خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
نمایش میهنپرستی
این برداشتی بود که هر وقت هیأتی سوری از «اتحاد شوروی» باز میگشت، در ذهنم زاییده میشد. یک بار در آن دوره، با تعدادی از رفقای حزبی و مسئولان برای استقبال از هیأت عالیرتبه سوری که از دیداری رسمی از «مسکو» باز میگشت، چند ماه قبل از جنگ ژوئن ۱۹۶۷، به «فرودگاه غیرنظامی مزه» رفته بودیم. حساسیت من در آن وقت زیاد بود تا با توجه به تهدیدات آرام نشدنی «اسرائیل»، بدانم در مذاکرات آنها در «مسکو» چه گذشته است. از برخی اعضای هیأت پرسیدم و از پاسخ آنها غافلگیر شدم: «باید بدانی، سوریه در مقابله با تهدیدات امپریالیستی و صهیونیستی چپگراتر و جسورتر از اتحاد شوروی است.»
این امر در سطح برخی رهبران سیاسی باقی نمانده و به رؤسای سازمانهای امنیتی نیز رسیده بود که برای نمایش میهنپرستی خود؛ با گرفتن مواضعی تندروانه که خالی از غرور کورکورانه نبود، میخواستند، یک نشان بالاتر از مؤسسات فرادستی خود بزنند. من در آن زمان مدیر تجاری [شرکت هواپیمایی سوریه] بودم و نسخههای کتاب راهنمای جهانی شرکتهای هواپیمایی، دو یا سه ماه بعد از انتشار آن بهدست ما میرسید. وقتی از دلیل این تأخیر پرسیدم که باعث ایجاد اشتباهات زیادی در موعد رزرو، سفر و نشست و برخاست هواپیماها در فرودگاههای بینالمللی میشد، پاسخ شنیدم: چطور راهنما را همانگونه که هست، توزیع کنیم، در حالی که اطلاعات پروازهای اسرائیل هم در آن هست؟ سرانجام پس از مناقشه بسیار به من وعده دادند، کتاب راهنما را با زیاد کردن تعداد نیروهای امنیتی که آن را سانسور میکردند، زودتر توزیع کنند. راهنمایی که بدون نظارت در تمام دفاتر پرواز در سراسر جهان توزیع میشد، حتی در کشورهایی که نظام حاکم شان، پلیسی - امنیتی نامیده میشد.
افکار چپ روانه بچگانه، بر اندیشههای دیگر در محافل رهبری غلبه یافته بود تا آنجا که «محمد زعبی» وزیر وقت ارشاد و عضو رهبری کشوری «حزب بعث»، در ستون خود در روزنامه «الثوره» یکی از روزنامههای رسمی «سوریه»، یادداشتی با عنوان «قسم به چپ» نوشت و پیشنهاد داد، از این پس نباید سوگند راست خورد و میبایست تنها از سمت چپ جاده عبور کرد!
بر این باور بودم که سیاستمداران بویژه در آن دوره میبایست راه و روشی عقلانی پیشه کنند که بتواند زمینهساز تغییر، در عین حفظ اصول اساسی کشور باشد و همچنین باید واقعیتها را از نگاه مبارزان و نه تسلیمشدگان میدیدند. اینها البته به هیچ وجه نافی انتقادهای کادرهای حزبی از نقش رهبری سنتی حزب در انحلال حزب در دوره «اتحاد سوریه و مصر» و شکست آن در بازیابی وحدت حزب در دوره جدایی دو کشور و ناتوانیاش در تحول اندیشههای حزب و ایجاد راهحلهای عملی برای مسائل بغرنج، نیست. مکلف کردن افسر ماجراجویی بهنام «سلیم حاطوم» به حمله مسلحانه به منزل «امین الحافظ» در ۲۳ فوریه ۱۹۶۶، هنوز تا امروز نامفهوم و توجیه نشده باقی مانده است. همچنان که اقدام بعدی «حاطوم» در سپتامبر ۱۹۶۶، در توقیف «نورالدین آتاسی» رئیسجمهور جدید در «سویدا» به همراه «صلاح جدید» شخصیت قدرتمند ارتش و حزب در آن مقطع، سپس آزادی آنها با مساعی «حافظ اسد» فرمانده نیروی هوایی، و بعد فرار سریع «حاطوم» که «شجاع دلیر» نامیده میشد، به «اردن» و بازگشت او به «دمشق» در جریان جنگ ژوئن ۱۹۶۷، بیآنکه از قبل بداند، راه جهنم با نیات خوب، صاف و هموار نمیشود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه