جنس فرهنگ را می شناخت
ایرج راد
مدیرعامل خانه تئاتر
بسیار متأسفم از درگذشت جناب مرادخانی عزیز که انسانی بود بسیار باعاطفه و مؤدب. حضورش همیشه حضوری مثمرثمر بود و در این حضور نقشی سازنده ایفا میکرد. در دورانی که مسئولیت معاونت امور هنری وزارتخانه را بهعهده داشت، طبیعتاً بیشتر با هم مراوده و ارتباط داشتیم و بارها در جلسههای خانه تئاتر شرکت میکرد و خود من در بسیاری از مواقع زمانی که با مشکلی روبهرو میشدیم به دیدارشان میرفتم و در اتاقشان همیشه به روی اهالی فرهنگ و هنر باز بود و سعی میکرد تا جایی که ممکن بود مشکلی از مشکلات موجود را حل کند. همواره سعی میکرد که حامی و یاور باشد و خوب به یاد دارم در دورانی که ما نیازمند بودیم کمک و حمایتی بابت بیمه تکمیلی اعضای خانه تئاتر داشته باشیم، آقای مرادخانی بخصوص در دوسالی که بیمه سقف نداشت و بسیاری از مشکلات اعضا را حل میکرد حضور آقای مرادخانی، حضوری مغتنم بود. در دو سال بعد با مشکلاتی روبهرو شدیم چون مبالغ پرداخت نشد و این مسأله چالشهایی بهوجود آورد اما ایشان باز هم در این دوره قدمهای مؤثری برداشت و کمک کرد و توانستیم سال بعد را هم از این بیمه استفاده کنیم. مقصود این است که هیچوقت از کنار مسائل به سادگی عبور نمیکرد و چون جنس دنیای فرهنگ و هنر و هنرمندان را میشناخت هر آنچه از دستش برمیآمد برای گرهگشایی انجام میداد. به هر حال خاطرات بسیاری از برخوردهای مثبت و نگاه او دارم و نمونهاش را در خانه هنرمندان هم میشود سراغ گرفت که آنجا هم منشأ خیر بود و هرجا که نیاز به حضورش بود، خودش را میرساند تا کاری از پیش ببرد. در حوزه خانه موسیقی و موزه موسیقی هم کارهایشان مثبت بود و میشود گفت این موزه و این خانه یادگار اوست که بی هرگونه نگاه سیاسی و جهتدار و... به فکر حل مشکلاتی بود که در حوزه فعالیتیاش وجود داشت. باید او را نمونه موفقی از یک مدیر فرهنگی دانست که غیابش واقعاً تأسفآور است و اگر بود حتماً میتوانست همچنان خیرهای بسیاری برای این حوزه داشته باشد اما دریغ که دیگر علی مرادخانی در میان ما حضور ندارد و این فقدان را به خانواده محترم او و خانواده بزرگ فرهنگ و هنر ایران تسلیت میگویم و برایش آرزوی آرامش ابدی دارم.
مدیرعامل خانه تئاتر
بسیار متأسفم از درگذشت جناب مرادخانی عزیز که انسانی بود بسیار باعاطفه و مؤدب. حضورش همیشه حضوری مثمرثمر بود و در این حضور نقشی سازنده ایفا میکرد. در دورانی که مسئولیت معاونت امور هنری وزارتخانه را بهعهده داشت، طبیعتاً بیشتر با هم مراوده و ارتباط داشتیم و بارها در جلسههای خانه تئاتر شرکت میکرد و خود من در بسیاری از مواقع زمانی که با مشکلی روبهرو میشدیم به دیدارشان میرفتم و در اتاقشان همیشه به روی اهالی فرهنگ و هنر باز بود و سعی میکرد تا جایی که ممکن بود مشکلی از مشکلات موجود را حل کند. همواره سعی میکرد که حامی و یاور باشد و خوب به یاد دارم در دورانی که ما نیازمند بودیم کمک و حمایتی بابت بیمه تکمیلی اعضای خانه تئاتر داشته باشیم، آقای مرادخانی بخصوص در دوسالی که بیمه سقف نداشت و بسیاری از مشکلات اعضا را حل میکرد حضور آقای مرادخانی، حضوری مغتنم بود. در دو سال بعد با مشکلاتی روبهرو شدیم چون مبالغ پرداخت نشد و این مسأله چالشهایی بهوجود آورد اما ایشان باز هم در این دوره قدمهای مؤثری برداشت و کمک کرد و توانستیم سال بعد را هم از این بیمه استفاده کنیم. مقصود این است که هیچوقت از کنار مسائل به سادگی عبور نمیکرد و چون جنس دنیای فرهنگ و هنر و هنرمندان را میشناخت هر آنچه از دستش برمیآمد برای گرهگشایی انجام میداد. به هر حال خاطرات بسیاری از برخوردهای مثبت و نگاه او دارم و نمونهاش را در خانه هنرمندان هم میشود سراغ گرفت که آنجا هم منشأ خیر بود و هرجا که نیاز به حضورش بود، خودش را میرساند تا کاری از پیش ببرد. در حوزه خانه موسیقی و موزه موسیقی هم کارهایشان مثبت بود و میشود گفت این موزه و این خانه یادگار اوست که بی هرگونه نگاه سیاسی و جهتدار و... به فکر حل مشکلاتی بود که در حوزه فعالیتیاش وجود داشت. باید او را نمونه موفقی از یک مدیر فرهنگی دانست که غیابش واقعاً تأسفآور است و اگر بود حتماً میتوانست همچنان خیرهای بسیاری برای این حوزه داشته باشد اما دریغ که دیگر علی مرادخانی در میان ما حضور ندارد و این فقدان را به خانواده محترم او و خانواده بزرگ فرهنگ و هنر ایران تسلیت میگویم و برایش آرزوی آرامش ابدی دارم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه