رادیو با شکل تراژدی
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
توی این بدو بدوهای زندگی روزمره چه کار میتوانیم بکنیم؟ چطور میشود حتی از وقتهایی که داریم تلف میکنیم استفاده کنیم. پیشنهاد مرا اگر بخواهید میگویم شنیدن پادکست یکی از جذابیتهای امروز است. بعد هم در میان همه پادکستهایی که منتشر شده و میشود بخواهید جستوجو کنید و علاقهمندیهایتان را پیدا کنید میتواند وقتهایمان را مفید کند؛ البته نمیدانم چرا باید وقت مفید باشد اما شنیدهام که بهتر است وقت آدم مفید بگذرد. خوبی پادکست هم این است که شما در هر حالتی میتوانید گوش دهید. این افاضهها را کردم که بگویم این روزها یک پادکست خوب منتشر میشود به اسم «رادیو تراژدی». کریم نیکونظر این پادکست را روایت میکند و البته همین آقای نیکونظر یک کتاب هم منتشر کرده به اسم «سینما جهنم» که روایتهایی است درباره سینما رکس آبادان. اینطور که از کریم نیکونظر برمیآید آدم تراژدی دوستی است و البته که تراژدی را هم خوب روایت میکند. حالا از «سینما جهنم» عبور میکنم و میرسم به پادکست. همین پادکست «رادیو تراژدی» شما را به دنیای قصه آدمهایی میبرد که سرنوشت غمانگیزی داشتهاند. البته که ته زندگی همه ما مرگ است اما این آدمها در تاریخ حیف شدهاند و آدم درگیرشان میشود؛ مثلاً همان شماره نخستی که از این پادکست منتشر شد، نیکونظر به سراغ آوانس اوهانیانس رفته و شما را کلی با زندگی این آدم عجیب و غریب آشنا میکند. او در روایتگری شیوه درستی دارد. میداند کجاها تعلیق بدهد و کجاها قصه را برای شما باز کند یا چطور این آدمها و سرنوشت تراژیکشان را با شما شریک کند. مثلاً همین آقای اوهانیانس چهره عجیبی از تاریخ سینمای ایران است. کسی است که فیلم «آبی و رابی» را میسازد و بعد سرنوشت این فیلم میشود تنها اسم آن که برای سینمای ما مانده و بعد هم که «حاجی آقا آکتور سینما» را میسازد. قصد شرح دادن این قسمت یا قسمتهای دیگر پادکست را ندارم، اما میخواهم بگویم همه آدمها سرنوشتهای عجیبی دارند باید ببینید چطور باید به آنها نگاه کنیم. چطور به سراغشان برویم که جذاب بشود و چطور میشود که شنیدنی بشوند. اینجا پای قصه در میان است. کسی میتواند سرنوشتها را خوب نشان دهد که بتواند قصهپرداز خوبی باشد. کریم نیکونظر در این پادکستهایی که منتشر کرده دقیقاً قصهپرداز خوبی است، اینکه مثلاً بفهمید یک «پفک» چطور زندگی آدمی را نجات میدهد و چطور این آدم آرام آرام به سمت تراژدی حرکت میکند هنر قصهپردازی است. تا اینجای ماجرا که شش قسمت از این پادکست منتشر شده است. اولین قسمتش را که گفتم درباره چه کسی و قسمت دوم درباره زندگی علی خسروشاهی است بنیانگذار گروه صنعتی مینو. سومین نفر پا را از ایران بیرون گذاشته و به سراغ کشور همسایه رفته و احمدشاه مسعود از کشور افغانستان را روایت کرده. شماره چهارم هم درباره ارباب کیخسرو شاهرخ است و چهارم درباره محسن آزمایش و ششمین شماره هم دوباره از ایران خارج شده و رفته به فلسطین و با شاعر بیبدیل آن دیار یعنی محمود درویش همراه شده است. این است که میگویم برای اینکه زندگی تراژیک این آدمها را بخوانید سری به پادکست «رادیو تراژدی» بزنید و سرنوشتهای عجیب غریب آدمهای روزگارمان را دنبال کنید.
داستاننویس
توی این بدو بدوهای زندگی روزمره چه کار میتوانیم بکنیم؟ چطور میشود حتی از وقتهایی که داریم تلف میکنیم استفاده کنیم. پیشنهاد مرا اگر بخواهید میگویم شنیدن پادکست یکی از جذابیتهای امروز است. بعد هم در میان همه پادکستهایی که منتشر شده و میشود بخواهید جستوجو کنید و علاقهمندیهایتان را پیدا کنید میتواند وقتهایمان را مفید کند؛ البته نمیدانم چرا باید وقت مفید باشد اما شنیدهام که بهتر است وقت آدم مفید بگذرد. خوبی پادکست هم این است که شما در هر حالتی میتوانید گوش دهید. این افاضهها را کردم که بگویم این روزها یک پادکست خوب منتشر میشود به اسم «رادیو تراژدی». کریم نیکونظر این پادکست را روایت میکند و البته همین آقای نیکونظر یک کتاب هم منتشر کرده به اسم «سینما جهنم» که روایتهایی است درباره سینما رکس آبادان. اینطور که از کریم نیکونظر برمیآید آدم تراژدی دوستی است و البته که تراژدی را هم خوب روایت میکند. حالا از «سینما جهنم» عبور میکنم و میرسم به پادکست. همین پادکست «رادیو تراژدی» شما را به دنیای قصه آدمهایی میبرد که سرنوشت غمانگیزی داشتهاند. البته که ته زندگی همه ما مرگ است اما این آدمها در تاریخ حیف شدهاند و آدم درگیرشان میشود؛ مثلاً همان شماره نخستی که از این پادکست منتشر شد، نیکونظر به سراغ آوانس اوهانیانس رفته و شما را کلی با زندگی این آدم عجیب و غریب آشنا میکند. او در روایتگری شیوه درستی دارد. میداند کجاها تعلیق بدهد و کجاها قصه را برای شما باز کند یا چطور این آدمها و سرنوشت تراژیکشان را با شما شریک کند. مثلاً همین آقای اوهانیانس چهره عجیبی از تاریخ سینمای ایران است. کسی است که فیلم «آبی و رابی» را میسازد و بعد سرنوشت این فیلم میشود تنها اسم آن که برای سینمای ما مانده و بعد هم که «حاجی آقا آکتور سینما» را میسازد. قصد شرح دادن این قسمت یا قسمتهای دیگر پادکست را ندارم، اما میخواهم بگویم همه آدمها سرنوشتهای عجیبی دارند باید ببینید چطور باید به آنها نگاه کنیم. چطور به سراغشان برویم که جذاب بشود و چطور میشود که شنیدنی بشوند. اینجا پای قصه در میان است. کسی میتواند سرنوشتها را خوب نشان دهد که بتواند قصهپرداز خوبی باشد. کریم نیکونظر در این پادکستهایی که منتشر کرده دقیقاً قصهپرداز خوبی است، اینکه مثلاً بفهمید یک «پفک» چطور زندگی آدمی را نجات میدهد و چطور این آدم آرام آرام به سمت تراژدی حرکت میکند هنر قصهپردازی است. تا اینجای ماجرا که شش قسمت از این پادکست منتشر شده است. اولین قسمتش را که گفتم درباره چه کسی و قسمت دوم درباره زندگی علی خسروشاهی است بنیانگذار گروه صنعتی مینو. سومین نفر پا را از ایران بیرون گذاشته و به سراغ کشور همسایه رفته و احمدشاه مسعود از کشور افغانستان را روایت کرده. شماره چهارم هم درباره ارباب کیخسرو شاهرخ است و چهارم درباره محسن آزمایش و ششمین شماره هم دوباره از ایران خارج شده و رفته به فلسطین و با شاعر بیبدیل آن دیار یعنی محمود درویش همراه شده است. این است که میگویم برای اینکه زندگی تراژیک این آدمها را بخوانید سری به پادکست «رادیو تراژدی» بزنید و سرنوشتهای عجیب غریب آدمهای روزگارمان را دنبال کنید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه