اگر تئاتر را حذف کنیم...
فرزین محدث
بازیگر تئاتر
شکوفایی تئاتر در هر کشوری به منزله رشد و شکوفایی فرهنگ در آن کشور است و این موضوع امروز در تمامی جهان امری بدیهی است و به همین دلیل است که توجهی ویژه به این هنر میشود و سالیان سال است تئاتر در بین مردم زیست میکند و حضور دارد. بیراه نیست اگر بگوییم که تئاتر سرچشمه و منشأ گرفته از ادبیات، هنرهای تجسمی، بازیگری، نقاشی، گریم و دیگر هنرهاست و همین تئاتر را یک هنر جامعالاطراف میکند و از سویی دیگر هم بهطور مستقیم متنهای نمایشی یا همان نمایشنامهها نیز استخوان و رگ و پیشان از ادبیات گرفته میشود و ادبیات هم سرشار از جهانبینی، تصویر و در نهایت بازتاب زندگی مردمان همعصر خود یا دیگر زمانها و زمانههاست.
در اهمیت تئاتر همین بس که بگوییم در تئاتر جامعهشناسی، روانشناسی و فلسفه خودی نشان میدهد و همین مجموعه بزرگ و البته عمیق باعث میشود که تئاتر این امکان را پیدا کند که از معضلات و مصایب اجتماعی و فرهنگی و سیاسی سخن بگوید، به آنها اشاره کند و با برجسته کردن آنها حساسیت جامعه را به سمتشان جلب کند. پس با این توضیح کلی میتوان گفت هنر برآمده از اندیشه است و در تئاتر اندیشه جریان دارد و تماشاگر تئاتر نیز مخاطب این جهان اندیشگی است. همه اینها جزئی از کل به حساب میآید و ضرورت تماشای تئاتر را اثبات میکند.
در دوران کنونی و با وجود تمام مشکلات اقتصادی و این ویروس کرونایی که نزدیک به دوسال است که امان از مردم جهان گرفته و بهنظر میرسد همچنان هم باید با آن کنار بیاییم این سؤال مطرح میشود که آیا دیگر مجال و فرصت و امکانی برای تماشای تئاتر وجود ندارد و باید از تئاتر دوری کرد؟
اگر تئاتر را از بدنه زندگی اجتماعی خود حذف کنیم در واقع تمام آنچه در ابتدای این یادداشت به آن اشاره شد را حذف کردهایم و این حذف، میتواند دایره وسیعی از اندیشهورزی و تفکر و فرهنگ باشد و وقتی فرهنگ را از جامعه حذف کنیم یا توجه جدی به آن نداشته باشیم باید منتظر سیلی ویرانگر از بلایای بیشمار باشیم. مخاطب باید باور کند که سالنهای تئاتر بسیار ایمنتر از بسیاری مکانهای دیگری است که در این یکسال و اندی از مسیر رفت و آمد و نشست و برخاستها حذف نشد.
مکانهایی که صرفاً غذای جسم انسان را تأمین میکرد و تئاتر غذایی برای روح آماده و ارائه میکند و این دو تفاوتشان آنقدر زیاد و عمیق است که هر کسی در بطن خود از آن آگاهی دارد و میداند اگر میخواهیم اندیشهورز باشیم و اگر فرهنگ و هنر برایمان مهم است نباید با دست خود، تئاتر و مشتقات تئاتر را حذف کرد. یک جامعه زنده و پویا انسانهای زنده و پویا میخواهد و انسان زنده و پویا محتاج بالا بردن سطح فرهنگ و هنر خودش است و هنر و در بحث ما بهصورت ویژه این تئاتر است که باعث میشود این پویایی شکوفا شود و تئاتر زنده و پویا هم نیاز به تماشاگر و مخاطب دارد و این هنر آنقدر زنده است که رفتاری مانند خود انسان دارد و همانقدر که انسان موجودی زنده و معنی گرفته در مناسبات زنده و اجتماعی است تئاتر هم اندامی کاملاً زنده است که بدون تماشاگر و مخاطب تعریف و معنی نمیشود و بیمخاطب هرگز نمیتوان به اصل و هویت زنده بودنش صحه گذاشت.
بازیگر تئاتر
شکوفایی تئاتر در هر کشوری به منزله رشد و شکوفایی فرهنگ در آن کشور است و این موضوع امروز در تمامی جهان امری بدیهی است و به همین دلیل است که توجهی ویژه به این هنر میشود و سالیان سال است تئاتر در بین مردم زیست میکند و حضور دارد. بیراه نیست اگر بگوییم که تئاتر سرچشمه و منشأ گرفته از ادبیات، هنرهای تجسمی، بازیگری، نقاشی، گریم و دیگر هنرهاست و همین تئاتر را یک هنر جامعالاطراف میکند و از سویی دیگر هم بهطور مستقیم متنهای نمایشی یا همان نمایشنامهها نیز استخوان و رگ و پیشان از ادبیات گرفته میشود و ادبیات هم سرشار از جهانبینی، تصویر و در نهایت بازتاب زندگی مردمان همعصر خود یا دیگر زمانها و زمانههاست.
در اهمیت تئاتر همین بس که بگوییم در تئاتر جامعهشناسی، روانشناسی و فلسفه خودی نشان میدهد و همین مجموعه بزرگ و البته عمیق باعث میشود که تئاتر این امکان را پیدا کند که از معضلات و مصایب اجتماعی و فرهنگی و سیاسی سخن بگوید، به آنها اشاره کند و با برجسته کردن آنها حساسیت جامعه را به سمتشان جلب کند. پس با این توضیح کلی میتوان گفت هنر برآمده از اندیشه است و در تئاتر اندیشه جریان دارد و تماشاگر تئاتر نیز مخاطب این جهان اندیشگی است. همه اینها جزئی از کل به حساب میآید و ضرورت تماشای تئاتر را اثبات میکند.
در دوران کنونی و با وجود تمام مشکلات اقتصادی و این ویروس کرونایی که نزدیک به دوسال است که امان از مردم جهان گرفته و بهنظر میرسد همچنان هم باید با آن کنار بیاییم این سؤال مطرح میشود که آیا دیگر مجال و فرصت و امکانی برای تماشای تئاتر وجود ندارد و باید از تئاتر دوری کرد؟
اگر تئاتر را از بدنه زندگی اجتماعی خود حذف کنیم در واقع تمام آنچه در ابتدای این یادداشت به آن اشاره شد را حذف کردهایم و این حذف، میتواند دایره وسیعی از اندیشهورزی و تفکر و فرهنگ باشد و وقتی فرهنگ را از جامعه حذف کنیم یا توجه جدی به آن نداشته باشیم باید منتظر سیلی ویرانگر از بلایای بیشمار باشیم. مخاطب باید باور کند که سالنهای تئاتر بسیار ایمنتر از بسیاری مکانهای دیگری است که در این یکسال و اندی از مسیر رفت و آمد و نشست و برخاستها حذف نشد.
مکانهایی که صرفاً غذای جسم انسان را تأمین میکرد و تئاتر غذایی برای روح آماده و ارائه میکند و این دو تفاوتشان آنقدر زیاد و عمیق است که هر کسی در بطن خود از آن آگاهی دارد و میداند اگر میخواهیم اندیشهورز باشیم و اگر فرهنگ و هنر برایمان مهم است نباید با دست خود، تئاتر و مشتقات تئاتر را حذف کرد. یک جامعه زنده و پویا انسانهای زنده و پویا میخواهد و انسان زنده و پویا محتاج بالا بردن سطح فرهنگ و هنر خودش است و هنر و در بحث ما بهصورت ویژه این تئاتر است که باعث میشود این پویایی شکوفا شود و تئاتر زنده و پویا هم نیاز به تماشاگر و مخاطب دارد و این هنر آنقدر زنده است که رفتاری مانند خود انسان دارد و همانقدر که انسان موجودی زنده و معنی گرفته در مناسبات زنده و اجتماعی است تئاتر هم اندامی کاملاً زنده است که بدون تماشاگر و مخاطب تعریف و معنی نمیشود و بیمخاطب هرگز نمیتوان به اصل و هویت زنده بودنش صحه گذاشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه