تئاتر، هنر فرهنگساز
رضا آشفته
منتقد
چرا تئاتر میبینیم؟ تئاتر یک هنر است و ابزاری برای انتقال فرهنگ است، بنابراین یک نشانه فرهنگی است و در کنار مدرسه (دانشگاه) و روزنامه (رسانه) یکی از ارکان دموکراسی است و به تعبیری هنگام ورود به هر شهر در ابتدا باید تعداد تالارهای نمایشاش را شمرد که این خود بیانگر میزان رشد فرهنگی و درواقع بیانگر تمدن قابل اعتناست. بنابراین اگر تالارهای بیشتری حضور داشته باشند و مردم نیز راغب به دیدن تئاتر باشند، با یک حساب سرانگشتی میتوان فهمید که مردم یک شهر چقدر اهل فرهنگ و هنر هستند و این خود زمینهساز تمدن خواهد بود. به همین تعبیر و تفسیر باید تئاتر دید و تئاتر دیدن چون آیینی برای خود مراتب و شرایطی دارد که یکی از آنها ساخت مکانی به نام تئاتر است. حالا هر چه بر تعداد تالارهای نمایشی افزوده شود، به همان میزان بر فرهنگ افزوده خواهد شد؛ در این هنر بنیان هستی و زندگی از ابعاد مختلف زیر سؤال میرود و فهم این پرسشها به درک آنها کمک میکند و زمینهساز رشد عقلی و ذهنی مخاطبانش خواهد بود که کارکردی معادل با دانشگاه و رسانه است و میتواند در تعامل همگانی جامعه را تحت تأثیر تفکرات کارآمدی قرار دهد که از نظرگاههای درست وارد دنیای متن و اجرا شده است و اینگونه میتوان به آینده یک جامعه امیدوار و دلبستگی پیدا کرد و در نبود و کمبود آن باید به دنبال عوارض بیشماری بود که دلالت بر فقر فرهنگی خواهد کرد. فرهنگ انسانساز است و برای توسعه و استقرارش نیازمند ابزارهایی است که پیوسته بشود دلالتهای فرهنگی را در وضعیت هوشیارانهای قرار داد. فرهنگ نمودار روح و روان آموخته و آزموده به نکات متمدنانه است که در دایره امکان بشود و بتوان آدمها را در یک وضعیت مشترک به تبادل واداشت. تبادل امری پایدار است که آدمها را متوجه نقاط ضعف و خطاهایی خواهد کرد که همواره به زیان روابط انسانی خواهد بود، چون که انسان به دور از خطاها و زشتیها نیست و مدام که برای تمیزی بدنش باید خود را بشوید، به لحاظ ذهنی و باطنی نیز نیازمند خوراکی است که اگر تأمین نشود دچار کمبود و عارضه روانی خواهد شد و این خود دلیلی موجه برای استقرار تئاتر به عنوان یک ضرورت انسانی در کل جوامع بشری است.
در معادلات فرهنگی، هنر تئاتر بیش از دانشگاه و رسانه میتواند تأثیر مطلوب بگذارد و این در میزان کیفیت فرهنگسازی است، چون تئاتر زنده است و همین عاملی شناساست برای یک مواجهه زنده، چشم در چشم است که روح و ذهن را نیز تحتالشعاع خود قرار میدهد و هر تماشاگر به لطف دیدن هر نمایش متوجه بخشی از ایرادهای وارد بر وجود خود خواهد شد و خواهد توانست نگاه هستیشناسانه ما را دگرگون گرداند که در شرایطی بهتر برای درک و فهم همهچیز کوشا باشیم و یک عامل شعورمند است برای داد و دهشهای پیوستهای که برای گسترش هر ذهن به آن نیازمند هستیم و در کل پیوستگی این دادهها دلیلی برای بروز خرد جمعی در بالاترین سطح خود خواهد شد و گسترش فرهنگی نشانه تمدنی قابل درک و رؤیت است که بخشی از آن به واسطه بروز تئاترها در شهر و جامعهای اتفاق میافتد. حالا اگر از میزان تئاترها به هر دلیل کاسته شود پیکره جامعه نیز دچار کمبود، نقصان و عارضه مشخصی خواهد شد. بنابراین ما باید همواره به دنبال ماهیت انسانی تئاتر به عنوان هنر فرهنگساز برآییم و افزون بر تهران باید در شهرهای کوچک و بزرگ به دنبال ایجاد تئاترهایی باشیم که بتوان مسائل عمده اجتماعی و انسانی را از مناظر مختلف به چالش کشید و این هدف بزرگی است که باید در تئاتر از آن غافل نشویم و در یک ارزیابی دقیق و پژوهشی انسانی و علمی میتوان پیامد تئاتر را در هر شهر و روستایی مطالعه کرد که بر ما معلوم شود چقدر تئاتر میتواند فرهنگساز باشد و رشد فرهنگی در دامنه رشد تولیدات و عرضه محصولات نمایشی تا چه میزان و چگونه خواهد بود؟!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه