به انتخاب پیام دهکردی
بازیگر و نویسنده
انسان معاصر، در جدالی نابرابر میکوشد تا با نگاهی کاربردی و روزآمد، جهان معناباخته امروزش را، معنایی نو و دیگرگونه ببخشد، به سوی عقلانیت و عشق. تردیدی نیست که این مهم بدون داشتن ابزار کارآمد خاصه در هنگامه سیطره بلامنازع تکنولوژیزدگی و گسترش پرآسیب شبکههای اجتماعی، تنها در ریختار یک شعار عوامفریبانه رخ مینماید. و این هبوط تلخی ست؛در این میان سعدی، بهعنوان یکی از کاربردیترین شاعران تاریخ این سرزمین، توسن راهواری است تا به مدد آن بتوانیم از این معبرهای دشوار و تنگ، گذری آسانتر و امنتر را تجربه کنیم؛ برای فتح چکاد پرشکوه خدای گونهای که انسان نام دارد.
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن
تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی
نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به
که تحیتینویسی و هدیتی فرستی
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی
نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هیجا
تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی
برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را
تو و زهد و پارسایی، من و عاشقی و مستی
دل هوشمند باید که به دلبری سپاری
که چو قبلهایت باشد به از آن که خود پرستی
چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد
چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی
گله از فراق یاران و جفای روزگاران
نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه