ناامید نشویم حال ناخوشایند این روزها هم گذراست
اسماعیل آذر
شاعر، مجری و استاد دانشگاه
جهان هستی درآمیخته با اتفاقاتی است که بخش عمده آنها خارج از وجود ما رخ میدهند. اتفاقاتی که گاه بر وفق مراد ما هستند و گاهی هم سد راهمان میشوند؛ از ورشکستگی گرفته تا موفقیت کاری. هرچند که در نهایت هر دو تمام میشوند و هیچ اتفاقی، چه خوب و چه بد، برای ابد زندگیمان را مشغول نمیکند. اما در این بین مسائلی که درونی هستند، از جمله ناامیدیها و دلگیریها، اگر ادامه پیدا کنند حتی قادر به زمین زدن ما میشوند و ایستادگی در برابر آنها اگر به اتکای پشتوانههای روحی باشد موفقیتآمیز خواهد بود. چندین سال قبل «گُلرُخسار صَفیاِوا»، شاعر مشهور تاجیکستانی برای شرکت در کنگرهای به ایران آمده بود؛ همراه با جمعی به گفتوگو نشستیم که بحثمان اتفاقاً درباره همین فراز و نشیبهای زندگی بود که او گفت: «من غم نمیخورم، غم مرا میخورد.»
این حقیقتی است؛ غم است که اغلب سراغ ما میآید، حالا حساب کنید اگر خودمان هم برای رهایی از آن تلاش نکنیم چه بر سرمان میآید! همچون روزگار فعلیمان که از یکسو بحث شیوع و کشتار بیماری کرونا در میان است و از طرفی هم بسیاری از مردم یا کار خود را از دست دادهاند یا با مشکلات عدیده مالی روبهرو شدهاند. برخی گرفتار بستر بیماری شدهایم و از آن بدتر برخی از ما هم عزیزانمان را از دست دادهایم. اما مگر با گوشهای نشستن و غرق غم شدن مشکلات حل میشود؟
این روزها به هر طریقی که از عهدهمان برمیآید باید برای بهبود حال روحیمان تلاش کنیم؛ همدلی یکی از بهترین این راههاست. بله. نمیتوان دورهمی گرفت؛ اما وسایل ارتباط جمعی بس به کار میآیند؟ میتوان از آنها کمک گرفت.
از سویی افرادی که همراه خانواده خود زندگی میکنند میتوانند کنار یکدیگر فضای صمیمانهای برای غلبه بر استرس و مشکلات این روزها فراهم کنند. اما اهالی ادب و هنر، بویژه آنهایی که از محبوبیتی میان مردم برخوردار هستند میتوانند با بازگویی شرایط مشابهی که تاریخ به مردمان گذشته تحمیل کرده بود آنان را به گذر از این روزها امیدوار کنند.
در این بین کم نیستند فیلمها و کتابهایی که براساس وقایع مشابهی خلق شدهاند؛ اتفاقاتی که در نهایت بهرغم همه سختیها تمام شدهاند.
این روزگار کرونایی و مصایب برآمده از آن هم بالاخره میگذرد؛ مشکلات اقتصادی و گرفتاریهایی که به شکلی گریبان همه ما را گرفتهاند هم کنار میروند. در این بین مسئولان و آن دسته از دولتمردانی که دغدغه مشکلات هموطنان خود را دارند هم باید بیش از پیش برای بهبود اوضاع فعلی تلاش کنند و از سویی با شفافسازی، روند اقدامات خود را با مردم در میان بگذارند. متخصصانی همچون روانشناسان هم حالا که اوضاع روحی چندان خوبی بر جامعه حاکم نیست باید دستبهکار شوند که البته تحقق همه اینها در گرو همکاری مسئولان است. نکتهای که حتی در سختترین شرایط هم میتواند بارقههای امید را در درونمان روشن نگاه دارد این است که در کنار تلاش برای ادامه زندگی و حفظ روحیهمان به خدا توکل کنیم و نگذاریم ناامیدی بر ما غلبه کند. مأیوس نشویم که ناامیدی میتواند پایان راهمان باشد.
شاعر، مجری و استاد دانشگاه
جهان هستی درآمیخته با اتفاقاتی است که بخش عمده آنها خارج از وجود ما رخ میدهند. اتفاقاتی که گاه بر وفق مراد ما هستند و گاهی هم سد راهمان میشوند؛ از ورشکستگی گرفته تا موفقیت کاری. هرچند که در نهایت هر دو تمام میشوند و هیچ اتفاقی، چه خوب و چه بد، برای ابد زندگیمان را مشغول نمیکند. اما در این بین مسائلی که درونی هستند، از جمله ناامیدیها و دلگیریها، اگر ادامه پیدا کنند حتی قادر به زمین زدن ما میشوند و ایستادگی در برابر آنها اگر به اتکای پشتوانههای روحی باشد موفقیتآمیز خواهد بود. چندین سال قبل «گُلرُخسار صَفیاِوا»، شاعر مشهور تاجیکستانی برای شرکت در کنگرهای به ایران آمده بود؛ همراه با جمعی به گفتوگو نشستیم که بحثمان اتفاقاً درباره همین فراز و نشیبهای زندگی بود که او گفت: «من غم نمیخورم، غم مرا میخورد.»
این حقیقتی است؛ غم است که اغلب سراغ ما میآید، حالا حساب کنید اگر خودمان هم برای رهایی از آن تلاش نکنیم چه بر سرمان میآید! همچون روزگار فعلیمان که از یکسو بحث شیوع و کشتار بیماری کرونا در میان است و از طرفی هم بسیاری از مردم یا کار خود را از دست دادهاند یا با مشکلات عدیده مالی روبهرو شدهاند. برخی گرفتار بستر بیماری شدهایم و از آن بدتر برخی از ما هم عزیزانمان را از دست دادهایم. اما مگر با گوشهای نشستن و غرق غم شدن مشکلات حل میشود؟
این روزها به هر طریقی که از عهدهمان برمیآید باید برای بهبود حال روحیمان تلاش کنیم؛ همدلی یکی از بهترین این راههاست. بله. نمیتوان دورهمی گرفت؛ اما وسایل ارتباط جمعی بس به کار میآیند؟ میتوان از آنها کمک گرفت.
از سویی افرادی که همراه خانواده خود زندگی میکنند میتوانند کنار یکدیگر فضای صمیمانهای برای غلبه بر استرس و مشکلات این روزها فراهم کنند. اما اهالی ادب و هنر، بویژه آنهایی که از محبوبیتی میان مردم برخوردار هستند میتوانند با بازگویی شرایط مشابهی که تاریخ به مردمان گذشته تحمیل کرده بود آنان را به گذر از این روزها امیدوار کنند.
در این بین کم نیستند فیلمها و کتابهایی که براساس وقایع مشابهی خلق شدهاند؛ اتفاقاتی که در نهایت بهرغم همه سختیها تمام شدهاند.
این روزگار کرونایی و مصایب برآمده از آن هم بالاخره میگذرد؛ مشکلات اقتصادی و گرفتاریهایی که به شکلی گریبان همه ما را گرفتهاند هم کنار میروند. در این بین مسئولان و آن دسته از دولتمردانی که دغدغه مشکلات هموطنان خود را دارند هم باید بیش از پیش برای بهبود اوضاع فعلی تلاش کنند و از سویی با شفافسازی، روند اقدامات خود را با مردم در میان بگذارند. متخصصانی همچون روانشناسان هم حالا که اوضاع روحی چندان خوبی بر جامعه حاکم نیست باید دستبهکار شوند که البته تحقق همه اینها در گرو همکاری مسئولان است. نکتهای که حتی در سختترین شرایط هم میتواند بارقههای امید را در درونمان روشن نگاه دارد این است که در کنار تلاش برای ادامه زندگی و حفظ روحیهمان به خدا توکل کنیم و نگذاریم ناامیدی بر ما غلبه کند. مأیوس نشویم که ناامیدی میتواند پایان راهمان باشد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه