نگاهی به کتاب «کوته سرایی» نوشته «سیروس نوذری»
کتابی گران!
حمیدرضا شکارسری
شاعر و منتقد ادبی
چرا نام کتابی در روزگار ما باید «کوته سرایی» باشد و نه کوتاه سرایی؟ و وقتی تعجبت بیشتر میشود که نام مؤلف را میخوانی: «سیروس نوذری». ده سال میشود که او را میشناسی، از مجموعه شعرهای کوتاه «آه/ تا/ ماه» تا «برف بر داوودیهای سفید» و «هزار سال عاشقی» که آنها هم مجموعههای شعر کوتاه هستند. «نوذری» در تمام این سالها شاعری بوده است عینیگرا، جزءنگر و تصویرگر لحظات ناب شاعرانه در طبیعت و زندگی انسانی. شاعری به معنی واقعی کلمه نوگرا که محتوا و پیامهای اشعارش را در پس فرم موجز و زبان گزیده گرایش پنهان کرده است و به همین دلیل، مخاطب در فضای آزاد و دموکرات شعرهای او براحتی تداعی میکند، خوانش مینماید و تأویل میکند. زبان در شعر او امروزی است و این فضایی بشدت معاصر را در شعرش حاکم کرده است و شاید هم فضای معاصر شعر «نوذری» که حاصل ذهنیت و نگاه نوین او به جهان است، زبان را به سمت صمیمیت و شفافیتی امروزین معطوف کرده است. او در شعرش قضاوت نمیکند و این را به خوانندهای وا میگذارد که با تصاویر برساخته او روبهرو میشود. این هم از مشخصات ذهنیت نوگرای اوست که دوگانههای ارزشی نگاه سنتی چون خیر و شر، خوب و بد، سیاه و سفید و... را دستکم در روساخت شعر به نمایش نمیگذارد و فاش نمیگوید و از این گفتن دلشاد نیست، البته در تمام این سالها مهمترین ویژگی صوری شعرهای او بدون استثنا کوتاهی و ایجاز و عدم اطناب در بیان شعری بوده است. استمرار، تلاش و جدیت او در این ایجاز، بیتردید نام او را بهعنوان یکی از شاخصترین شاعران کوتاه سرای شعر ایران به منتقدان و پژوهشگران ادب معاصر شناسانده است.
اما باز هم گفتی کوتاه سرایی! پس چرا «سیروس نوذری» با این شخصیت نوین شعری، از مخفف «کوتاه» استفاده کرده است؟ وزن عروضی، او را مجبور کرده است یا دلدادگی او به بیانی کهن که حس نوستالژیک ادبی او را پاسخ دهد؟ کتاب را که باز میکنی و میخوانی و پیش میروی، پاسخ خود را میگیری. کتاب «کوته سرایی» پروژهای است که از عنوان کتاب شروع میشود. «نوذری» از «ب» بسمالله اجرای سنجیدهای از «کوتاهی» را آغاز کرده است. مؤلف حتی در طراحی روی جلد، شکستی آشکار بین دو حرف «ت» و «ه» در کلمه کوته به نمایش گذاشته است تا حذف «الف» را درست به چشم مخاطب بیاورد و عامدانه و آگاهانه بودن کار را به رخ بکشد.
سنت و نوگرایی
ماهیت پروژه «کوته سرایی»، مسیری در شعر کوتاه معاصر است ولی «نوذری» میداند که هیچ چیز در ادبیات، خلقالساعه نیست و هرچیز بر گذشته خود تکیه کرده است. گسست، فقط در سیاست امکانپذیر است و در علوم، فلسفه و هنر یک غلط بزرگ است. پس «نوذری» از توجهی همه جانبه و بسیار مفید به سنت شعر کوتاه فارسی به نفع جلوه نوین پژوهش خود، کوتاه نمیآید و این بر غنا و عمق کار او افزوده است. بررسی قالبهای کوتاه شعر فارسی چون خسروانیها، ترانهها، دوبیتیها، رباعیها، مفردات و حتی قالبهای محلی و منطقهای چون «اسوانک»، «داینی»، «لیکو»، «موتو» و «لندی» آغاز سیر در تاریخ شعر کوتاه فارسی است که گاه نامشان نیز به گوش بسیاری از اهالی جدی ادبیات امروز هم نرسیده است. با تکیه بر این سنت غنی شعر کوتاه فارسی است که «نیما» در واقع به قول «نوذری» بهعنوان سرآغاز شعر کوتاه نوین ایران معرفی میشود. او با «ماخ اولا» و شعرهای بین سالهای 1327 تا 1329 نه تنها به آن عینیگرایی و جزءنگری مورد نظرش دست پیدا میکند، بلکه بهدلیل رعایت ساختار فشرده، ارگانیک و موجز در شعر، تجربیاتی را ارائه میدهد که در حکم سنگ بنای شعر کوتاه نوین ایران به شمار میآید. بنایی که بعد، با نامهای بزرگ و کوچک تاریخ شعر معاصر ایران، بلندتر و مستحکمتر شد.
همه جانبه نگری و پرهیز از تعصب و یکجانبه نگری، مهمترین ویژگی «سیروس نوذری» در این پژوهش شمرده میشود. از یک سو بهدلیل همین ویژگی نه میخواهد و نه میتواند از بررسی قالبهای کوتاه سنتی رایج شعر فارسی طی سده اخیر خودداری کند و آن را ندیده بگیرد. قالبهایی چون رباعی و دوبیتی، با چهرههایی که بدون جانبداری و ملاحظه جناحی ادبی معرفی میشوند، اگر چه میشد نامهایی چون «حسن حسینی»، «سلمان هراتی» و «وحید امیری» را هم ذکر نمود و از دیگرسو این ویژگی باعث شده است انتخابها در حوزه نامهای بزرگ و سرشناس محدود نشود و چهرههای جوان و ناشناخته، اما بااستعداد هم مطرح گردند. روشن است چنین گزینههای بیطرفانهای باعث شده که شیوه نقد نو در ارزیابی آثار ارائه شده اعمال شود. به عبارت دیگر نقد متکی بر شخصیت شاعر، جای خود را به نقد معطوف به متن اشعار بدهد. در این وضعیت و بدون ملاحظههای شخصی، خوب و بد شعرها در نقدی مختصر مطرح میشود؛ نقدی که نه چهرهسازی و نه چهرهای را مخدوش میکند. بهدلیل همین شیوه نقادی است که میتوان در واقع کتاب «کوتهسرایی» را از کتابهای نادر پژوهش ادبی طی تاریخ ادبیات معاصر دانست که باند بازیهای رایج ادبی صحت و سلامت نظریات آن را تحت تأثیر قرار نداده است.
تبارشناسی شعر کوتاه
در تبارشناسی شعر کوتاه نوین فارسی، تأثیر نظریه پردازانی که طی دهههای اخیر به بررسی و نقد این سبک شعری پرداختهاند، انکارناپذیر بهنظر میرسد. اینچنین تئورینویسیهایی گویای این مطلب بوده و هست که امروزه شعر نو کوتاه را باید سبکی نه تنها موجود، بلکه جدی و فراگیر دانست. از دیگر سو این نظریهپردازیها به آسیبشناسی جریان شعر کوتاه هم میپردازد و خواه ناخواه خط و خطوط یا حد و مرزهای آن را تعیین و رسم میکند.
«سیروس نوذری» با تشخیص درست این مسأله، افزون بر ترسیم خط سیر تحول و تکامل شعر کوتاه ایرانی، به نظریات و تئوریهایی اشاره میکند که این نوع شعر را تبیین و تفسیر و تباریابی کردهاند یا مورد نقد قرار دادهاند. از آموزههای «اسماعیل نوری علاء» در کارگاه شعر مجله «فردوسی» در سالهای دهه پنجاه گرفته تا توجهات «منوچهر آتشی» در مجله «تماشا» به اشعار کوتاهی که تحت عنوان «موج ناب» سروده میشدند. از نوشتههای دکتر «کاووس حسنلی» درباره شعرهای بسیار کوتاه گرفته تا نظریات «محمود فلکی» در خصوص«ترانک»ها و «اکبر اکسیر» درباره اشعار «فرانویی». «نوذری» در این ارتباط نقش کتاب «هایکو» با برگردان «احمد شاملو» و «ع.پاشایی» را که در سال 1361 توسط انتشارات مازیار به چاپ رسید، در گسترش شعر نو کوتاه فارسی با مختصاتی نزدیک به «هایکو»های ژاپنی بسیار مهم تلقی و بر آن پافشاری میکند. از همین دریچه است که او به کم و کیف گسترش جهانی «هایکو» و نقش این امر در رونق شعر نو کوتاه در ایران اشاراتی مفصل مینماید. با توجه به تعاریف مغشوش و مغلوطی که طی سالهای اخیر در ارتباط با «هایکو» و اصالت آن ارائه شده است این بخش از کتاب «کوته سرایی» با توجه به تلاش و تسلط محقق، بسیار مفید به نظر میرسد.
پرهیز از مطلق نگری
«عدم مطلق نگری و جزمیت گرایی» که از خصایص ستودنی یک محقق ادبی است، موجب شده «سیروس نوذری» در سرتاسر این کتاب، کمتر به ارائه تعریفی قطعی و تغییرناپذیر از شعر کوتاه نزدیک شود. او تنها پیشنهاد میدهد، نقل قول میکند، بر اقوال، تفسیر و تأویل مینویسد و البته نظرات خود را هم ذکر میکند، اما هرگز حکم قطعی نمیدهد. بهطول مثال او متغیرهایی چون تعداد صفحات، تعداد سطرها و تعداد کلمات را برای اندازهگیری کوتاه یا بلندی یک شعر مطرح میکند و خود بر تعداد کلمات تکیه میکند، اما او خود این انتخاب را، انتخابی شخصی نامیده و از پافشاری بر آن میپرهیزد و مینویسد: «به هر حال این مقایسه حداقل نشان میدهد مشخص نمودن حد و اندازه شعر کوتاه هم چندان ساده نیست.»
«سیروس نوذری» در پرداختن به تفاوت شعر کوتاه با کاریکلماتور حتی جملات قصار (که احتمالاً منظور آن تعدادی از این جملاتند که وجهی ادبی هم دارند) متأسفانه کم میآورد و به ذکر پاراگرافی در پیشگفتار بسنده میکند. اگرچه مخاطب زیرک در طول کتاب خواه ناخواه، جسته و گریخته به اشاراتی در این باره میرسد و نتایجی هم حاصل میکند. «شعر به تخیل، عمق اندیشگی و ساز و کار کلامی بشدت وابسته است و حاصل آن نیز در شعریت آن است، عنصری که در جملات قصار و کاریکلماتور غایب است یا کم رنگ» پیداست که معیارهای ارائه شده برای تشخیص شعر کوتاه از کاریکلماتور و جملات قصار، چندان دقیق ترسیم نشده است. آیا این اساساً به این علت نیست که مرز مشخصی مابین این انواع کلامی موجود نیست؟ به هر صورت مسأله تعریف شعر نو کوتاه و حدود و ثغور آن، اندازهای بیش از چند پاراگراف در پیشگفتار میطلبید.
کتابی گران!
پانصد و هفتاد و چهارمین صفحه کتاب «کوته سرایی» را هم ورق میزنی، باید آن را ببندی، اما نمیتوانی. دوباره هوس میکنی چند شعر کوتاه یا رباعی را که علامت زدهای بخوانی و لذت ببری. وقتی سرانجام چشمهایت سنگین میشود و کتاب را میبندی، قیمت کلان درج شده در پشت جلد را میبینی، اما احساس زیان نمیکنی. پشیمان نیستی. «کوته سرایی» خیلی بیشتر از اینها به تو آموخته است، کار «سیروس نوذری» خیلی بیشتر از اینها میارزد. تو کتابی گران خریدهای.
شاعر و منتقد ادبی
چرا نام کتابی در روزگار ما باید «کوته سرایی» باشد و نه کوتاه سرایی؟ و وقتی تعجبت بیشتر میشود که نام مؤلف را میخوانی: «سیروس نوذری». ده سال میشود که او را میشناسی، از مجموعه شعرهای کوتاه «آه/ تا/ ماه» تا «برف بر داوودیهای سفید» و «هزار سال عاشقی» که آنها هم مجموعههای شعر کوتاه هستند. «نوذری» در تمام این سالها شاعری بوده است عینیگرا، جزءنگر و تصویرگر لحظات ناب شاعرانه در طبیعت و زندگی انسانی. شاعری به معنی واقعی کلمه نوگرا که محتوا و پیامهای اشعارش را در پس فرم موجز و زبان گزیده گرایش پنهان کرده است و به همین دلیل، مخاطب در فضای آزاد و دموکرات شعرهای او براحتی تداعی میکند، خوانش مینماید و تأویل میکند. زبان در شعر او امروزی است و این فضایی بشدت معاصر را در شعرش حاکم کرده است و شاید هم فضای معاصر شعر «نوذری» که حاصل ذهنیت و نگاه نوین او به جهان است، زبان را به سمت صمیمیت و شفافیتی امروزین معطوف کرده است. او در شعرش قضاوت نمیکند و این را به خوانندهای وا میگذارد که با تصاویر برساخته او روبهرو میشود. این هم از مشخصات ذهنیت نوگرای اوست که دوگانههای ارزشی نگاه سنتی چون خیر و شر، خوب و بد، سیاه و سفید و... را دستکم در روساخت شعر به نمایش نمیگذارد و فاش نمیگوید و از این گفتن دلشاد نیست، البته در تمام این سالها مهمترین ویژگی صوری شعرهای او بدون استثنا کوتاهی و ایجاز و عدم اطناب در بیان شعری بوده است. استمرار، تلاش و جدیت او در این ایجاز، بیتردید نام او را بهعنوان یکی از شاخصترین شاعران کوتاه سرای شعر ایران به منتقدان و پژوهشگران ادب معاصر شناسانده است.
اما باز هم گفتی کوتاه سرایی! پس چرا «سیروس نوذری» با این شخصیت نوین شعری، از مخفف «کوتاه» استفاده کرده است؟ وزن عروضی، او را مجبور کرده است یا دلدادگی او به بیانی کهن که حس نوستالژیک ادبی او را پاسخ دهد؟ کتاب را که باز میکنی و میخوانی و پیش میروی، پاسخ خود را میگیری. کتاب «کوته سرایی» پروژهای است که از عنوان کتاب شروع میشود. «نوذری» از «ب» بسمالله اجرای سنجیدهای از «کوتاهی» را آغاز کرده است. مؤلف حتی در طراحی روی جلد، شکستی آشکار بین دو حرف «ت» و «ه» در کلمه کوته به نمایش گذاشته است تا حذف «الف» را درست به چشم مخاطب بیاورد و عامدانه و آگاهانه بودن کار را به رخ بکشد.
سنت و نوگرایی
ماهیت پروژه «کوته سرایی»، مسیری در شعر کوتاه معاصر است ولی «نوذری» میداند که هیچ چیز در ادبیات، خلقالساعه نیست و هرچیز بر گذشته خود تکیه کرده است. گسست، فقط در سیاست امکانپذیر است و در علوم، فلسفه و هنر یک غلط بزرگ است. پس «نوذری» از توجهی همه جانبه و بسیار مفید به سنت شعر کوتاه فارسی به نفع جلوه نوین پژوهش خود، کوتاه نمیآید و این بر غنا و عمق کار او افزوده است. بررسی قالبهای کوتاه شعر فارسی چون خسروانیها، ترانهها، دوبیتیها، رباعیها، مفردات و حتی قالبهای محلی و منطقهای چون «اسوانک»، «داینی»، «لیکو»، «موتو» و «لندی» آغاز سیر در تاریخ شعر کوتاه فارسی است که گاه نامشان نیز به گوش بسیاری از اهالی جدی ادبیات امروز هم نرسیده است. با تکیه بر این سنت غنی شعر کوتاه فارسی است که «نیما» در واقع به قول «نوذری» بهعنوان سرآغاز شعر کوتاه نوین ایران معرفی میشود. او با «ماخ اولا» و شعرهای بین سالهای 1327 تا 1329 نه تنها به آن عینیگرایی و جزءنگری مورد نظرش دست پیدا میکند، بلکه بهدلیل رعایت ساختار فشرده، ارگانیک و موجز در شعر، تجربیاتی را ارائه میدهد که در حکم سنگ بنای شعر کوتاه نوین ایران به شمار میآید. بنایی که بعد، با نامهای بزرگ و کوچک تاریخ شعر معاصر ایران، بلندتر و مستحکمتر شد.
همه جانبه نگری و پرهیز از تعصب و یکجانبه نگری، مهمترین ویژگی «سیروس نوذری» در این پژوهش شمرده میشود. از یک سو بهدلیل همین ویژگی نه میخواهد و نه میتواند از بررسی قالبهای کوتاه سنتی رایج شعر فارسی طی سده اخیر خودداری کند و آن را ندیده بگیرد. قالبهایی چون رباعی و دوبیتی، با چهرههایی که بدون جانبداری و ملاحظه جناحی ادبی معرفی میشوند، اگر چه میشد نامهایی چون «حسن حسینی»، «سلمان هراتی» و «وحید امیری» را هم ذکر نمود و از دیگرسو این ویژگی باعث شده است انتخابها در حوزه نامهای بزرگ و سرشناس محدود نشود و چهرههای جوان و ناشناخته، اما بااستعداد هم مطرح گردند. روشن است چنین گزینههای بیطرفانهای باعث شده که شیوه نقد نو در ارزیابی آثار ارائه شده اعمال شود. به عبارت دیگر نقد متکی بر شخصیت شاعر، جای خود را به نقد معطوف به متن اشعار بدهد. در این وضعیت و بدون ملاحظههای شخصی، خوب و بد شعرها در نقدی مختصر مطرح میشود؛ نقدی که نه چهرهسازی و نه چهرهای را مخدوش میکند. بهدلیل همین شیوه نقادی است که میتوان در واقع کتاب «کوتهسرایی» را از کتابهای نادر پژوهش ادبی طی تاریخ ادبیات معاصر دانست که باند بازیهای رایج ادبی صحت و سلامت نظریات آن را تحت تأثیر قرار نداده است.
تبارشناسی شعر کوتاه
در تبارشناسی شعر کوتاه نوین فارسی، تأثیر نظریه پردازانی که طی دهههای اخیر به بررسی و نقد این سبک شعری پرداختهاند، انکارناپذیر بهنظر میرسد. اینچنین تئورینویسیهایی گویای این مطلب بوده و هست که امروزه شعر نو کوتاه را باید سبکی نه تنها موجود، بلکه جدی و فراگیر دانست. از دیگر سو این نظریهپردازیها به آسیبشناسی جریان شعر کوتاه هم میپردازد و خواه ناخواه خط و خطوط یا حد و مرزهای آن را تعیین و رسم میکند.
«سیروس نوذری» با تشخیص درست این مسأله، افزون بر ترسیم خط سیر تحول و تکامل شعر کوتاه ایرانی، به نظریات و تئوریهایی اشاره میکند که این نوع شعر را تبیین و تفسیر و تباریابی کردهاند یا مورد نقد قرار دادهاند. از آموزههای «اسماعیل نوری علاء» در کارگاه شعر مجله «فردوسی» در سالهای دهه پنجاه گرفته تا توجهات «منوچهر آتشی» در مجله «تماشا» به اشعار کوتاهی که تحت عنوان «موج ناب» سروده میشدند. از نوشتههای دکتر «کاووس حسنلی» درباره شعرهای بسیار کوتاه گرفته تا نظریات «محمود فلکی» در خصوص«ترانک»ها و «اکبر اکسیر» درباره اشعار «فرانویی». «نوذری» در این ارتباط نقش کتاب «هایکو» با برگردان «احمد شاملو» و «ع.پاشایی» را که در سال 1361 توسط انتشارات مازیار به چاپ رسید، در گسترش شعر نو کوتاه فارسی با مختصاتی نزدیک به «هایکو»های ژاپنی بسیار مهم تلقی و بر آن پافشاری میکند. از همین دریچه است که او به کم و کیف گسترش جهانی «هایکو» و نقش این امر در رونق شعر نو کوتاه در ایران اشاراتی مفصل مینماید. با توجه به تعاریف مغشوش و مغلوطی که طی سالهای اخیر در ارتباط با «هایکو» و اصالت آن ارائه شده است این بخش از کتاب «کوته سرایی» با توجه به تلاش و تسلط محقق، بسیار مفید به نظر میرسد.
پرهیز از مطلق نگری
«عدم مطلق نگری و جزمیت گرایی» که از خصایص ستودنی یک محقق ادبی است، موجب شده «سیروس نوذری» در سرتاسر این کتاب، کمتر به ارائه تعریفی قطعی و تغییرناپذیر از شعر کوتاه نزدیک شود. او تنها پیشنهاد میدهد، نقل قول میکند، بر اقوال، تفسیر و تأویل مینویسد و البته نظرات خود را هم ذکر میکند، اما هرگز حکم قطعی نمیدهد. بهطول مثال او متغیرهایی چون تعداد صفحات، تعداد سطرها و تعداد کلمات را برای اندازهگیری کوتاه یا بلندی یک شعر مطرح میکند و خود بر تعداد کلمات تکیه میکند، اما او خود این انتخاب را، انتخابی شخصی نامیده و از پافشاری بر آن میپرهیزد و مینویسد: «به هر حال این مقایسه حداقل نشان میدهد مشخص نمودن حد و اندازه شعر کوتاه هم چندان ساده نیست.»
«سیروس نوذری» در پرداختن به تفاوت شعر کوتاه با کاریکلماتور حتی جملات قصار (که احتمالاً منظور آن تعدادی از این جملاتند که وجهی ادبی هم دارند) متأسفانه کم میآورد و به ذکر پاراگرافی در پیشگفتار بسنده میکند. اگرچه مخاطب زیرک در طول کتاب خواه ناخواه، جسته و گریخته به اشاراتی در این باره میرسد و نتایجی هم حاصل میکند. «شعر به تخیل، عمق اندیشگی و ساز و کار کلامی بشدت وابسته است و حاصل آن نیز در شعریت آن است، عنصری که در جملات قصار و کاریکلماتور غایب است یا کم رنگ» پیداست که معیارهای ارائه شده برای تشخیص شعر کوتاه از کاریکلماتور و جملات قصار، چندان دقیق ترسیم نشده است. آیا این اساساً به این علت نیست که مرز مشخصی مابین این انواع کلامی موجود نیست؟ به هر صورت مسأله تعریف شعر نو کوتاه و حدود و ثغور آن، اندازهای بیش از چند پاراگراف در پیشگفتار میطلبید.
کتابی گران!
پانصد و هفتاد و چهارمین صفحه کتاب «کوته سرایی» را هم ورق میزنی، باید آن را ببندی، اما نمیتوانی. دوباره هوس میکنی چند شعر کوتاه یا رباعی را که علامت زدهای بخوانی و لذت ببری. وقتی سرانجام چشمهایت سنگین میشود و کتاب را میبندی، قیمت کلان درج شده در پشت جلد را میبینی، اما احساس زیان نمیکنی. پشیمان نیستی. «کوته سرایی» خیلی بیشتر از اینها به تو آموخته است، کار «سیروس نوذری» خیلی بیشتر از اینها میارزد. تو کتابی گران خریدهای.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه