سه دهه مسیر اقتصاد را اشتباه رفتیم
غلامرضا مصباحی مقدم
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
درمورد چالشهای اقتصاد و مشکلاتی که فعالان اقتصادی با آن روبهرو هستند، مباحث مختلف مطرح و راهکارهایی عملیاتی توصیه شده است اما اکنون میخواهیم در مورد اقتصاد سالم صحبت کنیم که در چه شرایطی فضای اقتصادی کشور میتواند مسیری را طی کند که در راستای آن بتوان به توسعه اقتصادی
دست یافت.بدین جهت مبانی یک اقتصاد سالم و پایدار این است که به ظرفیت داخلی و ملی توجه شود و همچنین سیاستگذاران تلاش کنند تا روابط با سایر کشورها برقرار شود و تا جایی که امکان دارد با حفظ عزت و اقتدار مناسبات خارجی و بینالمللی را بالا ببرند.
نکته دیگری که با توجه به آن میتوان به سمت اقتصاد پایدار رفت این است که بازار سایر کشورها هدف صادراتی کشورمان قرار گیرد و اگر ضرورت بر واردات وجود دارد تلاش شود که این واردات از مبادی متنوعی انجام شود و البته صادرات هم باید مقاصد متنوعی داشته باشد.
مسأله دیگری که ذکر آن اهمیت قابل توجهی دارد این است که در بودجه عمومی دولت به درآمدهای مالیاتی تکیه شود و از طریق استقراض از بانک مرکزی سعی نشود که منابع مالی مورد نیاز تأمین شود؛ براین اساس اگر تأمین مالی ضرورت داشت باید سعی شود که از مردم استقراض صورت گیرد. به عنوان مثال با عرضه اوراقی که بتواند منابع مالی مردم را جذب کرد میتوان از مردم کمک گرفت؛ اگر چنین راه و روشی انتخاب شود شاهد هیچ آثار زیان باری تورمی نخواهیم بود.مسأله دیگر اینکه آنچه تولید میشود مبتنی بر علم باشد و سیاستگذاران سعی کنند که به سمت اقتصاد دانش بنیان بروند و این حوزه را تقویت کنند. از مبانی یک اقتصاد سالم و پایدار همچنین میتوان به جلوگیری از خام فروشی اشاره کرد. دولتها و سیاستگذاران باید بدانند هر آنچه به صورت خام در بازار جهانی عرضه میکنند ضرر کردهاند و هر چه فرایند تولید در کشور ادامه پیدا کند (چه در نسل اول و چه در سایر نسلها) آن کالا ارزش افزوده بیشتری پیدا میکند و میتواند برای کشور منفعت بیشتری داشته باشد.
تحقق چنین امری میتواند بر قیمت کالاهای صادراتی اثر بگذارد و احیاناً قیمت واردات در مقابل صادرات کاهش پیدا میکند و تراز سرمایه مثبت میشود. در حقیقت سرمایه افزایش پیدا خواهد کرد و توازن صادرات و واردات به نفع صادرات شکل میگیرد.
از سویی موضوع توزیع درآمد در جامعه امری بسیار مهم است. دهکهای درآمدی جامعه نباید فاصله عمیقی با هم داشته باشند و حتماً میبایست تفاوت برخورداری در یک جامعه بشری، عقلایی باشد. یعنی در جامعه هم باید افراد ثروتمند و هم طبقات میانی وجود داشته باشند اما طبقه فقیر با روشهای مختلف باید از بین برود و فقر آنها برطرف شود. راههای متعددی برای برطرف کردن دهکهای فقیر وجود دارد که یکی از آنها توانمندسازی افراد و ایجاد کار برای آنها است. در چنین شرایطی این گروه با عزت نفس خودکفا میشود و میتواند زندگی خود را تأمین کند. اگر از این راه میسر نبود (مثل اینکه سن و یا قدرت بدنی آنها اقتضا نمیکرد) پرداخت یارانه به صورت مستقیم راهکار مناسبی است تا این گروه بتواند هزینههای زندگی را پرداخت کند. تأکید میکنم یک جامعه عقلایی، پایدار و منسجم جامعهای است که در آن فقر ریشه کن شود.از دیگر مبانی یک اقتصاد سالم و پایدار، اشتغال است؛ بیکاری باید یک بیکاری حداقلی و یا حداکثر فصلی باشد.
ادامه در صفحه 8
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
درمورد چالشهای اقتصاد و مشکلاتی که فعالان اقتصادی با آن روبهرو هستند، مباحث مختلف مطرح و راهکارهایی عملیاتی توصیه شده است اما اکنون میخواهیم در مورد اقتصاد سالم صحبت کنیم که در چه شرایطی فضای اقتصادی کشور میتواند مسیری را طی کند که در راستای آن بتوان به توسعه اقتصادی
دست یافت.بدین جهت مبانی یک اقتصاد سالم و پایدار این است که به ظرفیت داخلی و ملی توجه شود و همچنین سیاستگذاران تلاش کنند تا روابط با سایر کشورها برقرار شود و تا جایی که امکان دارد با حفظ عزت و اقتدار مناسبات خارجی و بینالمللی را بالا ببرند.
نکته دیگری که با توجه به آن میتوان به سمت اقتصاد پایدار رفت این است که بازار سایر کشورها هدف صادراتی کشورمان قرار گیرد و اگر ضرورت بر واردات وجود دارد تلاش شود که این واردات از مبادی متنوعی انجام شود و البته صادرات هم باید مقاصد متنوعی داشته باشد.
مسأله دیگری که ذکر آن اهمیت قابل توجهی دارد این است که در بودجه عمومی دولت به درآمدهای مالیاتی تکیه شود و از طریق استقراض از بانک مرکزی سعی نشود که منابع مالی مورد نیاز تأمین شود؛ براین اساس اگر تأمین مالی ضرورت داشت باید سعی شود که از مردم استقراض صورت گیرد. به عنوان مثال با عرضه اوراقی که بتواند منابع مالی مردم را جذب کرد میتوان از مردم کمک گرفت؛ اگر چنین راه و روشی انتخاب شود شاهد هیچ آثار زیان باری تورمی نخواهیم بود.مسأله دیگر اینکه آنچه تولید میشود مبتنی بر علم باشد و سیاستگذاران سعی کنند که به سمت اقتصاد دانش بنیان بروند و این حوزه را تقویت کنند. از مبانی یک اقتصاد سالم و پایدار همچنین میتوان به جلوگیری از خام فروشی اشاره کرد. دولتها و سیاستگذاران باید بدانند هر آنچه به صورت خام در بازار جهانی عرضه میکنند ضرر کردهاند و هر چه فرایند تولید در کشور ادامه پیدا کند (چه در نسل اول و چه در سایر نسلها) آن کالا ارزش افزوده بیشتری پیدا میکند و میتواند برای کشور منفعت بیشتری داشته باشد.
تحقق چنین امری میتواند بر قیمت کالاهای صادراتی اثر بگذارد و احیاناً قیمت واردات در مقابل صادرات کاهش پیدا میکند و تراز سرمایه مثبت میشود. در حقیقت سرمایه افزایش پیدا خواهد کرد و توازن صادرات و واردات به نفع صادرات شکل میگیرد.
از سویی موضوع توزیع درآمد در جامعه امری بسیار مهم است. دهکهای درآمدی جامعه نباید فاصله عمیقی با هم داشته باشند و حتماً میبایست تفاوت برخورداری در یک جامعه بشری، عقلایی باشد. یعنی در جامعه هم باید افراد ثروتمند و هم طبقات میانی وجود داشته باشند اما طبقه فقیر با روشهای مختلف باید از بین برود و فقر آنها برطرف شود. راههای متعددی برای برطرف کردن دهکهای فقیر وجود دارد که یکی از آنها توانمندسازی افراد و ایجاد کار برای آنها است. در چنین شرایطی این گروه با عزت نفس خودکفا میشود و میتواند زندگی خود را تأمین کند. اگر از این راه میسر نبود (مثل اینکه سن و یا قدرت بدنی آنها اقتضا نمیکرد) پرداخت یارانه به صورت مستقیم راهکار مناسبی است تا این گروه بتواند هزینههای زندگی را پرداخت کند. تأکید میکنم یک جامعه عقلایی، پایدار و منسجم جامعهای است که در آن فقر ریشه کن شود.از دیگر مبانی یک اقتصاد سالم و پایدار، اشتغال است؛ بیکاری باید یک بیکاری حداقلی و یا حداکثر فصلی باشد.
ادامه در صفحه 8
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه