راه دشوار پیش‌رو




رحمت‌الله رسولی‌مقدم متولد روستای کوهستانی هفت‌چشمه‌ بویراحمد است.
رحمت با انتشار دو دفتر شعر به‌نام «زیر انگشتان تشریح» و «زاویه» بواسطه‌ تکنیک‌های زبانی، تازگی مضمون و جسارت‌ورزی‌های فرمی؛ نامزد جشنواره شعر فجر، جایزه‌ کتاب سال جوان و جایزه شعر قیصر امین‌پور شد.
اگــرچــه شــاعر جــــوان راه دشواری را پشت سر گذاشته است و راه دشوارتری در پیش دارد اما می‌تواند تلاشش پیش چشم شاعران نوآمده قرار گیرد. رسولی‌مقدم در این دو یادداشت، به معرفی دو مجموعه شعر از شاعران همنسل خود پرداخته است.

سعید مبشر
شاعر

کوبه، مجموعه‌غزل «سعید مبشر» است که بتازگی از انتشارات ایهام منتشر شده است. این کتاب که مشتمل بر ۵۸ غزل و ۱۰۲ صفحه است، نخستین مجموعه‌شعر شاعری‌ است که در زمینه‌ شعر عاشقانه و اجتماعی پیش‌تجربه‌هایی داشته است اما برخلاف خیلی از شاعران نوپا که هیجان‌زده اقدام به چاپ و انتشار مجموعه‌‌های نخستین خود می‌کنند، با حوصله و طمأنینه و صبر گزیده‌ کلماتش را به جامعه‌ ادبی عرضه کرده است. محصول این صبر، یک مجموعه‌ یکدست و یکپارچه و تعدیل شده در اجرا و ارائه است. قالب شعرهای کوبه، قالب رایج غزل کلاسیک است اما در همین عمارت کلاسیک، متناسب با فحوای کلام امروزی‌‌اش، زیسته‌  و نفس کشیده است. بدین شکل که هنجارشکنی‌ و عدول از قواعد، در ساختار بیرونی و قالب رخ نداده است و کوشش صورت گرفته در راستای تحقق این مهم، در متن و روح غزل است. نگاه تازه و کشف تازه در پرهیز از تکرار محتوایی و تصویری و ترسیم تصاویری بکر است با جان‌مایگی توأمان عناصر مدرن و کلاسیک در حیطه‌ زبان و پردازش. مضامین عاشقانه و اجتماعی، دوشادوش هم و به شکلی همگن، به صحنه‌ می‌آیند و نقش خود را بازی می‌کنند و به نتیجه‌ای منتج می‌شوند که برازنده است و در نهایت، گرد آمدن‌شان کنار هم، کوبه‌ای‌ است که به عنوان نخستین تجربه‌ شاعر، با نوع تجربه‌ورزی‌اش، شروع مطلوب و محترمی‌ است.
برای کوبه‌ این شاعر جوان ۳۰ ساله‌ متولد اردبیل و ساکن قم، آینده خوشایندی پیش‌بینی می‌شود.
تمام رفتگران صبح داده‌‌اند گواه:
شبانه دخترکی بی‌سفینه رفته به ماه
کسی درست نمی‌داند اسم و رسمش را
مُسلَّح است شنیدم به چشم‌های سیاه
مبارک است به قدری که لحظه‌های ثواب
مخدّر است به حدی که ابتدای گناه
به گاهِ حرف زدن، تازه مثل چشمه‌ ده
به وقتِ زمزمه‌کردن سبک‌تر از پرِ کاه
شنیده‌ام که به‌دنبال او خطی از دود
روانه بوده دمادم شبیه رشته‌ آه
چه فتنه‌های پریشان که دختران نجیب
به زیر سر همه دارند و او به زیر کلاه
همان دقیقه که او سمت آسمان می‌رفت
درختِ گل زده فواره از هزاران چاه
به سر سلامتی‌اش آش پشت پا پختند
فرشته‌های زمین، ماندم از کدام گیاه
به ماه خیره‌ام و حدس می‌زنم که تویی
کسی که نیمه‌ شب کوچ کرده است به ماه



علی فرزانه موحد
شاعر


علی فرزانه موحد، شاعر ۳۳ ساله و خوش‌قریحه‌ قمی، با مجموعه‌‌‌غزل «خیابان‌نامه»، به دنیای تألیف مجموعه شعر، پا گذاشته است. این کتاب، اولین تجربه‌ تألیف کتاب شعر این شاعر جوان است. تجربه‌ اولی که پس از چند سال فعالیت جدی و با درنگ و بدون شتابزدگی، به فصل رسیدگی رسید.
این کتاب ۱۰۰ صفحه‌ای، با ۴۵ غزل و با مضامین اجتماعی و اعتراضی و عاطفی، خصایص مجموعگی را یدک کشیده است. آنچنان‌که از عنوان و از طرح جلد مجموعه پیداست، شاعر درصد قابل قبولی از ریسک را برای آزمون و خطا در حیطه‌ محتوایی و زبانی، به جان خریده است و تناسب لازم و کافی را بینابین همواری و ناهمواری تعهدش به رویه‌‌های آزموده شده و اقدامش به فراتر رفتن از منطقه‌ امن ذی‌‌ربط، برقرار کرده است.
خیابان‌نامه، همچنان‌که نشانه‌های روایی را در پیش‌رفتنش حفظ می‌کند، خرده‌مراتب سرک کشیدن به مواضع فرعی را نیز ترتیب می‌دهد و ریسک‌های به جان خریده را در همین وضعیت‌های فرعی و منفرد، تعبیه می‌کند تا آسیب‌های احتمالی را از روند اصلی متن و متانت، دور کرده باشد. از طرفی، دغدغه‌های اصلی شاعر، بعضاً در بستر مشکلات و تأملات اجتماعی روزمره شکل گرفته است و شروع به انعکاس رنج‌های منکسری می‌کند که به شکلی هم‌افزا و متوالی، در جامعه منتشر شده‌اند. از همین رو، تعاملات عاشقانه‌ کارگزاری شده در ذیل و صدر رخدادها، رنگ و بوی حقایقی را دارند که در جامعه‌ نمونه‌ زیست ما رخ می‌نمایند. خیابان‌نامه می‌تواند قدم اول محکمی باشد در ابتدای مسیری که هموارگی‌اش می‌ماند با همواری و ناهمواری‌اش.
سکوت کرده‌ام و در سرم هزار آیاست
جواب می‌رسد از عشق زندگی زیباست
هنوز هم دل گل‌ها به آفتاب خوش است
هنوز روزی زنبور در دل گل‌هاست
ترانه خوانی یک در میان گنجشکان
عدالتی است که روی درخت‌ها برپاست
هنوز از دهن رودخانه می‌شنوم
گذشت، ساده ترین راه حل این دنیاست
به قهر و آشتی کودکان توجه کن
ببین‌ که واژه‌ کینه چقدر بی‌معناست
به جنب جوش سماور نگاه کن پسرم
در آتش است ولی فکر استراحت ماست
و عشق کیست صدایی در آشپزخانه
فرشته‌ای‌ست که پادرد دارد و برپاست



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7636/11/577888/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها