قصه غریب آمد و گوینده هم
حسین سرفراز
عضو هیأت علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی (ره)
تلویزیون همچنان در فرهنگ رسانهای ما، جایگاه مرکزی دارد و نُرمهای ارتباطی را تعیین میکند؛ فرهنگ رسانهای اما ایستا نیست، بلکه پویایی دارد و از مهمترین وجوه آن، نزاع بین رسانههاست. با وجود این، تلویزیون نمیخواهد جایگاه مرکزی خود را از دست بدهد. برای نمونه، مدام در برنامههای مختلف به نحو خود-ارجاعی نشان مان میدهد که تنها رسانه مشروع و معتبر یا شاخص تمییز بین واقعیت و اخبار جعلی، خود او است؛ رسانهای قدرقدرت در نزاع با سایر رسانهها بویژه آنهایی که به لحاظ امکانات، مقولاتی چون «خبر»، «سرگرمی»، «گفت وگو» یا دیالوگ را با انعطاف بالایی ترکیب و به مخاطب عرضه میکنند. اگر از این زاویه دید به برگزاری مناظرههای انتخاباتی در تلویزیون بنگریم چه دریافت میکنیم؟
تلویزیون رسانهای مونولوگ یا تکگو است: ما در برابر تلویزیون صرفاً بیننده و شنونده هستیم. نمودش زمانی است که کاندیدای محترم رو به دوربین با ما مردم سخن میگوید و ما را خطاب میکند. اما ارتباط فرایندی است دستکم میان متکلم و مخاطب؛ به عبارتی مخاطب نیز بخشی از ارتباط است و نمیتوان نقش آن را به دستگاه گیرنده امواج تقلیل داد.
گزینش فرم مناظره بعنوان یکی از عناصر کلیدی کمپینهای تبلیغاتی چنان شایع شده، که محل تردیدی باقی نمیگذارد. اما انتخاب این فرم در برنامهسازی تلویزیون بهدلیل خصلت مونولوگ بودنش بیش از پیش مسألهمند میشود. مناظره میتواند گفت وگو محور باشد؛ میگویم «میتواند»، چون مناظرهای که ما این روزها در تلویزیون میبینیم، همچنان تک گومحور است، حتی آنجا که افراد یکدیگر را خطاب میکنند، مخاطب به هر دلیلی تصمیم میگیرد نه تنها به فرد متکلم نگاه نکند (چینش کاندیداها در استودیو هم یاریدهنده است)، بلکه مثلاً باز هم خطاب به ما مردم، با نقش متکلم سخن خود را ادامه دهد. گفتوگو خصلت فرهنگ است، اما مناظره بیش از اینکه گواهی بر فرهنگ سیاسی ما، یا دستکم بازنمود الگوی مطلوبی از آن باشد، کوششی برای بلند بلند خواندن مانیفستهاست و نه برقراری گفتوگو میان برنامهها.
زنده بودن پخش مناظرهها، از مهمترین پیامدهای مخدوش شدن جایگاه مرکزی تلویزیون است، آن هم در شرایطی که مجری تنها وقت نگهدار است. آیا تنها فاکتور مهم و اثرگذار در معنابخشی به مناظره و گفت وگو میان کاندیداها، «زمان» است؟ آیا مثلاً «مکان» مناظره در معنی بخشی و اثرگذاری آن فاقد اهمیت است؟ پیامد پخش زنده پیش از این در سال 1388 دریافت شد. نکته فراتر از مقایسه تاریخی، تلاش رسانههای حاشیه یا کوچک برای زیرسؤال بردن اعتبار تلویزیون است. در این موقعیت تلویزیون دست به اعتبارزایی میزند و از مصادیق آن، زنده پخش کردن مناظرههایی است که بنا به آمار خود تلویزیون، از پرتماشاگرترین برنامههای تولیدی است. پیشبینیناپذیری جریان پخش زنده، انعطاف و دینامیک جریان تلویزیون را شبیه به رسانههای کوچک میکند، اما با این همه قرار نیست در رسانه مرکزی، همه چیز غیرقابل پیشبینی باشد.
نقش مجری در مناظرهها: در اولین مناظرهای که در این دوره برگزار شد مجری با ماشین چه تفاوتی داشت؟ میتوانستیم به جای او یک روبات یا کامپیوتر یا تایمر داشته باشیم! فقدان مجری-کارشناس در تلویزیون، فرایند اجرا را به مکانیکی ترین شکل ممکن تبدیل میکند، در حالی که از مهمترین خصلتهای برنامههای تلویزیونی بهطور عام و برنامه مناظره بهطور خاص، اجرایی بودن اش است. برای لحظهای تصور کنیم اگر مثلاً آقای حیدری نبود، چه اتفاقی میافتاد؟ جالب این است که پیش از این تصور میکردیم اگر جای یک مجری، یک مدیر بنشانیم، میتوانیم جریان را با اقتدار بیشتری مدیریت کنیم، اما از قضا سرکنگبین صفرا فزود. انتخاب آقای حیدری در غیاب مجری-کارشناس و با ترکیب احتیاط و شجاعت صورت میگیرد، اما «اجرا» که ماهیتش «ارتباط» است، در نهایت چیزی میشود همچون یک «اتصال». اکنون اگر جای آقای حیدری، کسی یا چه بسا کسانی را مینشاندیم که هم به مسأله اشراف دارند و هم به خصلتهای نمایشی اجرا و طرح سؤال و گرفتن پاسخ... چه میشد؟! مجری نمیتواند کاندیداها را به چالش بکشد بلکه تنها باید پرسشی را که به او داده میشود قرائت میکند و این بیش از هر چیز بر غیاب نمایندگی افکار عمومی دلالت دارد. غیاب کسی یا کسانی که مسأله را میشناسند و میتوانند در پاسخی که نامزد انتخاباتی میدهد مداخله کرده و حتی سؤال از پیش تعیین شده را تفسیر کنند تا فرایند مکانیکی پرسش و پاسخ را پویایی بخشند. اما اکنون و در مناظرههای انتخاباتی با این کنشها مواجه نیستیم و این فقدان، در رسانههای غیررسمی و حاشیه که دینامیکتر هستند و امکان گفتوگو را فراهم میکنند، تاحدی جبران میشود.
عضو هیأت علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی (ره)
تلویزیون همچنان در فرهنگ رسانهای ما، جایگاه مرکزی دارد و نُرمهای ارتباطی را تعیین میکند؛ فرهنگ رسانهای اما ایستا نیست، بلکه پویایی دارد و از مهمترین وجوه آن، نزاع بین رسانههاست. با وجود این، تلویزیون نمیخواهد جایگاه مرکزی خود را از دست بدهد. برای نمونه، مدام در برنامههای مختلف به نحو خود-ارجاعی نشان مان میدهد که تنها رسانه مشروع و معتبر یا شاخص تمییز بین واقعیت و اخبار جعلی، خود او است؛ رسانهای قدرقدرت در نزاع با سایر رسانهها بویژه آنهایی که به لحاظ امکانات، مقولاتی چون «خبر»، «سرگرمی»، «گفت وگو» یا دیالوگ را با انعطاف بالایی ترکیب و به مخاطب عرضه میکنند. اگر از این زاویه دید به برگزاری مناظرههای انتخاباتی در تلویزیون بنگریم چه دریافت میکنیم؟
تلویزیون رسانهای مونولوگ یا تکگو است: ما در برابر تلویزیون صرفاً بیننده و شنونده هستیم. نمودش زمانی است که کاندیدای محترم رو به دوربین با ما مردم سخن میگوید و ما را خطاب میکند. اما ارتباط فرایندی است دستکم میان متکلم و مخاطب؛ به عبارتی مخاطب نیز بخشی از ارتباط است و نمیتوان نقش آن را به دستگاه گیرنده امواج تقلیل داد.
گزینش فرم مناظره بعنوان یکی از عناصر کلیدی کمپینهای تبلیغاتی چنان شایع شده، که محل تردیدی باقی نمیگذارد. اما انتخاب این فرم در برنامهسازی تلویزیون بهدلیل خصلت مونولوگ بودنش بیش از پیش مسألهمند میشود. مناظره میتواند گفت وگو محور باشد؛ میگویم «میتواند»، چون مناظرهای که ما این روزها در تلویزیون میبینیم، همچنان تک گومحور است، حتی آنجا که افراد یکدیگر را خطاب میکنند، مخاطب به هر دلیلی تصمیم میگیرد نه تنها به فرد متکلم نگاه نکند (چینش کاندیداها در استودیو هم یاریدهنده است)، بلکه مثلاً باز هم خطاب به ما مردم، با نقش متکلم سخن خود را ادامه دهد. گفتوگو خصلت فرهنگ است، اما مناظره بیش از اینکه گواهی بر فرهنگ سیاسی ما، یا دستکم بازنمود الگوی مطلوبی از آن باشد، کوششی برای بلند بلند خواندن مانیفستهاست و نه برقراری گفتوگو میان برنامهها.
زنده بودن پخش مناظرهها، از مهمترین پیامدهای مخدوش شدن جایگاه مرکزی تلویزیون است، آن هم در شرایطی که مجری تنها وقت نگهدار است. آیا تنها فاکتور مهم و اثرگذار در معنابخشی به مناظره و گفت وگو میان کاندیداها، «زمان» است؟ آیا مثلاً «مکان» مناظره در معنی بخشی و اثرگذاری آن فاقد اهمیت است؟ پیامد پخش زنده پیش از این در سال 1388 دریافت شد. نکته فراتر از مقایسه تاریخی، تلاش رسانههای حاشیه یا کوچک برای زیرسؤال بردن اعتبار تلویزیون است. در این موقعیت تلویزیون دست به اعتبارزایی میزند و از مصادیق آن، زنده پخش کردن مناظرههایی است که بنا به آمار خود تلویزیون، از پرتماشاگرترین برنامههای تولیدی است. پیشبینیناپذیری جریان پخش زنده، انعطاف و دینامیک جریان تلویزیون را شبیه به رسانههای کوچک میکند، اما با این همه قرار نیست در رسانه مرکزی، همه چیز غیرقابل پیشبینی باشد.
نقش مجری در مناظرهها: در اولین مناظرهای که در این دوره برگزار شد مجری با ماشین چه تفاوتی داشت؟ میتوانستیم به جای او یک روبات یا کامپیوتر یا تایمر داشته باشیم! فقدان مجری-کارشناس در تلویزیون، فرایند اجرا را به مکانیکی ترین شکل ممکن تبدیل میکند، در حالی که از مهمترین خصلتهای برنامههای تلویزیونی بهطور عام و برنامه مناظره بهطور خاص، اجرایی بودن اش است. برای لحظهای تصور کنیم اگر مثلاً آقای حیدری نبود، چه اتفاقی میافتاد؟ جالب این است که پیش از این تصور میکردیم اگر جای یک مجری، یک مدیر بنشانیم، میتوانیم جریان را با اقتدار بیشتری مدیریت کنیم، اما از قضا سرکنگبین صفرا فزود. انتخاب آقای حیدری در غیاب مجری-کارشناس و با ترکیب احتیاط و شجاعت صورت میگیرد، اما «اجرا» که ماهیتش «ارتباط» است، در نهایت چیزی میشود همچون یک «اتصال». اکنون اگر جای آقای حیدری، کسی یا چه بسا کسانی را مینشاندیم که هم به مسأله اشراف دارند و هم به خصلتهای نمایشی اجرا و طرح سؤال و گرفتن پاسخ... چه میشد؟! مجری نمیتواند کاندیداها را به چالش بکشد بلکه تنها باید پرسشی را که به او داده میشود قرائت میکند و این بیش از هر چیز بر غیاب نمایندگی افکار عمومی دلالت دارد. غیاب کسی یا کسانی که مسأله را میشناسند و میتوانند در پاسخی که نامزد انتخاباتی میدهد مداخله کرده و حتی سؤال از پیش تعیین شده را تفسیر کنند تا فرایند مکانیکی پرسش و پاسخ را پویایی بخشند. اما اکنون و در مناظرههای انتخاباتی با این کنشها مواجه نیستیم و این فقدان، در رسانههای غیررسمی و حاشیه که دینامیکتر هستند و امکان گفتوگو را فراهم میکنند، تاحدی جبران میشود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه