خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
وقت کشی در وزارت خارجه امریکا
متأسفانه وزارت خارجه همچنان با هیجان و نگرانی در پیگرفتن تضمینهایی از مادورو درباره سلامت پرسنل دیپلماتیک ما در آن کشور بود. این نگرانی بر سر اصل تضمینی که دولت ونزوئلا باید درباره حفاظت کافی از این افراد میداد، نبود بلکه به چگونگی تبادل «یادداشتهای دیپلماتیک» مربوط میشد که بهنظر من این بحثهای پیش پا افتاده در آن شرایط، بیتوجهی و بیاعتنایی کامل به فضای سیاسی گسترده تری بود که اتفاقات مهمی در آن جریان داشت. وزارت خارجه همچنین در اطلاعرسانی به بانک مرکزی درباره اینکه ما دولت جدیدی را در کاراکاس به رسمیت شناختهایم، تعلل کرده بود که این خود باعث تعجب بود.
تا روز دوشنبه اداره نیمکره غربی وزارت خارجه از پذیرش تحریمهای نفتی خودداری میکرد و همان طور که من نگران بودم، چنین استدلال میکرد که این اقدام امنیت پرسنل ما را در سفارت امریکا در کاراکاس به خطر میاندازد. «کیم برایر» دستیار وزیر خارجه در این اداره خواستار تأخیری 30 روزه در تحریمها بود که آشکارا بی ارزش بود. ابتدا آن را جدی نگرفتم ولی به نظر میرسید استدلال «برایر» بتدریج با جزئیات بیشتری مطرح میشود و اساساً هر اقدامی را که ما برای تحت فشار قرار دادن رژیم مادورو انجام داده بودیم، بهعنوان اقدامی که ممکن است باعث به خطر افتادن جان دیپلماتهای ما شود، توصیف میکرد (در آن ایام بیشتر پرسنل مستقر ما در سفارتخانه نیروهای امنیتی بودند و نه «دیپلمات»). اگر من یک کودک بدبین بودم شاید نتیجه میگرفتم که برایر و اداره متبوع وی در حقیقت با اقدامات خود تلاش میکردند سیاست اولیه ما را نابود کنند.
پمپئو بعد از ظهر شنبه در حالی که مطمئن نبود در برابر این مقاومت بوروکراتیک و اداری چه اقدامی باید انجام دهد، با من تماس گرفت. او را متقاعد کردم که اداره نیمکره غربی وزارت خارجه فقط در حال وقت کشی است؛ هر چقدر که او با این تأخیر انداختن موافقت کند زمینه برای درخواست تأخیرهای بیشتر فراهم خواهد شد. پمپئو در نهایت موافقت کرد که اگر ما «از همین فردا کار روی تحریمها را آغاز کنیم» از نظر او اشکالی ندارد. ما هم این کار را انجام دادیم. بیتردید کارشکنی اداره مربوطه در وزارت خارجه نشانه خوبی نبود. چه کسی میدانست که نظام اداری ما با این کارهای خود چه پیامی را به دولتهای دیگر، اندیشکده قدرتمند و چپگرای امریکای لاتین، لابیها و گروههای فشار حاضر در واشنگتن و رسانهها ارسال میکند؟
من و منوچین روز دوشنبه، چند بار با هم صحبت کردیم. او تمام آخر هفته را با مدیران شرکتهای نفتی مذاکره کرده بود و تحریمها در واقع بسیار شدیدتر از آن چیزی بود که ابتدا انتظار داشت و این خبر خوبی بود. معلوم شد پیشبینیها درباره این که ما نمیتوانیم بهدلیل تأثیرات منفی تحریمها بر پالایشگاههای ساحلی امریکا در خلیج مکزیک، علیه شرکت ملی نفت ونزوئلا اقدام کنیم؛ اغراقآمیز بوده است. این پالایشگاهها با توجه به سالها انتظار برای اعمال چنین تحریمهای نفتی، به گفته منوچین برای یافتن منبع دیگری برای جایگزین کردن واردت نفت از ونزوئلا «در موقعیت خوبی قرار داشتند»؛ واردات نفت این شرکتها از ونزوئلا اکنون کمتر از 10 درصد مجموعه واردات آنها را تشکیل میداد.
وقت کشی در وزارت خارجه امریکا
متأسفانه وزارت خارجه همچنان با هیجان و نگرانی در پیگرفتن تضمینهایی از مادورو درباره سلامت پرسنل دیپلماتیک ما در آن کشور بود. این نگرانی بر سر اصل تضمینی که دولت ونزوئلا باید درباره حفاظت کافی از این افراد میداد، نبود بلکه به چگونگی تبادل «یادداشتهای دیپلماتیک» مربوط میشد که بهنظر من این بحثهای پیش پا افتاده در آن شرایط، بیتوجهی و بیاعتنایی کامل به فضای سیاسی گسترده تری بود که اتفاقات مهمی در آن جریان داشت. وزارت خارجه همچنین در اطلاعرسانی به بانک مرکزی درباره اینکه ما دولت جدیدی را در کاراکاس به رسمیت شناختهایم، تعلل کرده بود که این خود باعث تعجب بود.
تا روز دوشنبه اداره نیمکره غربی وزارت خارجه از پذیرش تحریمهای نفتی خودداری میکرد و همان طور که من نگران بودم، چنین استدلال میکرد که این اقدام امنیت پرسنل ما را در سفارت امریکا در کاراکاس به خطر میاندازد. «کیم برایر» دستیار وزیر خارجه در این اداره خواستار تأخیری 30 روزه در تحریمها بود که آشکارا بی ارزش بود. ابتدا آن را جدی نگرفتم ولی به نظر میرسید استدلال «برایر» بتدریج با جزئیات بیشتری مطرح میشود و اساساً هر اقدامی را که ما برای تحت فشار قرار دادن رژیم مادورو انجام داده بودیم، بهعنوان اقدامی که ممکن است باعث به خطر افتادن جان دیپلماتهای ما شود، توصیف میکرد (در آن ایام بیشتر پرسنل مستقر ما در سفارتخانه نیروهای امنیتی بودند و نه «دیپلمات»). اگر من یک کودک بدبین بودم شاید نتیجه میگرفتم که برایر و اداره متبوع وی در حقیقت با اقدامات خود تلاش میکردند سیاست اولیه ما را نابود کنند.
پمپئو بعد از ظهر شنبه در حالی که مطمئن نبود در برابر این مقاومت بوروکراتیک و اداری چه اقدامی باید انجام دهد، با من تماس گرفت. او را متقاعد کردم که اداره نیمکره غربی وزارت خارجه فقط در حال وقت کشی است؛ هر چقدر که او با این تأخیر انداختن موافقت کند زمینه برای درخواست تأخیرهای بیشتر فراهم خواهد شد. پمپئو در نهایت موافقت کرد که اگر ما «از همین فردا کار روی تحریمها را آغاز کنیم» از نظر او اشکالی ندارد. ما هم این کار را انجام دادیم. بیتردید کارشکنی اداره مربوطه در وزارت خارجه نشانه خوبی نبود. چه کسی میدانست که نظام اداری ما با این کارهای خود چه پیامی را به دولتهای دیگر، اندیشکده قدرتمند و چپگرای امریکای لاتین، لابیها و گروههای فشار حاضر در واشنگتن و رسانهها ارسال میکند؟
من و منوچین روز دوشنبه، چند بار با هم صحبت کردیم. او تمام آخر هفته را با مدیران شرکتهای نفتی مذاکره کرده بود و تحریمها در واقع بسیار شدیدتر از آن چیزی بود که ابتدا انتظار داشت و این خبر خوبی بود. معلوم شد پیشبینیها درباره این که ما نمیتوانیم بهدلیل تأثیرات منفی تحریمها بر پالایشگاههای ساحلی امریکا در خلیج مکزیک، علیه شرکت ملی نفت ونزوئلا اقدام کنیم؛ اغراقآمیز بوده است. این پالایشگاهها با توجه به سالها انتظار برای اعمال چنین تحریمهای نفتی، به گفته منوچین برای یافتن منبع دیگری برای جایگزین کردن واردت نفت از ونزوئلا «در موقعیت خوبی قرار داشتند»؛ واردات نفت این شرکتها از ونزوئلا اکنون کمتر از 10 درصد مجموعه واردات آنها را تشکیل میداد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه