به یاد سیاوشان جنگلهای زاگرس
آنها البرز را در کنار زاگرس میخواستند
زهرا کشوری
روزنامهنگار
جان باختگان پاییز سال ۹۹ در جنگلهای زاگرس، عاشقترین زندگان بودند. سیاوشانی که سوختند تا زاگرس بماند. جانهای عزیزی که پیشمرگ بلوطها شدند. پروانگانی که بر گرد شمع بلوط زارهای غرب ایران بی بال و پر شدند. سیاوشانی به نام البرز زارعی، یاسین کرمی، مختار خندانی، بلال امینی، محمدجواد مختاری و تکاوری به نام احسان عزیزی. البرز رفت تا زاگرس بماند. یاسین، مختار و بلال و احسان نیز جان بر سر منطقه حفاظت شده بوزین و مرخیل گذاشتند. وقتی آتش به جان زاگرس افتاد، آنها به میان معرکه رفتند تا جان را بر سر سرسبزی زاگرس بگذارند. حالا تن آنها خاکستر شده تا ذره ذره وجودشان با خاک زاگرس گره بخورد؛ سوختن برای نسوختن، رفتن برای ماندن. بلوطها در خرداد و تیرماه سال جاری به سوگ ۵ نفر از عاشقان خود نشستند. این روزها در هفته منابع طبیعی و جنگلداری، نام سیاوشان کوههای زاگرس و جنگلهای بلوط بیشتر شنیده میشود. کلمات ناچیز و بی مقدار پشت سرهم ردیف میشود تا آنها را بسرایند. اما آنها اگر انتخابی میداشتند جوانی و عاشقی را برمیگزیدند نه عاشقسوزی پروانهوار را. آنها زندگی زیر سایه سبز زاگرس را به مرگ زیر تنه سوخته بلوطها ترجیح میدادند. آنها زاگرس را در کنار البرز میخواستند و میخواهند. نام آنها برای همیشه در زاگرس طنینانداز است. آنها بلوطهای سوخته زاگرس اند. اما آیا نمیشود پایانی بر بلوط سوزی در زاگرس نوشت تا پاییز سال بعد با شروع آتشسوزیها دوباره البرزها برای زاگرس جان نبازند. تا عاشق در سایه سبز معشوق پیر شود. تا دره ژاله در مرز بانه دوباره سوگوار یاسین، مختار و بلال دیگری نشود. یادآوری و کاشت بلوط به یاد این جانهای شیفته خوب است اما منابع طبیعی باید کاری کند آتشهای پاییزی افتاده بر جان زاگرسها برای البرزها گلستان شود. از همین هفته به جای درختکاری چگونگی حفاظت از حافظان و درخت داران را به آنها آموزش دهد؛ جایی باید به این عاشقسوزی پایان داد. زاگرس سال ۹۷ هم به سوگ جوانانش در مریوان نشست. سوم شهریور دو سال پیش، شریف باجور فعال محیط زیست و از اعضای انجمن سبز چیا، به همراه امید حسین زاده، محمد پژوهی و رحمت حکیمی نیا در آتش جنگلهای روستای پیله و سلسی مریوان کشته شدند. سال ۸۷ بود که صلاح الدین میرانی به همراه پدرش برای اطفای حریق به کمک جنگلبانها رفت که در دام شعلهها افتاد و به همراه درختان زاگرس سوخت. او زنده ماند اما با سرانگشتانی سوخته و چهرهای تاول زده. این عاشقسوزی بی حساب و کتاب نمیشود تا ابدالدهر ادامه یابد. باید تجهیز و آموزش داوطلبان را جدی گرفت. زاگرس در کنار زاگرس میشود ایران نه در سوگ البرز.
روزنامهنگار
جان باختگان پاییز سال ۹۹ در جنگلهای زاگرس، عاشقترین زندگان بودند. سیاوشانی که سوختند تا زاگرس بماند. جانهای عزیزی که پیشمرگ بلوطها شدند. پروانگانی که بر گرد شمع بلوط زارهای غرب ایران بی بال و پر شدند. سیاوشانی به نام البرز زارعی، یاسین کرمی، مختار خندانی، بلال امینی، محمدجواد مختاری و تکاوری به نام احسان عزیزی. البرز رفت تا زاگرس بماند. یاسین، مختار و بلال و احسان نیز جان بر سر منطقه حفاظت شده بوزین و مرخیل گذاشتند. وقتی آتش به جان زاگرس افتاد، آنها به میان معرکه رفتند تا جان را بر سر سرسبزی زاگرس بگذارند. حالا تن آنها خاکستر شده تا ذره ذره وجودشان با خاک زاگرس گره بخورد؛ سوختن برای نسوختن، رفتن برای ماندن. بلوطها در خرداد و تیرماه سال جاری به سوگ ۵ نفر از عاشقان خود نشستند. این روزها در هفته منابع طبیعی و جنگلداری، نام سیاوشان کوههای زاگرس و جنگلهای بلوط بیشتر شنیده میشود. کلمات ناچیز و بی مقدار پشت سرهم ردیف میشود تا آنها را بسرایند. اما آنها اگر انتخابی میداشتند جوانی و عاشقی را برمیگزیدند نه عاشقسوزی پروانهوار را. آنها زندگی زیر سایه سبز زاگرس را به مرگ زیر تنه سوخته بلوطها ترجیح میدادند. آنها زاگرس را در کنار البرز میخواستند و میخواهند. نام آنها برای همیشه در زاگرس طنینانداز است. آنها بلوطهای سوخته زاگرس اند. اما آیا نمیشود پایانی بر بلوط سوزی در زاگرس نوشت تا پاییز سال بعد با شروع آتشسوزیها دوباره البرزها برای زاگرس جان نبازند. تا عاشق در سایه سبز معشوق پیر شود. تا دره ژاله در مرز بانه دوباره سوگوار یاسین، مختار و بلال دیگری نشود. یادآوری و کاشت بلوط به یاد این جانهای شیفته خوب است اما منابع طبیعی باید کاری کند آتشهای پاییزی افتاده بر جان زاگرسها برای البرزها گلستان شود. از همین هفته به جای درختکاری چگونگی حفاظت از حافظان و درخت داران را به آنها آموزش دهد؛ جایی باید به این عاشقسوزی پایان داد. زاگرس سال ۹۷ هم به سوگ جوانانش در مریوان نشست. سوم شهریور دو سال پیش، شریف باجور فعال محیط زیست و از اعضای انجمن سبز چیا، به همراه امید حسین زاده، محمد پژوهی و رحمت حکیمی نیا در آتش جنگلهای روستای پیله و سلسی مریوان کشته شدند. سال ۸۷ بود که صلاح الدین میرانی به همراه پدرش برای اطفای حریق به کمک جنگلبانها رفت که در دام شعلهها افتاد و به همراه درختان زاگرس سوخت. او زنده ماند اما با سرانگشتانی سوخته و چهرهای تاول زده. این عاشقسوزی بی حساب و کتاب نمیشود تا ابدالدهر ادامه یابد. باید تجهیز و آموزش داوطلبان را جدی گرفت. زاگرس در کنار زاگرس میشود ایران نه در سوگ البرز.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه