تهران شهر بی دفاع


حمیده امینی فرد
خبرنگار
درست یکسال پیش بود، 365 روز پیش، سی‌ام بهمن ماه... یک روز، یک شایعه، یک خبر، یک ویروس....چهره شهرهایمان را تغییر داد... از همان روزی که باور کردیم غافلگیرانه در یک نبرد نابرابر، ایستاده‌ایم، لباس رزممان را پوشیدیم، شبیه همه مدافعان جنگ‌های خیالی، از ورای سرزمین‌های چین باستان گذشتیم و به دنیای واقعی ویروس‌های عجیب آمدیم. از آن روز تا به‌همین امروز، تسلیم نشدیم، سخت جنگیدیم، تا نزدیکی‌های اسارت جلو رفتیم، اما برای «ماندن» کوتاه نیامدیم....
 روزهای اول دست‌مان خالی بود، ویروس جانمان را که نه! همه وجودمان را فشرده بود، کسب و کارهایمان تعطیل شده بود، جیب هایمان هم خالی....ما در آستانه یک فروپاشی عمیق روحی بودیم، ویروس حالمان را تغییر داده بود، در شهرهایمان خبری از «شهروند» نبود، ما مانده بودیم و یک شهر بی‌صدا! یک شهر سرد، یک شهر بی‌هوا....
 سال که از نیمه گذشت، زیر پاهایمان خالی شد، تعداد فوتی‌هایمان به اوج رسید، نفسمان به شماره افتاد، بی‌تاب «ماندن» شدیم. ترس «نماندن» به جانمان افتاد، فهرست از دست دادن‌هایمان زیاد شد... داغ «مادر»، «پدر»، «همسر»، «خواهر»، «برادر» و «فرزند» دیدیم، حسرت در آغوش کشیدن دوباره آنها (حتی روی خروارها خاک مزاری که می‌دانستیم ناجوانمردانه، عزیزمان را به دستش سپرده‌ایم) به دلمان ماند، ما اما برای «زندگی» پافشاری کردیم، آنقدر که صدای اندوهمان خاموش شد، ناله‌هایمان درون سینه‌هایمان جا ماند و ما بالاخره از پشت سنگرهای سخت شهرهایمان بیرون آمدیم، از دروازه‌های دفاعی شهرمان گذشتیم و با شتاب به‌سمت نیمه‌های زمین دویدیم و در نهایت این ما بودیم که به خط حمله رسیدیم... واکسن که آمد، گمانمان به رفتن ویروس بود، ما آدم معمولی‌ها، حتی دلمان برای یک زندگی «نیمه معمولی» هم تنگ شده بود، اما میهمان نوازی مان، کار دستمان داد، راه را برای ماندگاری اش باز کرد، حالا ما نیمه جان شده‌ایم... شهرهایمان در آستانه سال جدید، رمقی برای چراغانی ندارند، اما می‌دانیم این پایان راه هیچ کداممان نیست، دیر یا زود ما قهرمان این مستند عجیب خواهیم شد....

مترو یکی از پازل‌های کرونا
حمل‌ونقل عمومی و بویژه مترو قطعاً یکی از مهم‌ترین بخش‌های پازل کرونا خواهد بود. اولین نقطه‌ای که هشدارها را متوجه خود کرد و معلوم شد که مهم‌ترین جا برای شیوع ویروس کروناست. کارشناسان تقریباً چند هفته بعد ازاینکه از شوک آمدن ویروس کرونا بیرون آمدند، هشدارها برای مراقبت‌های عمومی در مترو و اتوبوس را شروع کردند و جالب اینکه بسرعت از میزان مسافران حمل‌ونقل عمومی کاسته شد. بخشی از این کاهش البته مدیون آزاد شدن محدوده طرح ترافیک در اوایل سال بود که اگرچه بعد از مدتی با مخالفت مدیریت شهری روبه‌رو شد، اما با تغییر ساعت ماندگار ماند تا وضعیت حمل‌ونقل عمومی کمی بهتر شود. نتیجه آنکه میزان مسافران مترو از حدود یک میلیون و 800 هزار نفر پیش از کرونا به یکباره به کمتر از 500 هزار نفر رسید و در ایام عید رکورد شگفت انگیز 100 هزار نفر را هم ثبت کرد. درمقابل اما مردم که فضای ناامن حمل‌ونقل عمومی را درک کرده بودند، به سراغ خودروهای شخصی رفتند و در نتیجه در نقاط مرکزی شهر، هجوم خودروها بر بار ترافیکی خیابان‌ها افزود و البته معضل جای پارک را هم به دغدغه‌های جدید شهروندان اضافه کرد. تا جایی‌که پلیس هم از این وضعیت شاکی شد و پارک‌های دوبل و چرخیدن‌های مدام خودروها برای پیدا کردن جای پارک، نگرانی‌ها را نسبت به افزایش میزان آلاینده‌ها بالا برد. معضلی که البته پایدار ماند و حتی زمانی‌که تعداد مسافران مترو به حدود 800 هزار نفر رسید، باز هم ترافیک تهران را کلافه کننده نگه داشت و این سؤال جدی را به‌ وجود آورد که چگونه است که هم حمل‌ونقل عمومی و هم خیابان‌ها در ساعات پیک به طرز وحشتناکی شلوغ و پر ترددند؟! سؤالی که البته هنوز بی‌جواب مانده است، چراکه تعطیلی مدارس، دانشگاه‌ها، کاهش تعداد کارمندان در ادارات و البته تا حدودی در بخش خصوصی و محدودیت‌های شبانه این انتظار را به‌وجود آورده بود که چهره ترافیکی تهران لااقل دراین یکسال اخیر متفاوت‌تر از سال های گذشته باشد!
تصویر واگن‌های شلوغ، مسافران درهم تنیده، اتوبوس‌های پر از مسافر بویژه در خطوط ویژه، البته با هیچ یک از تلاش‌ها و راهکارها نتوانست از قاب پایتخت حذف شود! کاهش تعداد اتوبوس های خصوصی به علت ضرر و زیان‌های ناشی از کرونا قطعاً درشلوغی اتوبوس‌ها نقش داشت، اما بیشترین انتقاد در حمل‌ونقل عمومی متوجه مسافرانی بود که بدون رعایت پروتکل‌های بهداشتی در صف شلوغی‌ها ایستاده بودند. اجباری شدن ماسک در مترو و اتوبوس قطعاً مهم‌ترین تصمیم کارسازی بود که توانست تا حد زیادی از شیوع ویروس جلوگیری کند که البته نباید از نقش ضدعفونی کردن شبانه روزی حمل‌ونقل عمومی هم در این میان غافل شد. اگرچه مقاومت در برابر استفاده از ماسک و فرهنگسازی برای افزایش مسئولیت اجتماعی کار چندان ساده‌ای نبود. در روزهای اول اجرای این قانون، برخی لجبازانه ماسک‌ها را از جیب درآورده و بعد هم دوباره بر می‌داشتند، عده‌ای گران بودن ماسک را بهانه کرده و در نهایت از چشم مأمور قطار می‌گریختند. تا اینکه بالاخره ماسک‌های نرخ مصوب به داخل ایستگاه‌های مترو راه یافت و البته سختگیری‌ها و هشدارها توانست بیش از 95 درصد مسافران را متقاعد کند که حتماً ماسک بزنند. به عبارتی در این یکسال حمل‌ونقل عمومی، بیش از آنکه جزئی از فضای کالبدی شهر تعریف شود، پایگاه اجتماعی شهروندانی شده بود که در تغییر رفتار اجتماعی یکدیگر نقش جدی داشتند. با این همه نباید تاکسی‌ها را از این فرآیند حذف کرد. ابلاغیه «دو نفر مسافر در صندلی عقب» در نیمه‌های فروردین ماه، قطعاً چالش برانگیز‌ترین بحثی بود که ازهمان ابتدا گریبان رانندگان تاکسی را گرفت! بعد از تقریباً یک ماه، به خاطر گران نشدن نرخ کرایه‌ها البته صدای راننده‌ها بلند شد. مسافران اما از این طرح راضی بودند. تا اینکه نوبت به افزایش نرخ کرایه‌ها رسید و افزایش 25 درصدی توانست تا حدودی سروصداها را بخواباند. اگرچه کمبود مسافر، بویژه در ماه‌های اول، شرایط سختی را پیش روی رانندگان تاکسی گذاشت و برخی از آنها به اجبار تنها دارایی یعنی خودروشان را فروختند تا از مهلکه کرونا جان سالم به در ببرند. تعدادی هم به علت بیماری‌های زمینه‌ای، به اجبار خانه نشین شدند و با این همه تا کنون نام حدود 100 نفراز آنها در فهرست فوتی‌ها جا خوش کرده. اتفاق دردناکی که موجب شد شورای شهری‌ها خواستار اضافه شدن فهرست رانندگان در فهرست اولیه واکسیناسیون شوند.

 دستفروشان درگیر در غائله کرونا
دستفروشان را نباید از غائله کرونا بیرون گذاشت. شکننده‌ترین گروهی که از خالی شدن خیابان‌ها و بی‌رغبتی مردم به خرید آسیب جدی دید و البته با همه این اوصاف نه تنها از تعدادشان کم نشد که اتفاقاً کرونا، حتی قوی ترین‌ها را هم به دام دستفروشی انداخت و موجب شد برخی مغازه دارها، صاحبان تولیدی و زنان خود سرپرست هم به علت وضعیت اقتصادی به این جمع اضافه شوند. کمک‌های معیشتی البته طی چند مرحله به حساب آنها که اسم شان در سامانه ثبت شده بود، واریز شد، اما حتی یارانه‌ها، وام‌های قرض‌الحسنه و بسته‌های مؤمنانه هم نتوانست بارسنگین هزینه‌های زندگی را از روی دوششان بر دارد. کاهش آمارفوتی‌ها و تا حدی رعایت پروتکل‌ها البته بازارخرید از دستفروشان را از چند ماه پیش کمی پر رونق کرد، اما هشدارها از آمدن موج چهارم کرونا، قطعاً ماه طلایی اسفند را برای آنها همچون سال گذشته سیاه خواهد کرد! دستفروشان مترو هم وضعیت مشابهی دارند. اگرچه ابتکار فروش ماسک و مواد ضدعفونی با نرخ‌های پایین‌تر کسب و کار آنها را نسبت به خیابان‌ها بهتر کرده است.
کرونا حتی چهره پسماند را هم در شهرها تغییر داد. تا جایی‌ که تلاش‌های چند ساله برای کاهش زباله در پایتخت از 7 هزار و 500 تن به 5 هزار تن با آمدن کرونا رنگ باخت و تولید زباله و عدم تفکیک (در ماه‌های اول) حجم پسماند را دوباره به عدد 7هزار تن در روز رساند که البته حجم قابل توجهی از ماسک‌ها، دستکش‌ها و ظروف یکبار مصرف و البته خانه نشین شدن شهروندان باعث این مسأله شده بود. اگرچه مجوز برای بازیافت زباله‌ها بعد از چند ماه رسماً صادر و این فرآیند با رعایت پروتکل‌های بهداشتی از سر گرفته شد، اما بحث تفکیک و عدم تفکیک بویژه درباره افرادی که مبتلا به کرونا شده بودند، چالش‌های زیادی را به راه انداخت. افزایش حجم زباله‌های بیمارستانی و مراکز درمانی ونگرانی از نحوه امحای این نوع زباله هم در نهایت موجب شد تا در این زمینه سختگیری‌های بیشتری انجام شود.به روایت برخی آمارها میزان تولید زباله‌های عفونی در این دوران 5 برابر شده است.

 تعطیلی عروسی و عزا
کرونا در این یکسال بیش از آنکه شادی هایمان را نشانه بگیرد و در تالارها و سالن‌های عروسی‌مان را ببندد، مراسم‌ سوگواری‌مان را هدف قرار داد و اگر برای شرکت نکردن در مراسم شادی دلیل موجهی داشتیم اما تنها گذاشتن اقوام و آشنایان به وقت مصیبت، روح و روانمان را بشدت به هم ریخت. توصیه‌ها برای شرکت نکردن در مراسم‌ سوگواری البته از بهشت زهرا شروع و طی چند مرحله از ورودی بستگان متوفی جز اقوام درجه اول جلوگیری شد. در دوران اوج حتی اجازه چیدن صندلی و چادر هم داده نمی‌شد.کانال‌های مجازی البته سریع دست به کار شدند و تبریک و تسلیت‌های حضوری خیلی زود جای خودش را به صفحات اجتماعی داد. تصویر اعلامیه‌های عزا شکل متفاوتی گرفت و البته کارت‌های عروسی مجازی هم به کمک عروس و دامادهای جوان آمد تا در این یکسال، صدای شادی کاروان‌های همراه عروس هم کم کم از یادمان برود.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7570/15/570021/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها