نگاهی به «هیچانگاری»های انتخاباتی برخی تریبونهای رسمی
انتظار مشارکت با القای ناکارآمدی!
ادامه از صفحه اول
این تصور در افکار عمومی که نهادهای انتخاباتی میتوانند برنامههای خود را اجرایی کنند و در این مسیر موانع ساختاری یا غیر ساختاری وجود نداشته باشد، حتماً یک مؤلفه مهم است.»
اما مروری به موضوع مشارکت مردم از منظری دیگر، نشان میدهد که عملکرد و مواضع برخی تریبونهای رسمی نه تنها در راستای افزایش مشارکت نیست بلکه برعکس در مسیر کاهش مشارکت است.
از ماهها پیش و در چند هفته گذشته کمپینهای رسانههای مخالف نظام در خارج از کشور برای پرهیز دادن مردم از حضور در پای صندوقهای رأی روی یک محور اساسی تمرکز داشته است؛ «ناکارآمدی» نظام سیاسی در ایران برای برون رفت از مشکلات. بر اساس این خط خبری و تحلیلی، نامزدهای جریانهای سیاسی در کلیت امر تفاوت چندانی با هم ندارند و هیچ کدام توانایی مواجهه عقلانی با مشکلات ساختاری در نظام را ندارند و لذا به ادعای آنها رأی دادن هم بیفایده است.
با وجود این، در این سو هم برخی تریبونهای رسمی برای این ادعای بزرگ یعنی ناکارآمدی، ناخواسته «فکت»هایی دست و پا میکنند و در حقیقت در مسیر تحقق برخی اهداف جناحی و گروهی، آب به آسیاب همان خط خبری- تحلیلی رسانههای خارج نشین میریزند.
از هفتهها پیش که بتدریج رقابتهای سیاسی داغتر شد، بعضی تریبونها و رسانه ها براحتی چوب حراج برداشته و بر مدیریت 32 سال گذشته زدهاند. محور برجسته این موج که میشود آن را در برنامههای مختلف صدا و سیما و کارشناسان سیاسی دعوت شده به جام جم تا یادداشتها و گزارشهای خبرگزاریها و روزنامههای همسو با صدا و سیما دید، تأکید بر این مهم است که هر دو دولت حسن روحانی هیچ عملکرد مثبتی به نفع مردم نداشته و مسبب همه گرفتاریهای موجود کشور دولت است.
در ادامه و با توجه به زاویههای بیشتری که محمود احمدینژاد با سیستم سیاسی پیدا کرده، دیگر خبری از دفاع محتاطانه سابق از عملکرد دولتهای نهم و دهم نیز دیده نمیشود و این یعنی آنکه از مدیریت احمدینژادی هم آبی برای مردم گرم نشده است. تکلیف دولت اصلاحات و کارگزاران هم که از منظر این تریبونها روشن است و بخصوص دولتهای مرحوم هاشمی رفسنجانی را پایهگذار انحراف در مسیر انقلاب میدانند. این خبرسازیها و تحلیلها در حقیقت یک پیام واحد دارد که در 32 سال گذشته، مدیریت اجرایی کشور ضعیف و مشکل تراش یا در حقیقت ناکارآمد بوده است. جالب آنکه دولتهای یادشده هم به لحاظ مشی سیاسی و فکری شامل همه مجموعههای سیاسی موجود در کشور یعنی اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالی است و این یعنی اصلاحطلبان، اصولگرایان و اعتدالیها امتحان خود را پس داده و در این امتحان همگی هم رد شدهاند!
این خط خبری درونی با آن خط خبری و تحلیلی برون مرزی در یک مفهوم به هم میرسند آن هم چیزی نیست جز کوبیدن بر طبل ناکارآمدی! یعنی رسانههای خارجی مدعی ناکارآمدی سیستم سیاسی میشوند و خط خبری داخلی یاد شده هم گویا مأموریت خود را اثبات ادعای خارجیها قرار داده است! طبیعی است در شرایطی که تریبونهای رسمی کشور بر طبل ناکارآمد اسلاف خود میکوبند، این سؤال هم برای افکار عمومی پیش میآید که اگر دولت فعلی و دولتهای سابق همه ناکارآمد بودهاند، یا رأیی که ما در طول سالهای گذشته به صندوق ریختهایم عامل این گرفتاریها بوده، چه تضمیمی هست که دولت آینده این گونه نباشد؟ نامزدهای موجود که خارج از گفتمانهای تجربه شده سابق نیست.
جالب آنکه همین طیفهای مدعی، در مناسبتهای مختلف و آنگاه که پای دفاع از کلیت نظام و عملکرد آن میرسد مثل دهه فجر یا پاسخ به مخالفان و دشمنان خارجی، برعکس ادعاهای امروزی خود، لیست بلند بالایی از خدمات نظام ردیف میکنند از توسعه بی نظیر آموزش عالی در کشور تا ساخت سدها و جادهها و محرومیتزداییهای فراوان و پیشرفتهای مختلف در حوزه صنعت و معادن و نفت و... اصلاً هم به روی مبارک خودشان نمیآورند که این خدمات و پیشرفتها چگونه و با چه مدیریتی حاصل شده است. غیر از این است که همین دولتها به فراخور توانمندیها و امکانات و شرایط داخلی و بینالمللی متفاوت، بانی و مجری هزاران طرح در اقصینقاط کشور بودهاند.
این البته به معنای نادیده گرفتن ضعفهای دولتمردان یا سیاستهای قوه مجریه در ادوار گذشته نیست، اما به خوبی نشان میدهد که برخی تریبونها در چارچوب منافع صرفاً جناحی و گروهی خود، بی توجه به این شیوه از سیاست ورزی و تبلیغات، از یک سو چوب حراج میزنند بر توانمندیهای موجود در عرصه مدیریت کشور ولو اینکه نقدهای اساسی هم متوجه این مدیریتها باشد و همزمان ناخواسته، بر موج ادعایی ناکارآمدی و بی فایده بودن حضور در انتخابات میدمند و در مقابل امید مردم برای بهبود اوضاع مانع میتراشند. این جریانهایی که مدام در رسانههای خود به دنبال اثبات «هیچ» در «هیچ» هستند، توجه ندارند وقتی تلاششان برای اثبات هیچ انگاری در جامعه جا افتاد، آنگاه دیگر تضمینی نیست که مردم به میل و خواسته آنها تفکیکی معنادار میان نامزد مورد حمایت آنها با دیگر نامزدها قائل شوند. وقتی تریبونهای رسمی این گونه تر و خشک را با هم میسوزانند و حکم به این همانی همه دولتهای سابق با کارنامه هیچ میدهند، بعید نیست که مردم هم همه نامزدها و گفتمانها را با یک چوب برانند.
این تصور در افکار عمومی که نهادهای انتخاباتی میتوانند برنامههای خود را اجرایی کنند و در این مسیر موانع ساختاری یا غیر ساختاری وجود نداشته باشد، حتماً یک مؤلفه مهم است.»
اما مروری به موضوع مشارکت مردم از منظری دیگر، نشان میدهد که عملکرد و مواضع برخی تریبونهای رسمی نه تنها در راستای افزایش مشارکت نیست بلکه برعکس در مسیر کاهش مشارکت است.
از ماهها پیش و در چند هفته گذشته کمپینهای رسانههای مخالف نظام در خارج از کشور برای پرهیز دادن مردم از حضور در پای صندوقهای رأی روی یک محور اساسی تمرکز داشته است؛ «ناکارآمدی» نظام سیاسی در ایران برای برون رفت از مشکلات. بر اساس این خط خبری و تحلیلی، نامزدهای جریانهای سیاسی در کلیت امر تفاوت چندانی با هم ندارند و هیچ کدام توانایی مواجهه عقلانی با مشکلات ساختاری در نظام را ندارند و لذا به ادعای آنها رأی دادن هم بیفایده است.
با وجود این، در این سو هم برخی تریبونهای رسمی برای این ادعای بزرگ یعنی ناکارآمدی، ناخواسته «فکت»هایی دست و پا میکنند و در حقیقت در مسیر تحقق برخی اهداف جناحی و گروهی، آب به آسیاب همان خط خبری- تحلیلی رسانههای خارج نشین میریزند.
از هفتهها پیش که بتدریج رقابتهای سیاسی داغتر شد، بعضی تریبونها و رسانه ها براحتی چوب حراج برداشته و بر مدیریت 32 سال گذشته زدهاند. محور برجسته این موج که میشود آن را در برنامههای مختلف صدا و سیما و کارشناسان سیاسی دعوت شده به جام جم تا یادداشتها و گزارشهای خبرگزاریها و روزنامههای همسو با صدا و سیما دید، تأکید بر این مهم است که هر دو دولت حسن روحانی هیچ عملکرد مثبتی به نفع مردم نداشته و مسبب همه گرفتاریهای موجود کشور دولت است.
در ادامه و با توجه به زاویههای بیشتری که محمود احمدینژاد با سیستم سیاسی پیدا کرده، دیگر خبری از دفاع محتاطانه سابق از عملکرد دولتهای نهم و دهم نیز دیده نمیشود و این یعنی آنکه از مدیریت احمدینژادی هم آبی برای مردم گرم نشده است. تکلیف دولت اصلاحات و کارگزاران هم که از منظر این تریبونها روشن است و بخصوص دولتهای مرحوم هاشمی رفسنجانی را پایهگذار انحراف در مسیر انقلاب میدانند. این خبرسازیها و تحلیلها در حقیقت یک پیام واحد دارد که در 32 سال گذشته، مدیریت اجرایی کشور ضعیف و مشکل تراش یا در حقیقت ناکارآمد بوده است. جالب آنکه دولتهای یادشده هم به لحاظ مشی سیاسی و فکری شامل همه مجموعههای سیاسی موجود در کشور یعنی اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالی است و این یعنی اصلاحطلبان، اصولگرایان و اعتدالیها امتحان خود را پس داده و در این امتحان همگی هم رد شدهاند!
این خط خبری درونی با آن خط خبری و تحلیلی برون مرزی در یک مفهوم به هم میرسند آن هم چیزی نیست جز کوبیدن بر طبل ناکارآمدی! یعنی رسانههای خارجی مدعی ناکارآمدی سیستم سیاسی میشوند و خط خبری داخلی یاد شده هم گویا مأموریت خود را اثبات ادعای خارجیها قرار داده است! طبیعی است در شرایطی که تریبونهای رسمی کشور بر طبل ناکارآمد اسلاف خود میکوبند، این سؤال هم برای افکار عمومی پیش میآید که اگر دولت فعلی و دولتهای سابق همه ناکارآمد بودهاند، یا رأیی که ما در طول سالهای گذشته به صندوق ریختهایم عامل این گرفتاریها بوده، چه تضمیمی هست که دولت آینده این گونه نباشد؟ نامزدهای موجود که خارج از گفتمانهای تجربه شده سابق نیست.
جالب آنکه همین طیفهای مدعی، در مناسبتهای مختلف و آنگاه که پای دفاع از کلیت نظام و عملکرد آن میرسد مثل دهه فجر یا پاسخ به مخالفان و دشمنان خارجی، برعکس ادعاهای امروزی خود، لیست بلند بالایی از خدمات نظام ردیف میکنند از توسعه بی نظیر آموزش عالی در کشور تا ساخت سدها و جادهها و محرومیتزداییهای فراوان و پیشرفتهای مختلف در حوزه صنعت و معادن و نفت و... اصلاً هم به روی مبارک خودشان نمیآورند که این خدمات و پیشرفتها چگونه و با چه مدیریتی حاصل شده است. غیر از این است که همین دولتها به فراخور توانمندیها و امکانات و شرایط داخلی و بینالمللی متفاوت، بانی و مجری هزاران طرح در اقصینقاط کشور بودهاند.
این البته به معنای نادیده گرفتن ضعفهای دولتمردان یا سیاستهای قوه مجریه در ادوار گذشته نیست، اما به خوبی نشان میدهد که برخی تریبونها در چارچوب منافع صرفاً جناحی و گروهی خود، بی توجه به این شیوه از سیاست ورزی و تبلیغات، از یک سو چوب حراج میزنند بر توانمندیهای موجود در عرصه مدیریت کشور ولو اینکه نقدهای اساسی هم متوجه این مدیریتها باشد و همزمان ناخواسته، بر موج ادعایی ناکارآمدی و بی فایده بودن حضور در انتخابات میدمند و در مقابل امید مردم برای بهبود اوضاع مانع میتراشند. این جریانهایی که مدام در رسانههای خود به دنبال اثبات «هیچ» در «هیچ» هستند، توجه ندارند وقتی تلاششان برای اثبات هیچ انگاری در جامعه جا افتاد، آنگاه دیگر تضمینی نیست که مردم به میل و خواسته آنها تفکیکی معنادار میان نامزد مورد حمایت آنها با دیگر نامزدها قائل شوند. وقتی تریبونهای رسمی این گونه تر و خشک را با هم میسوزانند و حکم به این همانی همه دولتهای سابق با کارنامه هیچ میدهند، بعید نیست که مردم هم همه نامزدها و گفتمانها را با یک چوب برانند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه