شهید آوینی راوی چشیدههاست نه شنیدهها
اکبر صحرایی
نویسنده و فعال فرهنگی
شهید سید مرتضی آوینی به تعبیر مقام رهبری سید شهید اهل قلم است. نگاه و قلم او نسبت به اتفاقات و رویدادها، خاص خود و منحصر به فرد است. به شخصه، سید شهیدان اهل قلم را حرّ ادبیات و هنر انقلاب اسلامی ایران هم میدانم. آوینی استحقاق این عناوین را دارد. او دومین نویسنده و هنرمند معاصر ایران است که در جهت یافتن حقیقت و راستی، مسیرهای گوناگون پرمخاطرهای را آزمود و طی کرد. قطعاً اولین نویسنده این وادی جلال آل احمد است که در خانواده مذهبی و روحانی متولد میشود و بالطبع در ادامه مسیر پر پیچ و خم زندگی روشنفکری و تجدد تجربیات گهرباری میآموزد و در نهایت با بازگشت به خویشتن، میشود همان جلال زلال و پاک و فرزند روحانی متدینی که پدر از او انتظار داشت. شهید مرتضی آوینی به نوعی به همین سلوک و عرفان دست پیدا میکند و به تعبیری کامران میشود مرتضی. اصولاً وقتی آدمها مسیری متفاوت و پرسنگلاخ را طی میکنند در بازگشت تأثیرگذارتر و عمیقتر جلوه میکنند. این که افکار و عقاید و ایدههای فرهنگ و مسیرهای متفاوت و متضاد را ببینی، لمس و تجربه کنی و برسی به پوچ و بیهوده بودن آن و آن را با گوشت و استخوان تجربه و درک کنی، در بازگشت نعمت و حقیقت فرهنگ و ادبیات دینی و انقلابی را قطعاً بهتر باور خواهی کرد؛ انسانی که هر دو دیدگاه و فرهنگ مقابل را دیده، چشیده و راستیآزمایی کرده قطعاً به انتخاب خیری خواهد رسید و در نتیجه میتواند الگو و سیره ملموس و باورپذیری باشد برای نسل معاصر خود و حتی آینده؛ نسلی که شاید یک سویه حرف و پند و نصایح زبانی برایش قابل فهم و ادراک نباشد و حرف داشته باشد و بگوید: خود آن سوی ماجرا را ندیدی، پس چطور میتوانی مکتب و ایده و روش دیگری را نفی کنی اما در مواجهه با شهید مرتضی آوینی که ته آن مسیر و مکتب را دیده و شناخت کامل دارد که آنجا ختم میشود به ناکجاآباد، دیگر نسل جوان و آینده چنین دیدگاه و موضعی نخواهد داشت. بنابراین راه و منش صحیح در بیان افکار آوینی برتری دارد بر منِ نوعی که ایدههای رنگارنگ را تجربه نکردهام و فقط شنیدهها و خواندهها را نقل و روایت میکنم، لذا بین این دو تفاوت زمین تا آسمان است. آوینی در عین حال الگویی ملموس و دست یافتنی از انسانی است که غرور، لجاجت و تعصب را در راه اثبات حقانیت و راستی انتخابش میشکند، در حالی که میتوانست نماینده و شاخص جریان فکری روشنفکرنمای عصر خود باشد و به اوج برسد اما پا روی نفس اماره میگذارد؛ تهمت و افترا را بر جان میخرد تا به حقیقت برسد. آنی که باعث بازگشت به خویشتن او میشود رجوع به ذات پاک و تربیت خانوادگی اوست؛ غیر از عملکرد و معرفت کلامی و عرفانی وجود سید مرتضی آوینی آثار او در حوزه هنر و ادبیات و حتی مستند میتواند الگو و راهگشای عرصه هنر متعهد، اصیل و ناب شود. مرتضی آوینی شخصیتی چند بعدی دارد و او ابعاد مختلف هنری را در اوج تجربه کرده است آن هم در کوران حوادث تأثیرگذار ناب انقلاب اسلامی و دفاع مقدس. هیچ تجربهای عملیتر از حضورش در جبهههای جنگ نیست. مستند درخشان و ماندگارش با صدای او نمونه عینی آن است. مرتضی بعد از پایان جنگ همچنان دنبال گمگشتهای است که نهایتاً با شهادتش در میدان مین، در اوج هنر آن را یافت. روحش شاد.
نویسنده و فعال فرهنگی
شهید سید مرتضی آوینی به تعبیر مقام رهبری سید شهید اهل قلم است. نگاه و قلم او نسبت به اتفاقات و رویدادها، خاص خود و منحصر به فرد است. به شخصه، سید شهیدان اهل قلم را حرّ ادبیات و هنر انقلاب اسلامی ایران هم میدانم. آوینی استحقاق این عناوین را دارد. او دومین نویسنده و هنرمند معاصر ایران است که در جهت یافتن حقیقت و راستی، مسیرهای گوناگون پرمخاطرهای را آزمود و طی کرد. قطعاً اولین نویسنده این وادی جلال آل احمد است که در خانواده مذهبی و روحانی متولد میشود و بالطبع در ادامه مسیر پر پیچ و خم زندگی روشنفکری و تجدد تجربیات گهرباری میآموزد و در نهایت با بازگشت به خویشتن، میشود همان جلال زلال و پاک و فرزند روحانی متدینی که پدر از او انتظار داشت. شهید مرتضی آوینی به نوعی به همین سلوک و عرفان دست پیدا میکند و به تعبیری کامران میشود مرتضی. اصولاً وقتی آدمها مسیری متفاوت و پرسنگلاخ را طی میکنند در بازگشت تأثیرگذارتر و عمیقتر جلوه میکنند. این که افکار و عقاید و ایدههای فرهنگ و مسیرهای متفاوت و متضاد را ببینی، لمس و تجربه کنی و برسی به پوچ و بیهوده بودن آن و آن را با گوشت و استخوان تجربه و درک کنی، در بازگشت نعمت و حقیقت فرهنگ و ادبیات دینی و انقلابی را قطعاً بهتر باور خواهی کرد؛ انسانی که هر دو دیدگاه و فرهنگ مقابل را دیده، چشیده و راستیآزمایی کرده قطعاً به انتخاب خیری خواهد رسید و در نتیجه میتواند الگو و سیره ملموس و باورپذیری باشد برای نسل معاصر خود و حتی آینده؛ نسلی که شاید یک سویه حرف و پند و نصایح زبانی برایش قابل فهم و ادراک نباشد و حرف داشته باشد و بگوید: خود آن سوی ماجرا را ندیدی، پس چطور میتوانی مکتب و ایده و روش دیگری را نفی کنی اما در مواجهه با شهید مرتضی آوینی که ته آن مسیر و مکتب را دیده و شناخت کامل دارد که آنجا ختم میشود به ناکجاآباد، دیگر نسل جوان و آینده چنین دیدگاه و موضعی نخواهد داشت. بنابراین راه و منش صحیح در بیان افکار آوینی برتری دارد بر منِ نوعی که ایدههای رنگارنگ را تجربه نکردهام و فقط شنیدهها و خواندهها را نقل و روایت میکنم، لذا بین این دو تفاوت زمین تا آسمان است. آوینی در عین حال الگویی ملموس و دست یافتنی از انسانی است که غرور، لجاجت و تعصب را در راه اثبات حقانیت و راستی انتخابش میشکند، در حالی که میتوانست نماینده و شاخص جریان فکری روشنفکرنمای عصر خود باشد و به اوج برسد اما پا روی نفس اماره میگذارد؛ تهمت و افترا را بر جان میخرد تا به حقیقت برسد. آنی که باعث بازگشت به خویشتن او میشود رجوع به ذات پاک و تربیت خانوادگی اوست؛ غیر از عملکرد و معرفت کلامی و عرفانی وجود سید مرتضی آوینی آثار او در حوزه هنر و ادبیات و حتی مستند میتواند الگو و راهگشای عرصه هنر متعهد، اصیل و ناب شود. مرتضی آوینی شخصیتی چند بعدی دارد و او ابعاد مختلف هنری را در اوج تجربه کرده است آن هم در کوران حوادث تأثیرگذار ناب انقلاب اسلامی و دفاع مقدس. هیچ تجربهای عملیتر از حضورش در جبهههای جنگ نیست. مستند درخشان و ماندگارش با صدای او نمونه عینی آن است. مرتضی بعد از پایان جنگ همچنان دنبال گمگشتهای است که نهایتاً با شهادتش در میدان مین، در اوج هنر آن را یافت. روحش شاد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه