سیاست خارجی بایدن، بازگشت به عهد اوباما

کاخ سفید در پی خروج از خاورمیانه


گروه سیاسی / نخستین سفر «آنتونی بلینکن»، وزیر امور خارجه دولت جدید امریکا به غرب آسیا در حالی صورت گرفته است که پدیدار شدن تحولاتی در منطقه حکایت از آن دارد که امریکا به سیاستی روی آورده که پیشران آن، عملی کردن راهبرد خروج از منطقه پرآشوب خاورمیانه است. تصمیم «جو بایدن» برای حل و فصل موضوع برجام، کناره‌گیری از حمایت عربستان در جنگ یمن و تلاش برای خاموش کردن آتش جنگی که اسرائیل بار دیگر در غزه افروخته، موجب بالاگرفتن صحت این دیدگاه شده است که اهمیت استراتژیک خاورمیانه برای امریکا به مثابه گذشته نیست و تمرکز بیشتر بر آن موجب اتلاف منابع نظامی این کشور است و قدرت نظامی آن از این پس باید برای زمان و مکانی مهم‌تر ذخیره شود. سفر «بلینکن» به قدس با هدف محکم کردن آتش بس اخیر بین غزه و رژیم اسرائیل درست در هنگامه رویدادهایی صورت می‌گیرد که کمی آن طرف‌تر در وین، هیأت دیپلماتیک امریکا در حاشیه نشست مذاکرات برجام در وین می‌کوشد راه بازگشت واشنگتن به این توافق را هموار کند. اقدامی که متحدان عربی امریکا را سراسیمه و آنها را با این واقعیت رو به رو کرده که نمی‌توانند برای حفاظت از خود به امریکا تکیه کنند. هنگامی که این اطمینان که ابتنای مناسبات کشورهای عربی با امریکا بود، فروریخت، آنها دریافتند که باید خودشان فکری به حال امنیت خودشان کنند.
نقطه کانونی راهبرد منطقه‌ای امریکا
بر خلاف سیاست منطقه‌ای دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری سابق امریکا که کوشید به جای تلاش برای رهبری منطقه، جای پای نظامی کشورش در این حوزه را کاهش دهد و در عین حال از ترجیحات رهبرانی همچون محمد بن سلمان حمایت و همچنین توافق‌های اخیر میان اسرائیل و شماری از کشورهای عربی از جمله امارات، سودان و مغرب را مهندسی کند، دولت جدید امریکا راه دیگری را در پیش گرفته است. شاید بتوان مقاله سال گذشته «مارتین ایندیک»، سفیر سابق امریکا در اسرائیل در «وال استریت ژورنال» را گزاره مهمی از چشم‌انداز سیاست خاورمیانه‌ای دولت جدید امریکا به شمار آورد. او در این مقاله که تحت عنوان «خاورمیانه دیگر ارزشش را ندارد» می‌گوید: «محافظت از نفت عربستان و امنیت اسرائیل به‌عنوان نگرانی‌های اصلی کاخ سفید در حال تقلیل یافتن است. امریکا هنوز به ثبات بازار جهانی نفت علاقه‌مند است، اما نفت خود را بیشتر از مکزیک وارد می‌کند تا از عربستان و بسیاری از آن را از تولید نفت خود تأمین می‌کند. اسرائیل، به‌عنوان تنها قدرت هسته‌ای در منطقه، از نظر موجودیتی در معرض خطر نیست. بعلاوه، با صف ‌آرایی اسرائیل در کنار کشورهای عربی سنی - از جمله عربستان سعودی - علیه ایران، در خاورمیانه امروز، شکاف عبری-عربی کمتر از اختلاف شیعه-سنی برجسته است.» این سخن در اصل یادآوری رجعت دولت امریکا به سیاستی است که قرار بود در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما مورد پیگیری قرار گیرد.
پیشتر امریکا در دوره اوباما نقطه کانونی رویکرد فرامرزی خود را تمرکز بر آسیای میانه و شرقی قرار داده بود اما در همین دوره بالا گرفتن اختلافات با ایران بر سر برنامه هسته‌ای، وقوع بهار عربی و شکل‌گیری جریان‌های تروریستی خشونت بار همچون داعش فرصت عملی کردن راهبرد خروج تدریجی از خاورمیانه را ناممکن ساخت. این در حالی بود که روی کار آمدن دولت ترامپ و رویکردی که متوجه منطقه کرد، منجر به تقویت موضع امریکا با همپیمانانش در همان نقاطی از منطقه شد که اتفاقاً ایران نیز در آن نواحی عمق نفوذ خود را تعریف کرده بود. این امر چنان گره‌هایی را در رابطه میان کشورهای منطقه بویژه در رابطه ایران و متحدان عربی واشنگتن ایجاد کرد که عرصه پیش روی «بایدن» را برای عملی کردن استراتژی خروج با فراز و فرودهای بسیاری رو به رو ساخته است.
اینک رئیس‌جمهوری دموکرات امریکا به‌دنبال کاستن از مسئولیت کشورش در خاورمیانه به‌گونه‌ای است که از منافع حیاتی ایالات متحده در منطقه حفاظت شود. اما چگونه؟
«بایدن» با چهره‌های قدرت طلبی همچون محمد بن سلمان، ولیعهد جوان عربستان سعودی و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل رو به رو است که پیشتر با همراهی در سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران و تلاش برای ممانعت از احیای توافق هسته‌ای، نشان داده‌اند به رویکرد همکاری‌های منطقه‌ای و کاستن از سیاست اتکا به حمایت نظامی امریکا چندان روی خوش نشان نمی‌دهند. امری که می‌تواند تلاش دولتمردان امریکایی را برای پیگیری و اجرای راهکارهای صلح منطقه دشوار کند. از این‌رو می‌توان گفت مناقشات منطقه‌ای مرتبط با تأثیرگذارترین بازیگران خاورمیانه یعنی ایران، عربستان و رژیم صهیونیستی بر سیاست خارجی امریکا سایه انداخته است.
 سیاست تغییر
ورود جدی امریکا به پرونده برجام و رایزنی‌هایی را که در وین با هدف لغو تحریم‌های ضد ایرانی صورت می‌گیرد، می‌توان از نخستین نشانه‌های جدی تغییر سیاست واشنگتن ارزیابی کرد. «بایدن» تاکنون نشان داده که به جبران سیاست‌های خصمانه ترامپ علیه ایران تمایل دارد و این کار را هم می‌تواند با لغو تحریم‌ها به‌عنوان نشانه‌ای از حسن نیت خود برای بازگشت به برجام اعمال کند. اما او در عین حال به‌دنبال توافق طولانی‌تر و گسترده تری با ایران است تا در ازای آن، عادی‌سازی روابط تجاری با تهران در ازای تضمین‌های بلندمدت درباره ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای و تعیین محدوده نقش آفرینی منطقه‌ای ایران ممکن شود.
علاوه بر موضوع ایران، دولت امریکا به‌دنبال کاستن از تقابل‌های شکل گرفته توسط ترامپ در ارتباط با صلح اعراب- اسرائیل است. چه ازسرگیری دیپلماسی هسته‌ای با ایران فضایی را ایجاد می‌کند تا گفت‌وگو درباره سایر مسائل منطقه‌ای و نیروهای هم‌پیمان ایران فراهم شود. به نظر می‌رسد دولت جدید امریکا این سناریو را با توقف حمایت نظامی از عربستان در جنگ یمن و تلاش برای آغاز گفت‌و‌گو برای ایجاد صلح در این کشور آغاز کرده است. در همین چارچوب «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی امریکا معتقد است که ایجاد ساختار جدیدی در میان کشورهای خاورمیانه برای حل‌وفصل اختلافات، همراه با دیپلماسی امریکا درباره ایران، کاخ سفید را به شروع اجرای راهبرد خروج از منطقه مجاز می‌کند. چه زیر سایه نظم جدید است که بازیگران منطقه‌ای می‌توانند با کاهش تنش‌های خود، امریکا را در پیگیری هدفش یعنی توقف درگیری و صرف انرژی کمتر برای چانه زنی مستقیم با بازیگران عربی و جایگزینی آن با یک نقش حمایتی یاری کنند.
رویدادهای در حال وقوع
چشمگیرترین نمایه تحولاتی که ذیل سیاست تغییر امریکا در خاورمیانه به چشم می‌خورد، لغو محاصره قطر از سوی عربستان و اعتنای این کشور به تصمیم امارات برای خروج از یمن و چراغ سبز به آغاز مذاکره با ایران است. مذاکراتی که برگزاری دو دور نخست آن در بغداد و به دور از چشم رسانه‌ها نشان می‌دهد که ریاض دریافته دیگر نمی‌تواند بیش از این روی امریکا برای حفاظت از خودش حساب کند. با همه این اقداماتی که سعودی‌ها برای نشان دادن حسن نیت خود برای ترمیم روابط با امریکا در منطقه انجام داده‌اند، دور از انتظار نیست که واشنگتن بخواهد همه اهرم‌های موجود از جمله اتهامات جدی را که در ارتباط با قتل «جمال خاشقجی» وجود دارد، برای بهره‌گیری در تحقق هدف منطقه‌ای‌اش یعنی حرکت به‌سمت توافق با ایران و کاهش اختلافات ریاض و تهران به کار گیرد.
چراغ سبز ریاض به مذاکره
محقق شدن هدف امریکا برای کاستن از بار مسئولیت خود نسبت به متحدان عربش تا سطح زیادی در گرو خط مشی مقام‌های سعودی در قبال ایران به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین کشورهای منطقه است. نباید فراموش کرد که ریاض در دوره ترامپ به‌دنبال شکل دادن به یک توافق امنیتی جدید بود که صاحبنظران هدف پشت پرده آن را در امتداد ایده ناتو عربی – امریکایی و علیه ایران تفسیر می‌کردند. ایده‌ای که اتفاقاً با حمایت ترامپ مواجه شد زیرا این ایده نه فقط مداخله امریکا در خاورمیانه را سازماندهی می‌کرد و دارای مشروعیتی نمایشی می‌ساخت بلکه بار مالی حضور نیروهای امریکایی را بر دوش متحدان منطقه‌ای‌اش سربار کرده و زمینه فروش بیشتر سلاح به آنها را فراهم می‌کرد. اینها همان دلایلی بود که ایران با آسیب شناسی آن ایده «منطقه قوی تر» را روی میز گذاشت که بر اساس آن، کشورهای منطقه با تکیه بر منافع مشترک خود بر این باور باشند که هیچ کشوری نمی‌تواند با ناامن کردن کشوری دیگر برای خود امنیت را به ارمغان بیاورد.
با وجود چنین پیشینه‌ای، همان اندازه که عوامل و دلایل برای بالاگرفتن رقابت میان دو کشور صاحب نفوذ منطقه وجود دارد، واقعیت‌ها و نگرانی‌های پیش گفته سبب شده حرکت ریاض به سمت گفت‌وگو و حل اختلافات با ایران بیش از همیشه رنگ واقعیت به خود گیرد. استقبال همیشگی ایران از رویکرد گفت‌و‌گو با عربستان هم در حالی خود را بدرستی نشان داده که در بحبوحه مذاکرات برجام در وین، روی گشاده خود را برای آغاز روند مذاکره با عربستان بعد از سپری شدن یک رابطه بحرانی آشکار کرده است. روندی که با توجه به تعدد موضوعات متعارض و احتمال بالای وجود تحریکات مخرب پنهان، سهل و ممتنع است اما غیرممکن نیست. باید دید در حالی که تلاش دولت بایدن در دوره جدید سیاست خارجی امریکا این خواهد بود که بیشتر رویکرد همپیمانان منطقه‌ای‌اش را مدیریت کند و همچنین از طریق افزایش ارتباط خود با بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بعد چندجانبه‌گرایی سیاست خارجی ایالات متحده را تقویت کند، تحقق چنین ایده‌ای چگونه امکان پذیر خواهد شد. اگر چه اجرای آن در منطقه بحران‌زده خاورمیانه آسان نیست اما غیرممکن نیز به نظر نمی‌رسد و با این حال مشخص است که به گفت‌وگو و مذاکره مستمر با کنار گذاشتن پیش‌شرط‌های غیرضروری نیازمند است. البته شاید این سخن «کریس مورفی»، عضو دموکرات کمیته روابط خارجی سنا که درباره تلاش امریکا جهت کاستن از مشکلات خاورمیانه‌ای‌اش و تمرکز بر رقابت با چین می‌گوید: «دولت‌های امریکا سخن گفتن درباره برداشتن توجه و تمرکز ایالات‌متحده از خاورمیانه را آسان‌تر از آن می‌بینند که در عمل این کار را انجام دهند»، بیشتر از همه گویای واقعیت تحولات جاری باشد. او در این باره تصریح می‌کند: «همیشه یک بحران وجود دارد. همیشه اتفاق جدید و هیجان‌انگیزی در خاورمیانه رخ می‌دهد. در حالی که خط سیر چین کند و آرام و ثابت است.»

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7643/10/578638/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها