به یاد منصور اوجی، شاعر نامداری که در 84 سالگی درگذشت

سفر به آیینه‌های بلند شعر


محمود معتقدی
شاعر، نویسنده و منتقد ادبی
1) بی‌شک سرچشمه‌های هنر و ادبیات بویژه شعر، از فضای کهن‌الگوها شروع شده و به منظری از هستی‌شناسی و از پی آن در چشم‌انداز زیبایی‌شناختی، به حوزه زبان شاعرانگی راه پیدا می‌کند و پس‌ از آن در قلمرو داوری اهل نظر و مخاطبان شعر خود را به نمایش می‌گذارد.در چنین جایگاهی است که شعر با توجه به آرایه‌های شکلی و محتوایی از فضای دستمایه کار، در گذرگاه‌های روزگار خودش، پنجره‌ای به‌سوی جهانی تازه و تازه‌تر می‌گشاید. به عبارتی به شناخت هنری و اندیشه‌ورزی شاعرانگی دست می‌یازد. بنابراین، هر آنچه به میدان می‌آید از جهان روزمرگی‌ها، به‌تدریج فاصله می‌گیرد. نگرش، جهان‌بینی، بهره‌گیری از لایه‌های زبان دیگری را به تجربه‌ای ساخت‌گرایانه می‌رساند و در صید لحظه‌ها در نشان دادن یافته‌های خویش در منظری شاعرانه، به کمک تخیل، تصویر، استعاره و... واقعیت‌های دیگری را مطرح می‌کند و از این جایگاه شروع یک آغاز در کار خلاقیت و بهره‌مندی از رمانتیسیسم اجتماعی در سروده‌های اوجی فضای خاصی را در پی دارد.
2)منصور اوجی(متولد نهم آذر 1316، درگذشت نوزدهم اردیبهشت 1400) از شاعران صاحبنام دهه‌های پنجاه و شصت و تا حدی هم در چهار دهه اخیر بوده است. چشم‌انداز نگاه شاعر در شعر امروز، پیوسته تلفیقی از جهان عاشقانه و نگرشی فردی و اجتماعی بوده که با خود تجربه‌های چندی را در حوزه زبان و حفظ شاعرانگی به کار گرفته بود.
در آثار شعری اوجی، زنجیره وزن به شیوه‌های خاصی جریان دارد. وی در فضای سطر‌بندی اشعارش با وسواس فراوانی عمل می‌کرد. «حافظه بی‌خاطرات لوح سیاهی است/ عهد جوانی گلی است سرخ‌تر از سرخ/در چمن صبح/شب همه‌شب بی‌چراغ ماه نشستیم/در بغل ترس، صبح نیامد/و آن شب، تاریخ ثانیه‌ها را در آب ظلمت خود شست/خاطره را نیز(از مجموعه کوتاه مثل آه). در فضای زبان شعری اوجی توجه شاعر به نوآوری‌ها است، اما در اینجا وآنجا از زبان کلاسیک کهن نیز در سروده‌هایش سود برده است. شاعر گاهی هم در برخی از سطرها نحو زبان را به ساختارهای شکستن فرم می‌کشانید. اوجی شاعری است که تا حدودی به شعر گذشته تعلق داشته و همچنین با تأثیرپذیری از شاعران همسو با روزگارش که به تجربه‌های زبانی دلبستگی زیادی از خود نشان می‌داد.« من از بهار/من/ از بهار نمی‌آیم/ و تو و سکوت/ صبحدمت را چه کس شکست که دیدی/درون دست‌تو می‌لرزد/ و من به یاد که افتادم که از من نمی‌آید»(از مجموعه این سوسن است که می‌خواهند).
در سروده‌های اوجی عناصر بیرونی در بافت‌های شخصی و اجتماعی از دیروز تا به امروز جریان دارد. از سوی دیگر شکلی از روایت و قصه‌پردازی نیز در بعضی از شعرهایش دیده می‌شود. بی‌گمان منصور اوجی با همه دستاوردهای زبانی و محتوایی‌اش از منظر خیال‌انگیزی و بهره‌گیری از زبان دارای نگرشی میانه بوده است. وجه دیگر شعر وی همانا توجه به طبیعت و عناصری از درون آن بوده است. یادش تازه باد.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7624/16/576654/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها