باید در حوزه تئاتر بازار اقتصادی شکل میگرفت
اصغر نوری
نویسنده، مترجم و کارگردان
چندی پیش بههمراه یکی از بازیگران خوب تئاتر، احمد ساعتچیان نمایشنامهخوانی زنده در بستر اینترنت داشتیم که کار کوتاهی بود از ویسنییک و البته چند نمایشنامهخوانی محدود دیگر نیز از برخی دوستان در محیطهایی مثل اینستاگرام دیدم که البته میشد این تعداد بیش از چیزی باشد که شاهد بودیم، اما در این زمینه چالشهایی وجود داشته و دارد.
شاید یکی از دلایل کم اتفاق افتادنش این بود که هنرمندان باید دور هم جمع میشدند و تمرین میکردند و اگرچه چنین تمرینی در مقابل تمرین برای اجرای صحنهای تئاتر سادهتر است اما دوستان با ریسک چنین مسألهای آنهم در این شرایط کرونایی موافق نبودند و به این فکر میکردند که این خطر برای گروه اجرایی که حداقل باید چند جلسه دور هم جمع شوند وجود دارد. در همه چیز مسأله اقتصاد تعیینکننده است. بهعقیده من تجربه انتشار فیلمتئاترها نشان داد که آنچنان استقبالی از این آثار نشد و همین باعث شد گروهها ترغیب نشوند که بیایند در کنار فیلمتئاتر، نمایشنامهخوانی را هم وارد این پروسه کنند و امیدوار باشند که مردم هزینه را پرداخت کنند. در فرانسه اتفاقی افتاد که برای من جالب بود.
بازیگران و هنرمندان فرانسوی، با پولی که از دولت بهعنوان حمایت در دوران بیکاری گرفته بودند چنین کاری انجام دادند و بهجای اینکه بیایند جشنواره برگزار کنند آنهم وقتی اجرای عمومی تعطیل است، بودجه را در قالب بودجه حمایتی، به گروهها و هنرمندان و اهالی تئاتر از طریق بستههای پیشنهادی اختصاص دادند مبنی بر اینکه پژوهش، نمایشنامهخوانی و... را جدی بگیرند و روی این حوزهها کار کنند و کارهایی از این دست پیش بردند و اتفاقاً خیلی خوب هم جواب گرفتند اما هنرمندان ما متأسفانه چنین انگیزه و البته امکاناتی نداشتند و از طرف دیگر امکان دورهم جمعشدن و تمرین و... هم وجود نداشت. حرف من از ابتدا این بود که بهجای برگزاری جشنوارههای مختلف، میشود بودجه را صرف چنین اموری کنند که هم به هنرمندان کمکی شده باشد و هم اینکه چالشهای اقتصادی در این راه تا حدودی برداشته شود و هنرمند بتواند با خیالی راحتتر کارش را انجام بدهد. باید در حوزه تئاتر بازار اقتصادی شکل میگرفت و همانطور که گفتم چنین اتفاقی نیفتاد و از طرفی بودجه جایی خرج شد که آثار آن چنان که باید و شاید دیده نشدند. وقتی ما با یک نگاه دوراندیشانه، بسترهای لازم را فراهم کنیم هم انگیزهاش بهوجود میآید و هم اقتصاد هنر میتواند روی چرخه درست خود قرار بگیرد و در این رهگذر مخاطب هم میتواند در یک بستر مشخص کاری را که دوست دارد ببیند، راحت و آسوده ببیند و هم هنرمند بداند که قرار است چه کند و چه کسی یا کسانی از او حمایت میکنند. تجربهای که کشورهای پیشرفته در این مدت داشتند، محل خوبی برای رجوع ما هم میتوانست باشد تا ببینیم آنها چه کردند و چطور پیش رفتند. البته این را هم نباید ناگفته گذاشت که در این مدت وضعیت آنها به لحاظ دریافت کمکهای مالی قابل مقایسه با ما نیست و همین کمکهای مالی به ذهن و روح هنرمند اجازه میدهد که فکر کند و ایدههایی خلاقانه داشته باشد و اگر بخواهد کاری کند، باز هم از او و ایدهاش حمایت میشود. ما هم میتوانستیم البته با این رویکرد پیش برویم و بودجهها را در حوزههایی مثل پژوهش، نمایشنامهنویسی، نمایشنامهخوانی و ایجاد بازارهای اقتصادی خرج کنیم که حتماً نتیجه بهتری هم از آن گرفت.
نویسنده، مترجم و کارگردان
چندی پیش بههمراه یکی از بازیگران خوب تئاتر، احمد ساعتچیان نمایشنامهخوانی زنده در بستر اینترنت داشتیم که کار کوتاهی بود از ویسنییک و البته چند نمایشنامهخوانی محدود دیگر نیز از برخی دوستان در محیطهایی مثل اینستاگرام دیدم که البته میشد این تعداد بیش از چیزی باشد که شاهد بودیم، اما در این زمینه چالشهایی وجود داشته و دارد.
شاید یکی از دلایل کم اتفاق افتادنش این بود که هنرمندان باید دور هم جمع میشدند و تمرین میکردند و اگرچه چنین تمرینی در مقابل تمرین برای اجرای صحنهای تئاتر سادهتر است اما دوستان با ریسک چنین مسألهای آنهم در این شرایط کرونایی موافق نبودند و به این فکر میکردند که این خطر برای گروه اجرایی که حداقل باید چند جلسه دور هم جمع شوند وجود دارد. در همه چیز مسأله اقتصاد تعیینکننده است. بهعقیده من تجربه انتشار فیلمتئاترها نشان داد که آنچنان استقبالی از این آثار نشد و همین باعث شد گروهها ترغیب نشوند که بیایند در کنار فیلمتئاتر، نمایشنامهخوانی را هم وارد این پروسه کنند و امیدوار باشند که مردم هزینه را پرداخت کنند. در فرانسه اتفاقی افتاد که برای من جالب بود.
بازیگران و هنرمندان فرانسوی، با پولی که از دولت بهعنوان حمایت در دوران بیکاری گرفته بودند چنین کاری انجام دادند و بهجای اینکه بیایند جشنواره برگزار کنند آنهم وقتی اجرای عمومی تعطیل است، بودجه را در قالب بودجه حمایتی، به گروهها و هنرمندان و اهالی تئاتر از طریق بستههای پیشنهادی اختصاص دادند مبنی بر اینکه پژوهش، نمایشنامهخوانی و... را جدی بگیرند و روی این حوزهها کار کنند و کارهایی از این دست پیش بردند و اتفاقاً خیلی خوب هم جواب گرفتند اما هنرمندان ما متأسفانه چنین انگیزه و البته امکاناتی نداشتند و از طرف دیگر امکان دورهم جمعشدن و تمرین و... هم وجود نداشت. حرف من از ابتدا این بود که بهجای برگزاری جشنوارههای مختلف، میشود بودجه را صرف چنین اموری کنند که هم به هنرمندان کمکی شده باشد و هم اینکه چالشهای اقتصادی در این راه تا حدودی برداشته شود و هنرمند بتواند با خیالی راحتتر کارش را انجام بدهد. باید در حوزه تئاتر بازار اقتصادی شکل میگرفت و همانطور که گفتم چنین اتفاقی نیفتاد و از طرفی بودجه جایی خرج شد که آثار آن چنان که باید و شاید دیده نشدند. وقتی ما با یک نگاه دوراندیشانه، بسترهای لازم را فراهم کنیم هم انگیزهاش بهوجود میآید و هم اقتصاد هنر میتواند روی چرخه درست خود قرار بگیرد و در این رهگذر مخاطب هم میتواند در یک بستر مشخص کاری را که دوست دارد ببیند، راحت و آسوده ببیند و هم هنرمند بداند که قرار است چه کند و چه کسی یا کسانی از او حمایت میکنند. تجربهای که کشورهای پیشرفته در این مدت داشتند، محل خوبی برای رجوع ما هم میتوانست باشد تا ببینیم آنها چه کردند و چطور پیش رفتند. البته این را هم نباید ناگفته گذاشت که در این مدت وضعیت آنها به لحاظ دریافت کمکهای مالی قابل مقایسه با ما نیست و همین کمکهای مالی به ذهن و روح هنرمند اجازه میدهد که فکر کند و ایدههایی خلاقانه داشته باشد و اگر بخواهد کاری کند، باز هم از او و ایدهاش حمایت میشود. ما هم میتوانستیم البته با این رویکرد پیش برویم و بودجهها را در حوزههایی مثل پژوهش، نمایشنامهنویسی، نمایشنامهخوانی و ایجاد بازارهای اقتصادی خرج کنیم که حتماً نتیجه بهتری هم از آن گرفت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه