به بهانه آغاز به کار بنیاد حامیان اسناد و کتابخانه ملی ایران
میراث شما، هویت ماست
دکتر مظفر پاسدار شیرازی
معاونت توسعه مدیریت و منابع کتابخانه ملی ایران
متأسفانه بخشها یی از تاریخ کتابخانه ملی در لابهلای برگهای تاریخ گم شده است و حتی اتصال آرشیو ملی نیز نتوانسته این فراموشی تاریخی را علاج کند. اول بار کسانی چون میرزا یحیی دولت آبادی، میرزا حسن رشدیه، مهندس الممالک، احتشام السلطنه که انجمن معارف را راه انداختند در تاریخ 11 آبان 1277، کتابخانهای را با عنوان کتابخانه ملی در خیابان علاءالدوله و به ریاست میرزا اسمعیل خان آجودانباشی افتتاح کردند. احتشام السلطنه در خاطرات خود در این باره میگوید:
«ابتدا خانه ملکی و متعلق به خود را برای انجمن معارف و کتابخانه ملی تخصیص دادم و قریب هزار جلد کتاب که دو سوم آن خطی بود به کتابخانه ملی واگذار کردم و شروع به جمعآوری کتاب از اشخاص نمودم.» طبق مکتوبات مندرج در نشریه تربیت در شمارههای 424 و 426، برای بار دوم کتابخانه ملی تنها چند ماه پس از تشکیل نخستین مجلس شورای ملی، یعنی یک فروردین 1285 هجری شمسی در طبقه دوم عمارتی استیجاری در خیابان ناصری (شمس العماره) افتتاح شد. نکته حائزاهمیت آن است که این نهاد در ابتدای کار چندان رنگ و بوی دولتی نداشته است و توسط هیأت مؤسسی متشکل از نمایندگان انقلابی مجلس و روشنفکران و فعالان اجتماعی آن زمان شکل میگیرد. افرادی چون سید نصرالله تقوی سادات اخوی(نماینده مجلس اول)، محمد علی نصرهالسلطان(نماینده مجلس اول)، عبدالرحیم نوری مفتحالملک، محمدعلی تهرانی(نماینده مجلس اول)، غلامرضا ابنمظفرالملک، زینالعابدین مترجمالملک، ابراهیم نوری اعظامالسلطنه، حاجی سید حسن کتبهالعبد و مرتضی نجمآبادی در پایین نظام نامه این کتابخانه که به تأیید وزیر معارف وقت رسیده امضا کرده و در نشریه تربیت منتشر کردهاند. آنچه در تورق اخبار و اطلاعات آن روزگار به چشم میآید، احساس ضرورت راهاندازی کتابخانه عمومی و از آن مهمتر کتابخانه ملی برای توسعه کتابخوانی و حفظ مواریث مکتوب در آن روزگار است که از سوی بسیاری از روشنفکران و فعالان سیاسی و اجتماعی دریافت شده است، به حدی که اولین و دومین تأسیس کتابخانه ملی سراسری با کمکهای مردمی شکل میگیرد.
باید اذعان داشت که این نهاد انقلابی در بازه زمانی کوتاهی بعد از تأسیس مورد حمایت دولت قرار میگیرد. جدای از مشارکت نمایندگان مجلس(اگر مجلس را جزئی از حکومت یا دولت بدانیم) در تأسیس و اداره آن و البته تصویب نخستین قانون واسپاری و دریافت رایگان کتب منتشره کشور و همچنین تصویب اختصاص زمین برای ساخت بنای اختصاصی آن، چندی بعد حمایت وزارت معارف نیز به آن اضافه میشود، از انتقال کتب کتابخانههای ملی معارف و دارالفنون که در اختیار وزارت معارف بوده، تا اقدام به طراحی نقشه برای ساخت ساختمانی اختصاصی برای کتابخانه ملی. اما نکته اینجاست که آغاز این نهاد و نیز در ادامه حیات این نهاد، تا پیش از به توپ بستن مجلس، مشارکت مردمی حرف اول را میزند و به بیان دیگر ارکان مختلف جامعه آن زمان دست به دست یکدیگر میدهند تا این نهاد ایجاد و وظیفه ملی خویش را ایفا نماید. در تأسیس کتابخانه ملی در سال 1285 هیأتی از سوی هیأت مؤسس، مأمور به جمعآوری کمکهای مردمی میشود و از خود هیأت مؤسسه و سایرین با مشارکت آنها مبالغی پول جمعآوری میکند.
«چون هیأت مؤسسه چنین تصور میکردند که هرگاه کتابخانه دارای محل معین و معلومی باشد خیلی بهتر خواهد بود و میتوانند متدرجه وسایل تعالی آن را به خوبی فراهم آورند، در مقام تهیه تنخواهی به جهت خریدن خانه برآمده از آقایانی که میتوانستند در این مقصد شرکت نمایند استمداد جستند و میبینیم که همه کسانی که در این امر خیر پیشقدم شدهاند از رجال سرشناس و معروفند، تقریباً بیشتر آنان از تحصیلکردگان زمانند، مانند میرزا حسن خان مشیرالدوله نائینی، برادرش مؤتمن الملک پیرنیا، وثوق الدوله، سید نصرالله تقوی و امثالهم. و برای این که ذکری از آنان شده باشد، اسامی ایشان و صورت کمک هر یک ذکر میشود:
مرحوم میرزا علی اصغر خان اتابک اعظم به توسط آقای خبر السلطنه هدایت: 200 تومان
جدای از جمعآوری کمکهای مالی، برخی نیز کتاب اهدا کردند و عدهای به اهدای تجهیزاتی چون قالیچه، میز تحریر، ساعت و خانه مبادرت ورزیدند. دیدن لیست این افراد که جمله از بزرگان آن زمان و دهههای آتی بودند جالب توجه است، افرادی چون نصره السلطان، سیدمحمدرضا مساوات(مدیر روزنامه مساوات)، حاج شیخ فضلالله نوری، حاج میرزا حسن رشدیه، شاهزاده عین الدوله(نخستوزیر)، قوام السلطنه(نخستوزیر)، میرزاحسن خان مشیرالدوله(حسن پیرنیا، نخستوزیر)، مؤتمن الملک(حسین پیرنیا، رئیس مجلس شورای ملی دوم و چهارم)، مخبرالسلطنه(مهدی قلی هدایت، نخستوزیر پهلوی)، مخبرالدوله(وزیر پست و وزیر علوم)، خزعل خان سردار ارفع، حاج معین التجار(نماینده دور اول مجلس)، وثوق الدوله(صدراعظم)، علاءالملک(وزیر علوم)، ارباب جمشید، میرزا آقا اصفهانی(نماینده مجلس اول)، ملک المتکلمین، میرزا جوادخان سعدالدوله(نخستوزیر)، شاهزاده جلالالدین میرزا، احتشام السلطنه(محمود علامیر، رئیس مجلس اول) و... این مشارکت مردمی برای راهاندازی و البته توسعه امکانات و خدمات کتابخانه ملی با به توپ بسته شدن مجلس و بالطبع با پایان امید و نشاط اجتماعی متأثر از مشروطه، به محاق رفت و در اواخر دودمان قاجار و اوایل دوران پهلوی منابع این کتابخانه به ساختمان دارالفنون(متعلق به دولت) منتقل شد و حتی با نام کتابخانه معارف چند صباحی ارائه خدمت کرد و در نهایت با افتتاح ساختمان اختصاصی در خیابان سی تیر در 1316 کلیه مأموریتهای کتابخانه ملی بر محوریت دولت طراحی شد. گویی اداره این نهاد دیگر نیازمند مشارکت جدی مردمی نیست و در سالیان بعد اتکای انجام فعالیتهای این نهاد بسیار متکی بر بودجه دولت و درونگرا بسته شده است. قطعاً در طول سالیان حیات کتابخانه ملی، مشارکتهای مردمی برای تجهیز امکانات و تأمین کتب و سایر منابع اطلاعاتی و پژوهشی بوده است و چهرههایی در این سالیان کمک مالی، کتب، اسناد و سایر منابع کتابخانهای و آرشیوی به کتابخانه ملی و بعدتر به سازمان اسناد و کتابخانه ملی اهدا کردهاند، اما بررسی ساختار سازمانی در این سالها، اسناد و مدارک، اطلاعات پیشکسوتان و حتی جراید نشانی از حرکتی جدی و ساختارمند در راستای جلب مشارکتهای مردمی گواهی نمیدهد. گویی جامعه به یکباره با قدرت گرفتن دولت احساس کرده که دیگر نیازی به مشارکت آن نیست یا از سوی دیگر دولت احساس کرده برای انجام وظایفش دیگر نیازی به کمک مردم ندارد و این مشارکت یک طرفه یا دوطرفه فسخ شده است. بهعنوان مثال یکی از بسترهای مهم جلب مشارکتهای مردمی در نهادهای اینچنین کتیبه حامیان یا اهداگران است که جدای از متداول بودن آن در دنیا در کشور ما نیز از قضا در کتابخانههای بزرگ بیشتر دیده میشود، مروری ذهنی بر در و دیوار کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و حتی نهاد به نسبت تازه تأسیس دایرة المعارف بزرگ اسلامی، کتیبه اهداگران را به یاد خواهد آورد، دیواری که نام چهرههای اهدا کننده کتاب را بر خود حک کرده تا از یکسو سپاسی از اهدا کننده باشد و از سوی دیگر بستری برای جلب نظر سایر مخاطبین برای توسعه کمک مردمی باشد. بر همگان روشن است که در کشورهای توسعه یافته با وجود آنکه اداره کشور توسط دولت متکی به نفت نیست و بسیار بیشتر از کشور ما اتکا به مالیات خود مردم دارد، مسأله donation و کمک مالی خیرانه به نهادهای علمی، فرهنگی و اجتماعی چون کتابخانهها بویژه کتابخانه ملی کشورشان، دانشگاهها و... بسیار رایج و نهادینه است. در کشور ما نیز که سنت وقف بهعنوان یک مکانیسم جلب کمک مردمی برای حمایت اجتماعی از یک فعالیت عامه المنفعه بسیار رایج بوده است و در چند دهه اخیر نیز سنت مدرسهسازی خیرانه یا کمکهای مالی به دانشگاههای دولتی کشور در کنار وظیفه دولت برای ساخت و تجهیز مدارس، تجهیز و تأمین دانشگاهها، با مشارکتهای خیرانه مردمی از خرد تا کلان، اتفاقات خوبی را در کشور بویژه در مناطق محروم رقم زده است.
در یکی دو سال گذشته تلاشهای وافری برای طراحی برنامههای راهبردی برای توسعه این نقیصه تاریخی انجام شده است که در هفتههای اخیر به بهرهبرداری رسیدهاند. از آغاز به کار بنیاد حامیان اسناد و کتابخانه ملی ایران، تا رونمایی از تندیس یادمان اهداگران سازمان و آغاز به کار طرح گنجمان، شناسنامه دیجیتال میراث مستند و حافظ. بنیاد حامیان اسناد و کتابخانه ملی ایران بهعنوان یک سازمان مردم نهاد با الگوبرداری از بنیادهای حامیان دانشگاههای معتبر کشور تلاش دارد با همت اعضای هیأت امنا و هیأت مدیره خود مردم، خیرین و شرکتهای خصوصی را به مشارکت، کمک خیرانه و کمکهای مسئولیت اجتماعی دعوت کند و گفتمان این مهم را ترویج نماید. تندیس یادمان اهداگران، اجرایی مدرن از کتیبه اهداگران است که پیشتر اشاره شد، اثری فاخر که به دستان هنرمند استاد پرویز تناولی ساخته و اهدا شده است، تا بستری برای ثبتنام حامیان و یاریگران سازمان در سالهای گذشته و آینده باشد و ظرفیتی برای تشویق و ترغیب دغدغهمندان میراث مستند برای همکاری با سازمان اسناد و کتابخانه ملی باشد. گنجمان، تلاشی برای مشارکت خرد مردمی برای تأمین مالی جمعی جهت خرید میراث مستند کشور(نسخ خطی و اسناد تاریخی) است، بستری مستمر برای جلب حمایتهای دغدغه مندان فرهنگ این مرز و بوم برای حفظ پشتوانه تاریخ و هویت مردمان این سرزمین و جلوگیری از خروج میراث مستند از کشور است. حافظ، ارزش دادن به بار معنوی میراث مستند کشورمان است، پذیرش اینکه این میراث جدای از ارزش معنوی، ارزش ریالی دارد و شبکه بانکی برای نخستین بار میراث مستند را بهعنوان وثیقه و ضمانت تسهیلات بپذیرد و مالکان و صاحبان این میراث مستند، جهت استفاده از این ظرفیت، تشویق به اهدای نسخه دیجیتال این میراث به سازمان و در نهایت به ملت ایران کنند. شناسنامه دیجیتال میراث مستند، تلاشی است تا به واسطه صدور شناسنامه هر نسخه خطی و سند تاریخی، صاحب اثر را به سوی اهدای نسخه دیجیتال اثر به حافظه ملی ایرانیان هدایت شود. باشد که با مشارکت فرد فرد ایرانیان، حافظه ملی تکمیل، حفاظت و دسترسپذیر گردد.
معاونت توسعه مدیریت و منابع کتابخانه ملی ایران
متأسفانه بخشها یی از تاریخ کتابخانه ملی در لابهلای برگهای تاریخ گم شده است و حتی اتصال آرشیو ملی نیز نتوانسته این فراموشی تاریخی را علاج کند. اول بار کسانی چون میرزا یحیی دولت آبادی، میرزا حسن رشدیه، مهندس الممالک، احتشام السلطنه که انجمن معارف را راه انداختند در تاریخ 11 آبان 1277، کتابخانهای را با عنوان کتابخانه ملی در خیابان علاءالدوله و به ریاست میرزا اسمعیل خان آجودانباشی افتتاح کردند. احتشام السلطنه در خاطرات خود در این باره میگوید:
«ابتدا خانه ملکی و متعلق به خود را برای انجمن معارف و کتابخانه ملی تخصیص دادم و قریب هزار جلد کتاب که دو سوم آن خطی بود به کتابخانه ملی واگذار کردم و شروع به جمعآوری کتاب از اشخاص نمودم.» طبق مکتوبات مندرج در نشریه تربیت در شمارههای 424 و 426، برای بار دوم کتابخانه ملی تنها چند ماه پس از تشکیل نخستین مجلس شورای ملی، یعنی یک فروردین 1285 هجری شمسی در طبقه دوم عمارتی استیجاری در خیابان ناصری (شمس العماره) افتتاح شد. نکته حائزاهمیت آن است که این نهاد در ابتدای کار چندان رنگ و بوی دولتی نداشته است و توسط هیأت مؤسسی متشکل از نمایندگان انقلابی مجلس و روشنفکران و فعالان اجتماعی آن زمان شکل میگیرد. افرادی چون سید نصرالله تقوی سادات اخوی(نماینده مجلس اول)، محمد علی نصرهالسلطان(نماینده مجلس اول)، عبدالرحیم نوری مفتحالملک، محمدعلی تهرانی(نماینده مجلس اول)، غلامرضا ابنمظفرالملک، زینالعابدین مترجمالملک، ابراهیم نوری اعظامالسلطنه، حاجی سید حسن کتبهالعبد و مرتضی نجمآبادی در پایین نظام نامه این کتابخانه که به تأیید وزیر معارف وقت رسیده امضا کرده و در نشریه تربیت منتشر کردهاند. آنچه در تورق اخبار و اطلاعات آن روزگار به چشم میآید، احساس ضرورت راهاندازی کتابخانه عمومی و از آن مهمتر کتابخانه ملی برای توسعه کتابخوانی و حفظ مواریث مکتوب در آن روزگار است که از سوی بسیاری از روشنفکران و فعالان سیاسی و اجتماعی دریافت شده است، به حدی که اولین و دومین تأسیس کتابخانه ملی سراسری با کمکهای مردمی شکل میگیرد.
باید اذعان داشت که این نهاد انقلابی در بازه زمانی کوتاهی بعد از تأسیس مورد حمایت دولت قرار میگیرد. جدای از مشارکت نمایندگان مجلس(اگر مجلس را جزئی از حکومت یا دولت بدانیم) در تأسیس و اداره آن و البته تصویب نخستین قانون واسپاری و دریافت رایگان کتب منتشره کشور و همچنین تصویب اختصاص زمین برای ساخت بنای اختصاصی آن، چندی بعد حمایت وزارت معارف نیز به آن اضافه میشود، از انتقال کتب کتابخانههای ملی معارف و دارالفنون که در اختیار وزارت معارف بوده، تا اقدام به طراحی نقشه برای ساخت ساختمانی اختصاصی برای کتابخانه ملی. اما نکته اینجاست که آغاز این نهاد و نیز در ادامه حیات این نهاد، تا پیش از به توپ بستن مجلس، مشارکت مردمی حرف اول را میزند و به بیان دیگر ارکان مختلف جامعه آن زمان دست به دست یکدیگر میدهند تا این نهاد ایجاد و وظیفه ملی خویش را ایفا نماید. در تأسیس کتابخانه ملی در سال 1285 هیأتی از سوی هیأت مؤسس، مأمور به جمعآوری کمکهای مردمی میشود و از خود هیأت مؤسسه و سایرین با مشارکت آنها مبالغی پول جمعآوری میکند.
«چون هیأت مؤسسه چنین تصور میکردند که هرگاه کتابخانه دارای محل معین و معلومی باشد خیلی بهتر خواهد بود و میتوانند متدرجه وسایل تعالی آن را به خوبی فراهم آورند، در مقام تهیه تنخواهی به جهت خریدن خانه برآمده از آقایانی که میتوانستند در این مقصد شرکت نمایند استمداد جستند و میبینیم که همه کسانی که در این امر خیر پیشقدم شدهاند از رجال سرشناس و معروفند، تقریباً بیشتر آنان از تحصیلکردگان زمانند، مانند میرزا حسن خان مشیرالدوله نائینی، برادرش مؤتمن الملک پیرنیا، وثوق الدوله، سید نصرالله تقوی و امثالهم. و برای این که ذکری از آنان شده باشد، اسامی ایشان و صورت کمک هر یک ذکر میشود:
مرحوم میرزا علی اصغر خان اتابک اعظم به توسط آقای خبر السلطنه هدایت: 200 تومان
جدای از جمعآوری کمکهای مالی، برخی نیز کتاب اهدا کردند و عدهای به اهدای تجهیزاتی چون قالیچه، میز تحریر، ساعت و خانه مبادرت ورزیدند. دیدن لیست این افراد که جمله از بزرگان آن زمان و دهههای آتی بودند جالب توجه است، افرادی چون نصره السلطان، سیدمحمدرضا مساوات(مدیر روزنامه مساوات)، حاج شیخ فضلالله نوری، حاج میرزا حسن رشدیه، شاهزاده عین الدوله(نخستوزیر)، قوام السلطنه(نخستوزیر)، میرزاحسن خان مشیرالدوله(حسن پیرنیا، نخستوزیر)، مؤتمن الملک(حسین پیرنیا، رئیس مجلس شورای ملی دوم و چهارم)، مخبرالسلطنه(مهدی قلی هدایت، نخستوزیر پهلوی)، مخبرالدوله(وزیر پست و وزیر علوم)، خزعل خان سردار ارفع، حاج معین التجار(نماینده دور اول مجلس)، وثوق الدوله(صدراعظم)، علاءالملک(وزیر علوم)، ارباب جمشید، میرزا آقا اصفهانی(نماینده مجلس اول)، ملک المتکلمین، میرزا جوادخان سعدالدوله(نخستوزیر)، شاهزاده جلالالدین میرزا، احتشام السلطنه(محمود علامیر، رئیس مجلس اول) و... این مشارکت مردمی برای راهاندازی و البته توسعه امکانات و خدمات کتابخانه ملی با به توپ بسته شدن مجلس و بالطبع با پایان امید و نشاط اجتماعی متأثر از مشروطه، به محاق رفت و در اواخر دودمان قاجار و اوایل دوران پهلوی منابع این کتابخانه به ساختمان دارالفنون(متعلق به دولت) منتقل شد و حتی با نام کتابخانه معارف چند صباحی ارائه خدمت کرد و در نهایت با افتتاح ساختمان اختصاصی در خیابان سی تیر در 1316 کلیه مأموریتهای کتابخانه ملی بر محوریت دولت طراحی شد. گویی اداره این نهاد دیگر نیازمند مشارکت جدی مردمی نیست و در سالیان بعد اتکای انجام فعالیتهای این نهاد بسیار متکی بر بودجه دولت و درونگرا بسته شده است. قطعاً در طول سالیان حیات کتابخانه ملی، مشارکتهای مردمی برای تجهیز امکانات و تأمین کتب و سایر منابع اطلاعاتی و پژوهشی بوده است و چهرههایی در این سالیان کمک مالی، کتب، اسناد و سایر منابع کتابخانهای و آرشیوی به کتابخانه ملی و بعدتر به سازمان اسناد و کتابخانه ملی اهدا کردهاند، اما بررسی ساختار سازمانی در این سالها، اسناد و مدارک، اطلاعات پیشکسوتان و حتی جراید نشانی از حرکتی جدی و ساختارمند در راستای جلب مشارکتهای مردمی گواهی نمیدهد. گویی جامعه به یکباره با قدرت گرفتن دولت احساس کرده که دیگر نیازی به مشارکت آن نیست یا از سوی دیگر دولت احساس کرده برای انجام وظایفش دیگر نیازی به کمک مردم ندارد و این مشارکت یک طرفه یا دوطرفه فسخ شده است. بهعنوان مثال یکی از بسترهای مهم جلب مشارکتهای مردمی در نهادهای اینچنین کتیبه حامیان یا اهداگران است که جدای از متداول بودن آن در دنیا در کشور ما نیز از قضا در کتابخانههای بزرگ بیشتر دیده میشود، مروری ذهنی بر در و دیوار کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و حتی نهاد به نسبت تازه تأسیس دایرة المعارف بزرگ اسلامی، کتیبه اهداگران را به یاد خواهد آورد، دیواری که نام چهرههای اهدا کننده کتاب را بر خود حک کرده تا از یکسو سپاسی از اهدا کننده باشد و از سوی دیگر بستری برای جلب نظر سایر مخاطبین برای توسعه کمک مردمی باشد. بر همگان روشن است که در کشورهای توسعه یافته با وجود آنکه اداره کشور توسط دولت متکی به نفت نیست و بسیار بیشتر از کشور ما اتکا به مالیات خود مردم دارد، مسأله donation و کمک مالی خیرانه به نهادهای علمی، فرهنگی و اجتماعی چون کتابخانهها بویژه کتابخانه ملی کشورشان، دانشگاهها و... بسیار رایج و نهادینه است. در کشور ما نیز که سنت وقف بهعنوان یک مکانیسم جلب کمک مردمی برای حمایت اجتماعی از یک فعالیت عامه المنفعه بسیار رایج بوده است و در چند دهه اخیر نیز سنت مدرسهسازی خیرانه یا کمکهای مالی به دانشگاههای دولتی کشور در کنار وظیفه دولت برای ساخت و تجهیز مدارس، تجهیز و تأمین دانشگاهها، با مشارکتهای خیرانه مردمی از خرد تا کلان، اتفاقات خوبی را در کشور بویژه در مناطق محروم رقم زده است.
در یکی دو سال گذشته تلاشهای وافری برای طراحی برنامههای راهبردی برای توسعه این نقیصه تاریخی انجام شده است که در هفتههای اخیر به بهرهبرداری رسیدهاند. از آغاز به کار بنیاد حامیان اسناد و کتابخانه ملی ایران، تا رونمایی از تندیس یادمان اهداگران سازمان و آغاز به کار طرح گنجمان، شناسنامه دیجیتال میراث مستند و حافظ. بنیاد حامیان اسناد و کتابخانه ملی ایران بهعنوان یک سازمان مردم نهاد با الگوبرداری از بنیادهای حامیان دانشگاههای معتبر کشور تلاش دارد با همت اعضای هیأت امنا و هیأت مدیره خود مردم، خیرین و شرکتهای خصوصی را به مشارکت، کمک خیرانه و کمکهای مسئولیت اجتماعی دعوت کند و گفتمان این مهم را ترویج نماید. تندیس یادمان اهداگران، اجرایی مدرن از کتیبه اهداگران است که پیشتر اشاره شد، اثری فاخر که به دستان هنرمند استاد پرویز تناولی ساخته و اهدا شده است، تا بستری برای ثبتنام حامیان و یاریگران سازمان در سالهای گذشته و آینده باشد و ظرفیتی برای تشویق و ترغیب دغدغهمندان میراث مستند برای همکاری با سازمان اسناد و کتابخانه ملی باشد. گنجمان، تلاشی برای مشارکت خرد مردمی برای تأمین مالی جمعی جهت خرید میراث مستند کشور(نسخ خطی و اسناد تاریخی) است، بستری مستمر برای جلب حمایتهای دغدغه مندان فرهنگ این مرز و بوم برای حفظ پشتوانه تاریخ و هویت مردمان این سرزمین و جلوگیری از خروج میراث مستند از کشور است. حافظ، ارزش دادن به بار معنوی میراث مستند کشورمان است، پذیرش اینکه این میراث جدای از ارزش معنوی، ارزش ریالی دارد و شبکه بانکی برای نخستین بار میراث مستند را بهعنوان وثیقه و ضمانت تسهیلات بپذیرد و مالکان و صاحبان این میراث مستند، جهت استفاده از این ظرفیت، تشویق به اهدای نسخه دیجیتال این میراث به سازمان و در نهایت به ملت ایران کنند. شناسنامه دیجیتال میراث مستند، تلاشی است تا به واسطه صدور شناسنامه هر نسخه خطی و سند تاریخی، صاحب اثر را به سوی اهدای نسخه دیجیتال اثر به حافظه ملی ایرانیان هدایت شود. باشد که با مشارکت فرد فرد ایرانیان، حافظه ملی تکمیل، حفاظت و دسترسپذیر گردد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه