نگاهی کوتاه به 2 سریال رمضانی «یاور» و «احضار»

تبلیغ ارواح بازی و پدرسالاری


احسان رحیم‌زاده
منتقد
امسال تلویزیون آنتن رمضانش را به سریال‌های غیر رمضانی سپرد. در سال‌های دور بعضاً دو یا سه شبکه آنتن رمضان را در اختیار سریال‌های کمدی قرار می‌دادند. در سال‌های اخیر حداقل یک شبکه سنگر کمدی را حفظ می‌کرد و بقیه شبکه‌ها سراغ ژانرهای دیگر می‌رفتند. امسال تلویزیون ترجیح داد با دو سریال اجتماعی و یک سریال ترسناک و ماورایی در ماه رمضان عرض اندام کند. بینندگان تلویزیون خاطرات خوشی از سریال‌های موفق کمدی ماه رمضان همچون «پشت کنکوری‌ها»،«خانه به دوش» و... دارند. مروری بر دو سریال «احضار» و «یاور» نشان می‌دهد که تلویزیون در غیاب سریال‌های کمدی، امسال در عرصه سریال‌های رمضانی نمره قبولی نگرفته است.
ترویج ناخواسته «احضار» روح
سریال «احضار» ساخته علیرضا افخمی با این هدف ساخته شده که «احضار روح» را زیر سؤال ببرد و دیگران را از این کار نهی کند. اما در اقدامی مغایر با هدف تعریف‌ شده دارد این کنش ناپسند را ترویج و تبلیغ می‌کند. مخاطبی که سریال «احضار» را می‌بیند، بدش نمی‌آید که روح درگذشتگانش را احضار کند و کنارشان بنشیند و گل بگوید و گل بشنود. نویسنده و کارگردان به جای آنکه موضع‌گیری‌شان را درباره درونمایه اصلی داستان یعنی «احضار روح» بیان کنند، پشت معماآفرینی مخفی می‌شوند. چند قسمت از سریال باقی مانده و مخاطب هنوز نمی‌داند این روحی که جلوی خانم فالگیر (مینو با بازی افسانه چهره‌آزاد) ظاهر می‌شود، کیست؟ روح شیطانی است یا روح مرحوم کامرانی؟ شاید هم خود شیطان است؟ مخاطبی که اطلاعات مذهبی کمی دارد، با دیدن صحنه‌های احضار روح چه چیزی دستگیرش می‌شود؟ احتمالاً کارگردان در پاسخ می‌گوید که ما در قسمت آخر همه ابهام‌ها را برطرف می‌کنیم؟ آن وقت تکلیف بیننده‌ای که فقط همین چند قسمت را دیده چیست؟ در سریال‌های پلیسی معما در دقیقه 90 حل می‌شود و مخاطب می‌فهمد که دزد یا قاتل کیست. اما سریال «احضار» یک محصول دینی و نه پلیسی است. بیننده‌ای که این سریال را دنبال می‌کند، بیش از آنکه دنبال کشف معما باشد، حقیقت و معنویت را جست‌و‌جو می‌کند. در قسمت‌های ابتدایی گفته می‌شود که مینو کلاهبردار است و مشتریانش (زهره و مائده) دچار توهم می‌شوند. اما بتدریج می‌بینیم که روح احضار شده، واقعاً وجود دارد و تخیلی نیست. چرا که او از چیزهایی خبر دارد که مشتریان از آن با خبرند. ضمن اینکه بعدها خود مینو هم بی‌آنکه توهمی داشته باشد، می‌تواند با روح وارد گفت‌و‌گو شود.
احضار در کنار نقطه ضعف اشاره شده داستان لاغری دارد که نمی‌تواند جوابگوی یک سریال بیست و چند قسمتی باشد. نویسنده با خودش محاسبه کرده که اگر کل ماجرای روح سرگردان را بخواهد یک‌کاسه کند، نتیجه‌اش یک سریال سه قسمتی می‌شود. به‌همین خاطر ماجرای ازدواج زهره و خیانت خواستگارش را به قصه اصلی افزوده تا ظرف زمانی سریال را پُر کند. در نتیجه با یک سریال دوپاره مواجهیم که دو داستان مجزا دارد. فیلمنامه‌نویس تلاش می‌کند که این دو خرده‌ داستان (احضار روح و خواستگار خیانتکار) را به هم پیوند بدهد. ولی تلاش او بی‌فایده است.
سریال‌ساز از یک طرف با فقر محتوا و ایده درباره بخش ماورایی اثر مواجه است و از طرف دیگر می‌خواهد این فقر را با یک خرده‌داستان بی‌ربط جبران کند. داستان خیانت خواستگار و علاقه‌اش به دختری دیگر هزاران بار در دیگر فیلم‌ها و سریال‌ها روایت شده و اینجا بدون‌ اینکه بعد جدیدی پیدا کند، تکرار می‌شود.مائده و زهره انگیزه لازم برای احضار روح را ندارند. فیلمنامه می‌خواهد نشان دهد که آنها چون در مرگ کامرانی مقصر هستند، حالا می‌خواهند با احضار روح اشتباه خودشان را جبران کنند. در حالی‌که کامرانی خودش تصادف کرده و مرگش ارتباط چندانی به این دو دختر نداشت. بهتر بود که فیلمنامه‌نویس انگیزه‌ای دراماتیک برای تلاش این دو دختر در جهت احضار روح طراحی کند.
در پایان بد نیست اشاره‌ای به بازی ضعیف بازیگران نقش مائده و زهره هم داشته باشیم. ظاهراً آنها هر کدام در یکی، دو تئاتر بازی کرده‌اند. به‌نظر می‌رسد آنها زودتر از موعد به عرصه بازیگری وارد شده‌اند و هنوز توانایی ایفای نقش‌های حساس را ندارند.
«یاور»؛ استبداد جایگزین گفت‌و‌گو
سریال «یاور» ساخته سعید سلطانی با گروهی وارد میدان شده که قبلاً امتحان‌شان را در «ستایش» پس داده‌اند. در آن سریال یک قهرمان زن صبور و شجاع (با بازی نرگس محمدی در نقش ستایش) مقابل حشمت فردوس قرار می‌گیرد و وجه احساسی اثر را پر رنگ می‌کند. در سریال «یاور» اما یک مرد مستبد همه کاره است و اثر جنبه زنانه ندارد. با آنکه گفته شده سریال می‌خواهد از معرفت و مردانگی بگوید؛ ولی در عمل دارد استبداد و پدرسالاری را رواج می‌دهد. داریوش ارجمند همان نقش‌های قبلی‌اش را بی‌کم و کاست تکرار می‌کند. مردی عصبی، بداخلاق، سنتی که زود از کوره در می‌رود. در حالی که خانواده‌های امروزی نیازمند همدلی و گفت‌و‌گو هستند، تلویزیون دارد خانواده‌ای سنتی را ترویج می‌کند که نفر اول آن هیچ نقدی را برنمی‌تابد.درباره نقش زن در چنین سریالی می‌توان ساعت‌ها صحبت کرد. شوکت (همسر یاور) حضوری ویترینی در خانواده دارد و کار خاصی انجام نمی‌دهد. عروس خانواده هم پس از آنکه با خیانت همسرش مواجه می‌شود، مجبور می‌شود ببخشد و همه چیز را فراموش کند. چنین شخصیت‌هایی در خانواده‌های امروزی تا چه اندازه قابل الگوبرداری هستند؟



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7623/10/576499/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها