تصویری از روزهای بحرانی در اردیبهشت سال 60
عملیات در گمنامی و مظلومیت
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
اردیبهشت سال 1360 در شرایطی که دشت و دمن پر از گل های وحشی بودند و طبیعت زیبای غرب و شمالغرب هر انسانی را به سوی خود میخواند، آتش جنگ فرصتی برای نشستن کنار گل باقی نگذاشته بود و تیر و ترکش و گلوله توپ و شنی تانکهای متجاوز سینه خاک حاصلخیز و سرسبز این مناطق را خراشیده و مجروح کرده بود.اینجا و آنجا هم خون سلحشوران مدافع تمامیت ارضی و استقلال کشور در فرشی از چمن رنگین کمانی از شور و حماسه را ترسم کرده و خبر از عزمی نستوه برای مقابله با دشمن تا بیرون راندن کامل حرامیان از خاک میهن داشت .در مرکز کشور اما تحولات بزرگی در آستانه وقوع بود؛ تحولاتی که فداکاریهای جان برکفان خطوط مقدم جبهه رویارویی با دشمن را تحت تأثیر قرار میداد. اولین رئیس جمهور کشور که در دام گروهک رجوی گرفتار آمده بود، ساز ناسازگاری کوک کرده و کشور را در آن مقطع وارد بحرانی عمیق کرده بود. در آن شرایط حساس که دیپلماسی باید شانه به شانه رزمندگان و مدافعان مرزهای ملی در عرصه بینالمللی حضور مییافت، دستگاه دیپلماسی کشور بهدلیل اختلاف دیدگاه میان رئیسجمهوری وقت و نخستوزیر که در آن شرایط و براساس قانون اساسی اولیه مسئولیت اداره کشور را برعهده داشت، فاقد سکاندار بود. علاوه برآن، اعمال نفوذ برخی از شخصیتها و نهادها در امور خارجه ، همچنین کم تجربگی دستاندرکاران در امور خارجه موجب تشتت در دیپلماسی کشور شده بود. رهنمودهای امام خمینی(ره) در راستای حفظ وحدت و انسجام ملی در آن شرایط نیز کارساز نبود. امام در پیام نوروزی و در ادامه در بیانات خود در دیدارهای عمومی از دامن زدن به اختلافات و ایجاد تنش پرهیز داده و توصیه اکید بر وحدت و همدلی بویژه در شرایط جنگ داشتند. لکن هیچ یک از آنها مؤثر واقع نشده و بر حجم اختلافات روز به روز افزوده میشد. تعیین هیأت سه نفره رفع اختلاف هم در مأموریت خود شکست خورد و کاری از پیش نبرد. رئیسجمهوری در مصاحبه با یک هفته نامه سوئیسی، رقیبان سیاسی خود در دستگاه قضا را متهم به شکنجه کرد و آتش اختلافات را شعله ور ساخت.
پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران و آزاد شدن ظرفیت عظیمی در جامعه که در تنوع احزاب و گروهها تجلی داشت، موجب شد تا برخی از گروههای سیاسی راه خود را از مردم جدا کرده و به مقابله مسلحانه با نظام جدید که برآمده از انقلاب مردمی بود پرداخته و جدایی طلبی پیش بگیرند. این گروهها با حضور در مناطق کردنشین و مرزی ساز پرچم استقلال کوک کرده و کشور و نظام را با بحرانهای جدی مواجه کردند.برخی از گروه ها هم همچون گروهک رجوی با وسوسه قبضه قدرت، مترصد فرصتی برای به دست آوردن زمام امور و استحاله انقلاب در مرکز باقی ماندند.وقوع جنگ، گروههای سیاسی نظامی را به موضعگیری علنی وادار ساخت و چهره حقیقی بسیاری از آنان در همان روزهای اولیه بهدلیل هم سویی با دشمن بعثی از پس نقاب خلقی بودن نمایان شد. در همین راستا صفبندی بنی صدر با نیروهای دلسوز و انقلابی نیز تشدید و شعارهای ملت خواهی ایشان نیز همگی پوچ از آب درآمد تا آنجا که با گروهک رجوی همدست شده و آسیبهای بسیاری به توان دفاعی کشور وارد آمد.
در چنین شرایطی که کشور در بحرانهای متعدد فرو رفته و از هرسو با تهدیدهای بسیار و جدی روبهرو بود رادمردان ارتش و سپاه و نیروهای مردمی گمنام و بی نام به دفاع از خاک میهن مشغول بودند و بیاعتنا به عمق تحولات و اختلافات پایتخت نشینان، جان خود را به معرض خطر برده و جانانه به دفاع مشغول بودند.
عملیاتی به دور ازهیاهو
عملیات بازی دراز در آن ایام که در آستانه برکناری بنی صدر از منصب ریاست جمهوری بود در جبهه میانی آغاز شد و روزهای اردیبهشتی این منطقه زیبای کشورمان را با خاطره خون و آتش درآمیخت.ارتفاعات بازی دراز با قلههای بلند و شیبهای تند و بریدگیهای ممتد از اهمیت خاصی در منطقه مرزی استان کرمانشاه برخوردار است. این ارتفاعات بهدلیل واقع شدن در مثلث قصرشیرین -گیلانغرب- سرپل ذهاب و تسلط بر منطقه از موقعیت ویژهای برخوردار می باشد. ارتش متجاوز عراق در روزهای آغازین جنگ پس از تصرف این منطقه از بلندیهای آن برای دیدهبانی استفاده میکرد و ویژگیهای این ارتفاعات موجب شده بود تا دشمن با فعالیتهای مهندسی روی آن جادهسازی کرده و یگانهای خود را در آنجا مستقر سازد و بر قصرشیرین و سرپل ذهاب نیز مسلط شود.
برای باز پس گرفتن این منطقه استراتژیک از دشمن پس از سه ماه کار شناسایی نخستین عملیات نیمهگسترده طرحریزی و با نام عملیات بازی دراز در اردیبهشت 1360 به اجرا در آمد و هشت روز به طول انجامید.
طرفداران خلق از شعار تا عمل
همزمان با آغاز این عملیات، گروهها و سازمانهای قدرت طلب همچون سازمان چریکهای فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق، پیکار و..... با ایجاد درگیری با نیروهای انتظامی سعی کردند شهرهای شمالی را صحنه ناآرامی و آشوب کنند. از اینرو در چند شهر استان مازندران درگیریهای گستردهای با مردم عادی این استان ایجاد کردند که دو نفر از مردم عادی جان خود را از دست داده و نزدیک به 400 نفر هم مجروح شدند. متعاقب آن فردای آن روز با اعلام تجمع در مقابل دانشگاه تهران، خیابانهای مرکز شهر تهران را تا ساعتها با ناامنی و آشوب مواجه کردند.
امام خمینی در واکنش به این اقدامات در دیدار با تعدادی از خلبانان ضمن تأکید بر حفظ روحیه ایمانی، گفت: «هر چه داریم از خداست و باید به او دائماً توجه داشته باشیم و بدانیم که پیروزی از اوست و اگر خدا نخواسته انحرافی پیدا شود، شکست به عهده خود ماست و من امیدوارم که شما برادرهای عزیز توجه داشته باشید که اسلام برای همه است.... قدرتهای بزرگ شما را کوچک شمردند و بحمدلله شما ثابت کردید که تخیلات آنها باطل است و امیدوارم که باز هم با جدیت خودتان، ابتکار خودتان و به راه انداختن کارهایی که باید راه بیفتد باز به دشمن اثبات کنید که ایران با اتکا به خدا پیروز است.» لحن سخنان امام حکایت از فرصت دادن به افرادی از جمله رئیسجمهوری است تا خود و موقعیت زمانی خود را دریابند و کاری نکنند که به نظام و کشور آسیبی وارد شود. در مقابل بنی صدر در یک گفت وگوی مطبوعاتی خبر از اختلاف خود با بخشی از نظام داده و منتقدین خود را به دیکتاتوری متهم کرد. وی در همین روز در مصاحبه با نشریه ولت وخ چاپ زوریخ در کمال ناباوری در ارتباط با جنگ با عراق اظهار داشت:«.... برای انجام عملیاتی که تعیین کننده باشد، ارتش فاقد منابع و تجهیزات کافی است. من طالب پایان یافتن جنگ هستم تا بتوان به مشکلاتی که مردم ما بیش از پیش دچار آن هستند و از جنگ بدتر است، فائق آیند...» این سخنان در شرایطی گفته میشد که دشمن بخش های زیادی از خاک کشورمان و شهرهای عمدهای همچون خرمشهر را در اشغال داشت. وی در این گفتوگو دادگاههای انقلاب را متهم به شکنجه زندانیان سیاسی کرد.
در چنین شرایطی رزمندگان در عین مظلومیت و بدون هیچ جار و جنجالی با در دست گرفتن جان خود قدم به قدم دشمن را به عقب میراندند و از دشمن بعثی تلفات میگرفتند. در نتیجه رشادتهای رزمندگان ارتفاعات مهم 1050 و 1000 همان روزهای اول عملیات از بعثیان باز پس گرفته شد و بر تصرفات قبل از آن که موفق به بازپسگیری ارتفاعات 1100 شمالی و جنوبی شده بودند، افزوده شد.
این عملیات به فرماندهی مشترک و به صورت نیمهگسترده که در ارتفاعات پرشیب و صعبالعبور سرپل ذهاب آغاز شده بود به عملیات «بازیدراز» شهرت یافت و ارتفاعات آن با قلههای رفیع، شیبهای تند و بریدگیهای ممتد که از اهمیت ویژهای در منطقه مرزی استان کرمانشاه برخوردار است از لوث وجود بعثیان پاک شد.
جنگ در جبهه غرب به خاطر طبیعت کوهستانی که دارد نسبت به دیگر مناطق مشکلتر است. بر این اساس نبرد آزادسازی بلندیهای بازی دراز در ردیف عملیاتهای بزرگ قرار گرفته و یکی از مهمترین آنهاست. ارتفاعات بازیدراز در غرب شهر سرپل ذهاب به عنوان مهمترین ارتفاع محسوب میشود، چرا که از یک سو بر دشت و شهر سرپل ذهاب و پادگان ابوذر (مهمترین پادگان مرزی در جبهه غرب) و راههای ارتباطی آن کاملاً مسلط است و از سوی دیگر یک مانع طبیعی برای دفاع از شهرهای قصرشیرین و خانقین محسوب میشود.
شهید شیرودی قهرمان صحنه بازی دراز
رژیم بعث عراق برای حفظ ارتفاعات بازی دراز دست به یک نبرد شدید چند روزه زد که سرانجام نیروهای ایران موفق به آزادسازی قلههای جنوبی ارتفاعات شدند و دلاوری و رشادتهای بسیاری را نیز در منطقه شمالی انجام دادند.
اقتدار و پشتیبانی خوب خلبانان دلاور هوانیروز کرمانشاه و در رأس آنها شهید علیاکبر شیرودی سبب پیروزی رزمندگان دلیر اسلام شد که در عملیات بازیدراز از بین قلههای منطقه سهقله آن را تثبیت کردند. در این عملیات غرورآفرین ۵۴ تانک و نفربر، سه فروند هواپیما، دو بالگرد و دو دستگاه ادوات مهندسی رژیم بعثی منهدم و نیروهای دلیر ایرانی بالغ بر ۱۲ دستگاه تانک و نفربر و چندین دستگاه ادوات مهندسی آنان را به غنیمت گرفتند. در عملیات غرورآفرین و حماسهساز «بازیدراز» بالغ بر ۱۵۰۰ نفر از بعثیان کشته و زخمی شدند و ۷۰۰ نفر از آنان به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.
آخرین روز عملیات در هشتم اردیبهشتماه ۱۳۶۰ با شهادت خلبان تیزپرواز هوانیروز کرمانشاه، کبری نشین همیشه پیروز شهید علیاکبر (قربان) شیرودی همراه شد و این شیرمرد دلاور با تعدادی از رزمندگان این عملیات پس از دفاع جانانه و عملیاتی غرورآفرین به درجه رفیع شهادت رسیدند و به دیدار معبود ازلی شتافتند.
دبیر گروه پایداری
اردیبهشت سال 1360 در شرایطی که دشت و دمن پر از گل های وحشی بودند و طبیعت زیبای غرب و شمالغرب هر انسانی را به سوی خود میخواند، آتش جنگ فرصتی برای نشستن کنار گل باقی نگذاشته بود و تیر و ترکش و گلوله توپ و شنی تانکهای متجاوز سینه خاک حاصلخیز و سرسبز این مناطق را خراشیده و مجروح کرده بود.اینجا و آنجا هم خون سلحشوران مدافع تمامیت ارضی و استقلال کشور در فرشی از چمن رنگین کمانی از شور و حماسه را ترسم کرده و خبر از عزمی نستوه برای مقابله با دشمن تا بیرون راندن کامل حرامیان از خاک میهن داشت .در مرکز کشور اما تحولات بزرگی در آستانه وقوع بود؛ تحولاتی که فداکاریهای جان برکفان خطوط مقدم جبهه رویارویی با دشمن را تحت تأثیر قرار میداد. اولین رئیس جمهور کشور که در دام گروهک رجوی گرفتار آمده بود، ساز ناسازگاری کوک کرده و کشور را در آن مقطع وارد بحرانی عمیق کرده بود. در آن شرایط حساس که دیپلماسی باید شانه به شانه رزمندگان و مدافعان مرزهای ملی در عرصه بینالمللی حضور مییافت، دستگاه دیپلماسی کشور بهدلیل اختلاف دیدگاه میان رئیسجمهوری وقت و نخستوزیر که در آن شرایط و براساس قانون اساسی اولیه مسئولیت اداره کشور را برعهده داشت، فاقد سکاندار بود. علاوه برآن، اعمال نفوذ برخی از شخصیتها و نهادها در امور خارجه ، همچنین کم تجربگی دستاندرکاران در امور خارجه موجب تشتت در دیپلماسی کشور شده بود. رهنمودهای امام خمینی(ره) در راستای حفظ وحدت و انسجام ملی در آن شرایط نیز کارساز نبود. امام در پیام نوروزی و در ادامه در بیانات خود در دیدارهای عمومی از دامن زدن به اختلافات و ایجاد تنش پرهیز داده و توصیه اکید بر وحدت و همدلی بویژه در شرایط جنگ داشتند. لکن هیچ یک از آنها مؤثر واقع نشده و بر حجم اختلافات روز به روز افزوده میشد. تعیین هیأت سه نفره رفع اختلاف هم در مأموریت خود شکست خورد و کاری از پیش نبرد. رئیسجمهوری در مصاحبه با یک هفته نامه سوئیسی، رقیبان سیاسی خود در دستگاه قضا را متهم به شکنجه کرد و آتش اختلافات را شعله ور ساخت.
پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران و آزاد شدن ظرفیت عظیمی در جامعه که در تنوع احزاب و گروهها تجلی داشت، موجب شد تا برخی از گروههای سیاسی راه خود را از مردم جدا کرده و به مقابله مسلحانه با نظام جدید که برآمده از انقلاب مردمی بود پرداخته و جدایی طلبی پیش بگیرند. این گروهها با حضور در مناطق کردنشین و مرزی ساز پرچم استقلال کوک کرده و کشور و نظام را با بحرانهای جدی مواجه کردند.برخی از گروه ها هم همچون گروهک رجوی با وسوسه قبضه قدرت، مترصد فرصتی برای به دست آوردن زمام امور و استحاله انقلاب در مرکز باقی ماندند.وقوع جنگ، گروههای سیاسی نظامی را به موضعگیری علنی وادار ساخت و چهره حقیقی بسیاری از آنان در همان روزهای اولیه بهدلیل هم سویی با دشمن بعثی از پس نقاب خلقی بودن نمایان شد. در همین راستا صفبندی بنی صدر با نیروهای دلسوز و انقلابی نیز تشدید و شعارهای ملت خواهی ایشان نیز همگی پوچ از آب درآمد تا آنجا که با گروهک رجوی همدست شده و آسیبهای بسیاری به توان دفاعی کشور وارد آمد.
در چنین شرایطی که کشور در بحرانهای متعدد فرو رفته و از هرسو با تهدیدهای بسیار و جدی روبهرو بود رادمردان ارتش و سپاه و نیروهای مردمی گمنام و بی نام به دفاع از خاک میهن مشغول بودند و بیاعتنا به عمق تحولات و اختلافات پایتخت نشینان، جان خود را به معرض خطر برده و جانانه به دفاع مشغول بودند.
عملیاتی به دور ازهیاهو
عملیات بازی دراز در آن ایام که در آستانه برکناری بنی صدر از منصب ریاست جمهوری بود در جبهه میانی آغاز شد و روزهای اردیبهشتی این منطقه زیبای کشورمان را با خاطره خون و آتش درآمیخت.ارتفاعات بازی دراز با قلههای بلند و شیبهای تند و بریدگیهای ممتد از اهمیت خاصی در منطقه مرزی استان کرمانشاه برخوردار است. این ارتفاعات بهدلیل واقع شدن در مثلث قصرشیرین -گیلانغرب- سرپل ذهاب و تسلط بر منطقه از موقعیت ویژهای برخوردار می باشد. ارتش متجاوز عراق در روزهای آغازین جنگ پس از تصرف این منطقه از بلندیهای آن برای دیدهبانی استفاده میکرد و ویژگیهای این ارتفاعات موجب شده بود تا دشمن با فعالیتهای مهندسی روی آن جادهسازی کرده و یگانهای خود را در آنجا مستقر سازد و بر قصرشیرین و سرپل ذهاب نیز مسلط شود.
برای باز پس گرفتن این منطقه استراتژیک از دشمن پس از سه ماه کار شناسایی نخستین عملیات نیمهگسترده طرحریزی و با نام عملیات بازی دراز در اردیبهشت 1360 به اجرا در آمد و هشت روز به طول انجامید.
طرفداران خلق از شعار تا عمل
همزمان با آغاز این عملیات، گروهها و سازمانهای قدرت طلب همچون سازمان چریکهای فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق، پیکار و..... با ایجاد درگیری با نیروهای انتظامی سعی کردند شهرهای شمالی را صحنه ناآرامی و آشوب کنند. از اینرو در چند شهر استان مازندران درگیریهای گستردهای با مردم عادی این استان ایجاد کردند که دو نفر از مردم عادی جان خود را از دست داده و نزدیک به 400 نفر هم مجروح شدند. متعاقب آن فردای آن روز با اعلام تجمع در مقابل دانشگاه تهران، خیابانهای مرکز شهر تهران را تا ساعتها با ناامنی و آشوب مواجه کردند.
امام خمینی در واکنش به این اقدامات در دیدار با تعدادی از خلبانان ضمن تأکید بر حفظ روحیه ایمانی، گفت: «هر چه داریم از خداست و باید به او دائماً توجه داشته باشیم و بدانیم که پیروزی از اوست و اگر خدا نخواسته انحرافی پیدا شود، شکست به عهده خود ماست و من امیدوارم که شما برادرهای عزیز توجه داشته باشید که اسلام برای همه است.... قدرتهای بزرگ شما را کوچک شمردند و بحمدلله شما ثابت کردید که تخیلات آنها باطل است و امیدوارم که باز هم با جدیت خودتان، ابتکار خودتان و به راه انداختن کارهایی که باید راه بیفتد باز به دشمن اثبات کنید که ایران با اتکا به خدا پیروز است.» لحن سخنان امام حکایت از فرصت دادن به افرادی از جمله رئیسجمهوری است تا خود و موقعیت زمانی خود را دریابند و کاری نکنند که به نظام و کشور آسیبی وارد شود. در مقابل بنی صدر در یک گفت وگوی مطبوعاتی خبر از اختلاف خود با بخشی از نظام داده و منتقدین خود را به دیکتاتوری متهم کرد. وی در همین روز در مصاحبه با نشریه ولت وخ چاپ زوریخ در کمال ناباوری در ارتباط با جنگ با عراق اظهار داشت:«.... برای انجام عملیاتی که تعیین کننده باشد، ارتش فاقد منابع و تجهیزات کافی است. من طالب پایان یافتن جنگ هستم تا بتوان به مشکلاتی که مردم ما بیش از پیش دچار آن هستند و از جنگ بدتر است، فائق آیند...» این سخنان در شرایطی گفته میشد که دشمن بخش های زیادی از خاک کشورمان و شهرهای عمدهای همچون خرمشهر را در اشغال داشت. وی در این گفتوگو دادگاههای انقلاب را متهم به شکنجه زندانیان سیاسی کرد.
در چنین شرایطی رزمندگان در عین مظلومیت و بدون هیچ جار و جنجالی با در دست گرفتن جان خود قدم به قدم دشمن را به عقب میراندند و از دشمن بعثی تلفات میگرفتند. در نتیجه رشادتهای رزمندگان ارتفاعات مهم 1050 و 1000 همان روزهای اول عملیات از بعثیان باز پس گرفته شد و بر تصرفات قبل از آن که موفق به بازپسگیری ارتفاعات 1100 شمالی و جنوبی شده بودند، افزوده شد.
این عملیات به فرماندهی مشترک و به صورت نیمهگسترده که در ارتفاعات پرشیب و صعبالعبور سرپل ذهاب آغاز شده بود به عملیات «بازیدراز» شهرت یافت و ارتفاعات آن با قلههای رفیع، شیبهای تند و بریدگیهای ممتد که از اهمیت ویژهای در منطقه مرزی استان کرمانشاه برخوردار است از لوث وجود بعثیان پاک شد.
جنگ در جبهه غرب به خاطر طبیعت کوهستانی که دارد نسبت به دیگر مناطق مشکلتر است. بر این اساس نبرد آزادسازی بلندیهای بازی دراز در ردیف عملیاتهای بزرگ قرار گرفته و یکی از مهمترین آنهاست. ارتفاعات بازیدراز در غرب شهر سرپل ذهاب به عنوان مهمترین ارتفاع محسوب میشود، چرا که از یک سو بر دشت و شهر سرپل ذهاب و پادگان ابوذر (مهمترین پادگان مرزی در جبهه غرب) و راههای ارتباطی آن کاملاً مسلط است و از سوی دیگر یک مانع طبیعی برای دفاع از شهرهای قصرشیرین و خانقین محسوب میشود.
شهید شیرودی قهرمان صحنه بازی دراز
رژیم بعث عراق برای حفظ ارتفاعات بازی دراز دست به یک نبرد شدید چند روزه زد که سرانجام نیروهای ایران موفق به آزادسازی قلههای جنوبی ارتفاعات شدند و دلاوری و رشادتهای بسیاری را نیز در منطقه شمالی انجام دادند.
اقتدار و پشتیبانی خوب خلبانان دلاور هوانیروز کرمانشاه و در رأس آنها شهید علیاکبر شیرودی سبب پیروزی رزمندگان دلیر اسلام شد که در عملیات بازیدراز از بین قلههای منطقه سهقله آن را تثبیت کردند. در این عملیات غرورآفرین ۵۴ تانک و نفربر، سه فروند هواپیما، دو بالگرد و دو دستگاه ادوات مهندسی رژیم بعثی منهدم و نیروهای دلیر ایرانی بالغ بر ۱۲ دستگاه تانک و نفربر و چندین دستگاه ادوات مهندسی آنان را به غنیمت گرفتند. در عملیات غرورآفرین و حماسهساز «بازیدراز» بالغ بر ۱۵۰۰ نفر از بعثیان کشته و زخمی شدند و ۷۰۰ نفر از آنان به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.
آخرین روز عملیات در هشتم اردیبهشتماه ۱۳۶۰ با شهادت خلبان تیزپرواز هوانیروز کرمانشاه، کبری نشین همیشه پیروز شهید علیاکبر (قربان) شیرودی همراه شد و این شیرمرد دلاور با تعدادی از رزمندگان این عملیات پس از دفاع جانانه و عملیاتی غرورآفرین به درجه رفیع شهادت رسیدند و به دیدار معبود ازلی شتافتند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه