سببساز خیر و آرامش بود
حمیدرضا آذرنگ
بازیگر و کارگردان
فرهنگ و هنر آمیختهشده با رحم، مروت، بخشش و عشق و دوستی است و از خشم و خشونت و... مبرا است و وقتی قرار شود این نگاه دوم جای مدیریت انسانی فرهنگ و هنری که ذاتش نیکویی و درستی است را بگیرد، هر جامعهای به قهقهرا خواهد رفت و دچار خشم و زشتی وحشتناکی خواهد شد که تبعات آن تا زیرینترین لایههای جامعه را تحتتأثیر قرار خواهد داد و تمام ساکنین آن سرزمین را مثل موجی سهمگین از بدی و نابخردی با خود خواهد برد. نکته اینجاست که مگر عمر ما چقدر طولانی است که بخواهیم از آن خاطرههای طولانی بسازیم و مرادخانی هم در زمان کوتاهی که او هم مسئولیتی به عهده داشت، در ذهن و نظر من بهعنوان یک انسان نیکو و مدیر کارآمد و دلسوز نام خود را ثبت کرد. ما کمترین برخورد و مراوده را با هم داشتیم و نیاز به مراودهای علیحدهتر از این هم نبود چون بازخورد عملکرد آدمهاست که در یادها میماند و نه برخوردهای مستقیم. برخوردها و مراودهها بیشتر شخصی است و نهایتاً به یک خاطره تبدیل میشود و میگذرد اما بازخورد عملکرد یک انسان آن زمان که همراه مهر و درایت باشد حتماً تأثیری بسیار بیشتر از یک رابطه شخصی خواهد داشت که در تمامی لایههای آن فرهنگ و آن جامعه هنری تأثیرگذار خواهد بود. مرادخانی بهعنوان کسی که هر حرکتاش یک گام به جلو محسوب میشد، مدیری بود که در خاطر خواهد ماند و تأثیرات حضورش حتماً طولانی مدت خواهد بود. جناب مرادخانی با آن لبخند نازنین و حضوری که پر از فهم بود در روزگاری که شعور تخصصی در مناسبتها و منصبها کمتر به چشم میخورد، شخصی بود علیحده، که هرگز اجازه نمیداد گرایش و منش شخصی و سیاسی یا دینیاش بر کاری که داشت بچربد. چه در زمانی که معاون هنری بود و چه در زمانهایی که تئاتر و موسیقی را مدیریت و یا رصد میکرد بستری پر از آرامش در روند شکلگیری هنرهای نمایشی ایجاد کرد و شاید ما به کم بسنده کردیم و به اندکها راضی شدیم اما دوره او، این موضوع به چشم میآمد و آرامشی حس میشد. همین تأثیرات منجر به خلق آثاری شد که همین امروز هم اگر بخواهیم به آنها نگاه کنیم متوجه میشویم که چنین آثاری در فضایی ساخته و تولید شدهاند که مدیری چون او تا حد ممکن سبب ساز خیر و آرامش و هموار کردن مسیر هنرمندان شده بود.
بازیگر و کارگردان
فرهنگ و هنر آمیختهشده با رحم، مروت، بخشش و عشق و دوستی است و از خشم و خشونت و... مبرا است و وقتی قرار شود این نگاه دوم جای مدیریت انسانی فرهنگ و هنری که ذاتش نیکویی و درستی است را بگیرد، هر جامعهای به قهقهرا خواهد رفت و دچار خشم و زشتی وحشتناکی خواهد شد که تبعات آن تا زیرینترین لایههای جامعه را تحتتأثیر قرار خواهد داد و تمام ساکنین آن سرزمین را مثل موجی سهمگین از بدی و نابخردی با خود خواهد برد. نکته اینجاست که مگر عمر ما چقدر طولانی است که بخواهیم از آن خاطرههای طولانی بسازیم و مرادخانی هم در زمان کوتاهی که او هم مسئولیتی به عهده داشت، در ذهن و نظر من بهعنوان یک انسان نیکو و مدیر کارآمد و دلسوز نام خود را ثبت کرد. ما کمترین برخورد و مراوده را با هم داشتیم و نیاز به مراودهای علیحدهتر از این هم نبود چون بازخورد عملکرد آدمهاست که در یادها میماند و نه برخوردهای مستقیم. برخوردها و مراودهها بیشتر شخصی است و نهایتاً به یک خاطره تبدیل میشود و میگذرد اما بازخورد عملکرد یک انسان آن زمان که همراه مهر و درایت باشد حتماً تأثیری بسیار بیشتر از یک رابطه شخصی خواهد داشت که در تمامی لایههای آن فرهنگ و آن جامعه هنری تأثیرگذار خواهد بود. مرادخانی بهعنوان کسی که هر حرکتاش یک گام به جلو محسوب میشد، مدیری بود که در خاطر خواهد ماند و تأثیرات حضورش حتماً طولانی مدت خواهد بود. جناب مرادخانی با آن لبخند نازنین و حضوری که پر از فهم بود در روزگاری که شعور تخصصی در مناسبتها و منصبها کمتر به چشم میخورد، شخصی بود علیحده، که هرگز اجازه نمیداد گرایش و منش شخصی و سیاسی یا دینیاش بر کاری که داشت بچربد. چه در زمانی که معاون هنری بود و چه در زمانهایی که تئاتر و موسیقی را مدیریت و یا رصد میکرد بستری پر از آرامش در روند شکلگیری هنرهای نمایشی ایجاد کرد و شاید ما به کم بسنده کردیم و به اندکها راضی شدیم اما دوره او، این موضوع به چشم میآمد و آرامشی حس میشد. همین تأثیرات منجر به خلق آثاری شد که همین امروز هم اگر بخواهیم به آنها نگاه کنیم متوجه میشویم که چنین آثاری در فضایی ساخته و تولید شدهاند که مدیری چون او تا حد ممکن سبب ساز خیر و آرامش و هموار کردن مسیر هنرمندان شده بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه