طول قصه بتدریج به یک قهرمان بدل میشود همچنانکه به موازات آن از حیث روانشناسی در حال تبدیل شدن به یک مرد است. نوجوانی که عطش مرد شدن دارد و حالا این شرایط بحرانی ناشی از جنگ شرایط قهرمانی و مرد شدن او را زودتر فراهم میکند. یدو از جمله فیلمهای اقتباسی امسال است که از کتاب «زخم شیر» اقتباس شده و البته تجربههای زیسته کارگردان که نوجوانی خود را در جنگ گذراند به پردازش آن کمک کرده است. ضمن اینکه میتوان آن را فیلم شهری هم دانست که در بستر جنگ صورتبندی شده است. در واقع در اینجا خود شهر به عنصر دراماتیک بدل شده و بخشی از هویت سینمایی فیلم میشود. روزی روزگاری آبادان که در جشنواره امسال حضور داشت و سال پیش فیلم آبادان یازده شصت هم از جمله فیلمهایی بودند که شهر را در نسبت با جنگ یا جنگ را در نسبت با شهر در قصه خود روایت کردند و به تخریبهایی که یک شهر جنگ زده تحمل میکند از یک سو و مقاومت و ایستادگی یک شهر در برابر دشمن میپردازد. از اینرو میزانسن در اینجا کارکردی فرادراماتیک پیدا کرده و جغرافیا به کانون متن بدل میشود. ضمن اینکه یدو را میتوان مقاومت و پایداری خانوادههای آبادانی در زمان جنگ دانست و ستایش مردمانی که بیش از همه هزینه جنگ را پرداخت کردهاند. یدو در واقع برشی است از داستان حصر آبادان که البته به احیای سینمای کودک و نوجوان هم کمک میکند و یادآور فیلمهای ماندگاری است که در این ژانر ساخته شده است. شاید که نه قطعاً یکی از نقاط قوت فیلم بازی نوجوانی به اسم میلاد صویلاوی است که در نقش «یدو» ظاهر میشود. انگار بهشکل غریزی بازیگر است و یادآور بازیگران نوجوان فیلمهای امیر نادری. چنان بازی درخشانی دارد که حتی اگر فیلم را هم دوست نداشته باشید میتوانید از تماشای بازی او لذت ببرید. در واقع او با اینکه یک بازیگر اولی است اما در برابر بازیگر حرفهای ستاره پسیانی براحتی بازی میکند و در کل فیلم هم در نقطه کانونی توجه مخاطب قرار میگیرد. با این همه فیلم از حیث مصالح داستانی لاغر است و برای تغییر فضا و شتاب بخشیدن به ریتم بیشتر به حادثه اکتفاء میکند تا یک موقعیت دراماتیک. انفجارها که به شکل موتیف وار تکرار میشود در واقع به مثابه پاساژهایی است که قرار است فواصل مختلف فیلم را به هم وصل کند. یدو به پردازش داستانی بیشتر یا داستانکهایی نیاز داشت تا جاهای خالی سکانسها را با قصه خود پر کند. مثلاً بهجای تکرار مدام کشمکشهای مادر و پسر میشد خرده داستانهایی به آن اضافه کرد تا قصه در عمق بسط بیابد و پیش برود نه اینکه دور خودش بچرخد.
تیتی؛ تولدی دوباره
بهنظر میرسد که باید «تیتی» را پایان یک سه گانه برای سینمای آیدا پناهنده دانست که عناصر مشترک آن جغرافیای شمال و تنش و آسیب شناسی روابط عاطفی و انسانی بود. اگر خود کارگردان هم آنها را مجموعه یک سه گانه بداند بدون شک «تیتی» بهترین فیلم این سه گانه است که جهان سینمایی فیلمساز درآن به کمال میرسد. قصه و کارگردانی را هم کناربگذاریم هم بازی شدن دوباره«النازشاکردوست» و «هوتن شکیبا» پس از فیلم «شبی که ماه کامل شد» و «ابلق» کنجکاوی مخاطب را برمی انگیزد و فیلم هم البته از فیلمهای موفق در گیشه خواهد شد. به این موارد اضافه کنید حضور و بازی متفاوت و خوب «پارسا پیروزفر» را که نظر تماشاگر را جلب میکند. «تی تی» اما یک الناز شاکردوست درخشان دارد که حتی بیش از فیلم ابلق و با ریزه کاریهای بیشتری توانستند توانمندی این بازیگر و رشد گامبهگام او را نشان دهد. شخصیت محوری قصه که نام فیلم هم است خود اوست. «تیتی» یک زن جوان کولی است که شغلش نظافتچی بیمارستان است و جهت تأمین هزینههای زندگیاش برای زوجهایی که نمیتوانند بچهدار شوند، رحم اجارهای در اختیارشان میگذارد. او بواسطه آشنایی با دکتر ابراهیم (پارسا پیروزفر) با تجربه تازهای از خودش و زندگی مواجه میشود و در واقع به شناخت تازهای از خود میرسد. بهعبارت دیگر تیتی دچار یک خودآگاهی شده و جسارت هویتیابی بر اساس این درک تازه را هم پیدا کرده است. در واقع جمع آگاهی و اراده از او در پایان فیلم آدم دیگری میسازد. خود شخصیت تیتی بیش از هر کس دیگری در کانون روایتی روانشناختی از قصه قرار دارد که میتوان آن را در تولد دیگر یک زن کولی صورتبندی کرد. ضمن اینکه فیلم بواسطه تیتی به یک موقعیت و وضعیت زنانه-اخلاقی هم مینگرد. به این معنا که نسبت عاطفی و مالی بارداری با رحم اجارهای را در زیر متن قصه در جهان فکری مخاطب طرح میکند و به آن اعتبار میبخشد. به این معنی که «تی تی» که نوزاد زوجی را باردار است، تصمیم میگیرد که بچه را نگه دارد ولی تهدید میشود که ممکن است بهخاطر این کار پایش به دادگاه باز شود. هنگامی که دکتر بچه او را به دنیا میآورد، زنی که صاحب اصلی بچه است وارد اتاق میشود اما «تیتی» به او میگوید که حتی یک سلول از این بچه متعلق به تو نیست. در واقع فارغ از چالش اصلی فیلم که بین تیتی و همسرش امیررضا و ابراهیم شکل میگیرد فیلم سرشار از ارجاعات اخلاقی و اجتماعی است که میتواند آن را در تأویلهای فرامتنی اش غنی کند. نمیتوان براحتی ازبازی خوب هوتن شکیبا گذشت. او در اینجا حتی از «ابلق» هم درخشانتر است و بهنظر میرسد در داوریهای جشنواره امسال نسبت به او بیمهری صورت گرفته است. فیلم را در یک قرائت کلانتر میتوان تقابل یا دیالکتیک بین «آرمان گرایی» و «واقع گرایی» یا از منظر دیگری بین «عشق» و «وظیفه» دانست که شخصیت ابراهیم و تی تی در دو سوی این نسبتهای دوقطبی قرار میگیرند و در نهایت واقعگرایی و عشق پیروز میشود. بهنظر میرسد آیدا پناهنده توانسته در تی تی به شکل کاملتری جهان ذهنیاش را در جهان سینماییاش به نمایش گذاشته و فرصتی برای اندیشیدن درباره روابط آدمها با خودشان و دیگران ترسیم کند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه