به انتخاب فرزاد کریمی
شاعر
قیاس بزرگان ادب پارسی با یکدیگر عملی بیوجه است اما هرچه باشد، سعدی استاد سخن ملمع است و این بیتردید است. سعدی بواسطه تحصیلش در نظامیه بغداد، شعر عربی را چونان شعر به زبان مادری میسراید و زیباتر میشود وقتی توان سرایش فارسی و عربی را در هم میآمیزد که دیگر امکان گزینش از این میان برای مشتاق شعر نیست و اگر گزینشی هست از روی ناگزیری است.
عمرم به آخر آمد عشقم هنوز باقی
وز میچنان نه مستم کز عشق روی ساقی
یا غایة الامانی قلبی لدیک فانی
شخصی کما ترانی من غایة اشتیاقی
ای دردمند مفتون بر خد و خال موزون
قدر وصالش اکنون دانی که در فراقی
یا سعد کیف صرنا فی بلده هجرنا
من بعد ما سهرنا و الایدی فی العناقی
بعد از عراق جایی خوش نایدم هوایی
مطرب بزن نوایی زان پرده عراقی
خان الزمان عهدی حتی بقیت وحدی
ردوا علی ودی بالله یا رفاقی
در سرو و مه چه گویی ای مجمع نکویی
تو ماه مشکبویی تو سرو سیم ساقی
ان مت فی هواها دعنی امت فداها
یا عاذلی نباها ذرنی و ما الاقی
چند از حدیث آنان خیزید ای جوانان
تا در هوای جانان بازیم عمر باقی
قام الغیاث لما زم الجمال زما
و اللیل مدلهما و الدمع فی المآقی
تا در میان نیاری بیگانهای نه یاری
درباز هر چهداری گر مرد اتفاقی
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه