مدیری محبوب با ویژگیهایی متمایز از دیگران
بهمن نامورمطلق
رئیس فرهنگستان هنر
زندهیاد علی مرادخانی از جمله مدیران فرهنگی کشورمان بود که هم بین مسئولان فرهنگی و هم اهالی هنر محبوبیت بسیار داشت. صحبت درباره دلایل آن زمان بسیاری طلب میکند که به اختصار به برخی از آنها اشاره میکنم. نخست، استمرار در فعالیتهای هنری، چه با مسئولیت دولتی و چه حتی بدون مسئولیت دولتی بود. این در حالی است که اگر به عمر کاری اغلب مدیران نگاه کنید، برای چند صباحی در کسوت وزیر، معاون وزیر و... در حوزه هنر مشغول میشوند و ارتباط اغلب آنان با هنر و اهالیاش هم بعد از اتمام دوره کاریشان قطع میشود. در این بین علی مرادخانی از معدود مدیران فرهنگی بود که در کار فرهنگ استمرار داشت؛ شاید جایگاه کاریاش یا سازمانی که با آن همکاری داشت عوض میشد اما حتی مسئولیت بعدیاش نیز همچنان مرتبط با فرهنگ و هنر بود. دوم تلاش او برای حفظ رابطهای خوب و مستمر با هنرمندان بود. مرادخانی حتی بعد از اتمام فعالیت کاریاش در معاونت هنری همچنان ارتباط خود با اهالی هنر را حفظ کرد که این درنتیجه همان استمراری است که اشاره کردم. این تداوم کاری و برقراری ارتباط، کسب تجربه و دانش قابل بهرهبرداری بسیاری را بر او رقم زد که این از مهمترین وجوه تمایز مرادخانی با دیگران به شمار میآید. اما شاید یکی از مهمترین ویژگیهای او که طی دهههای اخیر، کمتر مدیری از آن برخوردار بوده اشراف مرادخانی به کار گروهی بود؛ توانایی مثالزدنی او در کار گروهی و شبکهسازی را باید سومین وجه کاری و حتی شخصیتی او دانست. او برخلاف اغلب مدیران که تنها برخوردار از صدای فردی هستند، توانست صدای فردیاش را در همصدایی با دیگر صداها قدرتمند کرده و حتی به مرحله عمل برساند. در کشورمان با کمتر مدیری روبهرو هستیم که بتواند صدایی اثرگذار را در قالب یک کار گروهی شکل بدهد و از سویی هدف خود را نیز به مرحله اجرایی شدن درآورد. اما او اعتقاد و اصرار بسیاری به ضرورت حفظ استقلال نهاد هنری بخصوص از نظر اقتصادی داشت که این را باید چهارمین خصیصه مهم مدیریتیاش دانست. زندهیاد مرادخانی نگاهی عینی و پیشگامانه هم به هنر داشت، او در زمره افرادی بود که اعتقاد دارند هنر نباید همواره بدهکار دولت باشد. به این معنی که باید بهعنوان یک نهاد مستقل روی پای خود ایستاده و درصدد دستیابی به اهداف خود برآید که نگاه بسیار درستی است. او تأکید داشت که وابستگی هنر به دولت مانع دست تعالیاش میشود. البته خود من شاید در مواردی با او اختلاف نگاه و نظر داشتم، اما بههرحال همینکه میدیدم مدیری صاحبنظر و دارای تجربه است که برای دستیابی به اهدافش گام برمیدارد بسیار قابلتقدیر و احترام است. درگذشت علی مرادخانی را به خانواده فرهنگ و هنر تسلیت میگویم؛ روحش شاد و یادش گرامی باد.
رئیس فرهنگستان هنر
زندهیاد علی مرادخانی از جمله مدیران فرهنگی کشورمان بود که هم بین مسئولان فرهنگی و هم اهالی هنر محبوبیت بسیار داشت. صحبت درباره دلایل آن زمان بسیاری طلب میکند که به اختصار به برخی از آنها اشاره میکنم. نخست، استمرار در فعالیتهای هنری، چه با مسئولیت دولتی و چه حتی بدون مسئولیت دولتی بود. این در حالی است که اگر به عمر کاری اغلب مدیران نگاه کنید، برای چند صباحی در کسوت وزیر، معاون وزیر و... در حوزه هنر مشغول میشوند و ارتباط اغلب آنان با هنر و اهالیاش هم بعد از اتمام دوره کاریشان قطع میشود. در این بین علی مرادخانی از معدود مدیران فرهنگی بود که در کار فرهنگ استمرار داشت؛ شاید جایگاه کاریاش یا سازمانی که با آن همکاری داشت عوض میشد اما حتی مسئولیت بعدیاش نیز همچنان مرتبط با فرهنگ و هنر بود. دوم تلاش او برای حفظ رابطهای خوب و مستمر با هنرمندان بود. مرادخانی حتی بعد از اتمام فعالیت کاریاش در معاونت هنری همچنان ارتباط خود با اهالی هنر را حفظ کرد که این درنتیجه همان استمراری است که اشاره کردم. این تداوم کاری و برقراری ارتباط، کسب تجربه و دانش قابل بهرهبرداری بسیاری را بر او رقم زد که این از مهمترین وجوه تمایز مرادخانی با دیگران به شمار میآید. اما شاید یکی از مهمترین ویژگیهای او که طی دهههای اخیر، کمتر مدیری از آن برخوردار بوده اشراف مرادخانی به کار گروهی بود؛ توانایی مثالزدنی او در کار گروهی و شبکهسازی را باید سومین وجه کاری و حتی شخصیتی او دانست. او برخلاف اغلب مدیران که تنها برخوردار از صدای فردی هستند، توانست صدای فردیاش را در همصدایی با دیگر صداها قدرتمند کرده و حتی به مرحله عمل برساند. در کشورمان با کمتر مدیری روبهرو هستیم که بتواند صدایی اثرگذار را در قالب یک کار گروهی شکل بدهد و از سویی هدف خود را نیز به مرحله اجرایی شدن درآورد. اما او اعتقاد و اصرار بسیاری به ضرورت حفظ استقلال نهاد هنری بخصوص از نظر اقتصادی داشت که این را باید چهارمین خصیصه مهم مدیریتیاش دانست. زندهیاد مرادخانی نگاهی عینی و پیشگامانه هم به هنر داشت، او در زمره افرادی بود که اعتقاد دارند هنر نباید همواره بدهکار دولت باشد. به این معنی که باید بهعنوان یک نهاد مستقل روی پای خود ایستاده و درصدد دستیابی به اهداف خود برآید که نگاه بسیار درستی است. او تأکید داشت که وابستگی هنر به دولت مانع دست تعالیاش میشود. البته خود من شاید در مواردی با او اختلاف نگاه و نظر داشتم، اما بههرحال همینکه میدیدم مدیری صاحبنظر و دارای تجربه است که برای دستیابی به اهدافش گام برمیدارد بسیار قابلتقدیر و احترام است. درگذشت علی مرادخانی را به خانواده فرهنگ و هنر تسلیت میگویم؛ روحش شاد و یادش گرامی باد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه