نگاهی گذرا به نمایش «قاتل بیرحم هسه کارلسون» بهکارگردانی مسعود رایگان
یک فانتزی سیاه قابل تحسین
محسن بوالحسنی
خبرنگار
نمایش «قاتل بیرحم هسه کارلسون» نوشته هنینگ مانکل، به کارگردانی مسعود رایگان سال 1389 در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت و بعد از سالها، بالاخره موفق شدم آن را در این روزهای کرونایی از فیلیمو تماشا کنم؛ نمایشی را که رویا تیموریان، هومن سیدی، شبنم مقدمی، جواد عزتی و محمد سلوکی در آن ایفای نقش میکنند، باید نمایشی متکی بر داستان تلقی کرد که در بستر این روایت داستانی و البته نمایشی، نیمنگاهی هم به بحث روانشناسی دارد و در آن «هسه» خاطرات تلخی از کودکیاش تعریف میکند و در زیرمتن این روایت، نورپردازی، نوع بیان و حتی دکور راوی تماشاچی را در بطن و متن داستان قرار میدهد و باعث میشود او بخوبی با شخصیتهای این نمایش همراه شود و همذات پنداری کند. نمایش، نمایشی ساده است که آنچنان پیچیدگی خاصی را که باعث برانگیختن حس کنجکاوی مخاطب شود در خود ندارد اما ساختار اجرایی و طراحی درست آن باعث میشود مخاطب تا آخر کار با آن همراه شود و به پاسخ تمام سؤالات خود برسد. همانطور که آمد «قاتل بیرحم هسه کارلسون» با بازگشت شخصیت مرکزیاش هسه کارلسون به پانزده سالگیاش و سیر رسیدن او از تنهایی به رفیقبازی و سپس خشونتی آنارشیستی شروع میشود و در نهایت در پس گذران این دوران، احساس گناه و دادن تاوان سرانجام همچون کابوسی همیشگی روح هسه کارلسون را میخورد، اما آرامآرام متوجه میشویم که نویسنده با بازگرداندن هسه به زادگاهش از طریق مرور گناهان و خطاهای نوجوانی اش او را به آرامش و نوعی تطهیر میرساند؛ از جمله نکتههای قابل توجه در کارگردانی مسعود رایگان، خلق جهانی فانتزی در کنار تیرگی مضمون و سیاهی واقعیت زندگی شخصیتها، علیالخصوص هسه، خانواده او و هممحلیهایش است. این همنشینی هم در طراحی صحنه دیده میشود هم در طراحی ظاهر شخصیتها و نوع اجرایشان توسط بازیگران. این چینش «فانتزی سیاه» نوعی گروتسک امروزی و مدرن و تلطیفشده از فضاهای کمیک نمایش ساخته و از طرفی دیگر آن را به قصههای پریان و فضاسازیهای آشنای «تیم برتون» نزدیک کرده است؛ در مجموع این به ثمر نشستن فرم با بازتاب دادن دقیق و نمایش اهمیت مضمون حقیقتاً در کارگردانی رایگان قابل تحسین است آنهم در شرایطی که کمتر این دو، همنشینی درونی با هم داشتهاند و همیشه یکی فدای دیگری شده است. نتیجه این جایگاه درست کارگردانی این است که فرم در نمایش «قاتل بیرحم...» بدرستی از درون مضمون میآید و بهدنبال آن مضمون از طریق فرم تبدیل به مفهومی کامل و دیدنی میشود. بازی بازیگران این نمایش هم یکی از نکات قابل تأمل کار رایگان است و بیش و پیش از همه باید به بازی درخشان رویا تیموریان اشاره کرد که این بار هم با وجود حضور در دو نقش متفاوت از نقشهای قبلیاش وجهی دیگر از تواناییاش را در و بر صحنه تئاتر به نمایش گذاشته است.
نمایش قاتل بیرحم هسه کارلسون
نویسنده هنینک مانکل
کارگردان مسعود رایگان
خبرنگار
نمایش «قاتل بیرحم هسه کارلسون» نوشته هنینگ مانکل، به کارگردانی مسعود رایگان سال 1389 در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت و بعد از سالها، بالاخره موفق شدم آن را در این روزهای کرونایی از فیلیمو تماشا کنم؛ نمایشی را که رویا تیموریان، هومن سیدی، شبنم مقدمی، جواد عزتی و محمد سلوکی در آن ایفای نقش میکنند، باید نمایشی متکی بر داستان تلقی کرد که در بستر این روایت داستانی و البته نمایشی، نیمنگاهی هم به بحث روانشناسی دارد و در آن «هسه» خاطرات تلخی از کودکیاش تعریف میکند و در زیرمتن این روایت، نورپردازی، نوع بیان و حتی دکور راوی تماشاچی را در بطن و متن داستان قرار میدهد و باعث میشود او بخوبی با شخصیتهای این نمایش همراه شود و همذات پنداری کند. نمایش، نمایشی ساده است که آنچنان پیچیدگی خاصی را که باعث برانگیختن حس کنجکاوی مخاطب شود در خود ندارد اما ساختار اجرایی و طراحی درست آن باعث میشود مخاطب تا آخر کار با آن همراه شود و به پاسخ تمام سؤالات خود برسد. همانطور که آمد «قاتل بیرحم هسه کارلسون» با بازگشت شخصیت مرکزیاش هسه کارلسون به پانزده سالگیاش و سیر رسیدن او از تنهایی به رفیقبازی و سپس خشونتی آنارشیستی شروع میشود و در نهایت در پس گذران این دوران، احساس گناه و دادن تاوان سرانجام همچون کابوسی همیشگی روح هسه کارلسون را میخورد، اما آرامآرام متوجه میشویم که نویسنده با بازگرداندن هسه به زادگاهش از طریق مرور گناهان و خطاهای نوجوانی اش او را به آرامش و نوعی تطهیر میرساند؛ از جمله نکتههای قابل توجه در کارگردانی مسعود رایگان، خلق جهانی فانتزی در کنار تیرگی مضمون و سیاهی واقعیت زندگی شخصیتها، علیالخصوص هسه، خانواده او و هممحلیهایش است. این همنشینی هم در طراحی صحنه دیده میشود هم در طراحی ظاهر شخصیتها و نوع اجرایشان توسط بازیگران. این چینش «فانتزی سیاه» نوعی گروتسک امروزی و مدرن و تلطیفشده از فضاهای کمیک نمایش ساخته و از طرفی دیگر آن را به قصههای پریان و فضاسازیهای آشنای «تیم برتون» نزدیک کرده است؛ در مجموع این به ثمر نشستن فرم با بازتاب دادن دقیق و نمایش اهمیت مضمون حقیقتاً در کارگردانی رایگان قابل تحسین است آنهم در شرایطی که کمتر این دو، همنشینی درونی با هم داشتهاند و همیشه یکی فدای دیگری شده است. نتیجه این جایگاه درست کارگردانی این است که فرم در نمایش «قاتل بیرحم...» بدرستی از درون مضمون میآید و بهدنبال آن مضمون از طریق فرم تبدیل به مفهومی کامل و دیدنی میشود. بازی بازیگران این نمایش هم یکی از نکات قابل تأمل کار رایگان است و بیش و پیش از همه باید به بازی درخشان رویا تیموریان اشاره کرد که این بار هم با وجود حضور در دو نقش متفاوت از نقشهای قبلیاش وجهی دیگر از تواناییاش را در و بر صحنه تئاتر به نمایش گذاشته است.
نمایش قاتل بیرحم هسه کارلسون
نویسنده هنینک مانکل
کارگردان مسعود رایگان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه