خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
مذاکرات سخت با لبنانیها برای توافق طائف
در دیدار اسد و جمیل توافق شد حکومت وحدت ملی لبنان براساس مقررات کنفرانس لوزان، به ریاست رشید کرامی تشکیل شود و نیروهای سیاسی و نیروهای شبه نظامی میدانی در آن مشارکت کنند. نیروهایی که حضور خود را بر اساس این قاعده تحمیل کرده بودند که وجودشان در داخل حکومت بهتر از باقی ماندن در خارج آن است. رئیسجمهوری اسد آن روز در ملاقات با جمیل از تعبیر دوگانه مشروعیت قانونی برای نیروهای سنتی لبنان و مشروعیت انقلابی برای نیروهای جدید شبه نظامی وابسته به جنبش ملی لبنان استفاده کرد که حضور خود در میدان را بر هرگونه سازش سیاسی تحمیل کرده بودند.
رئیسجمهوری اسد چهار روز پس از دیدار با جمیل، در ۲۴ آوریل با رشید کرامی نخستوزیر حکومت وحدت ملی و مسئولان نیروهای شبه نظامی جدیدی که اسد برای آنها تعبیر مشروعیت انقلابی را به کار گرفته بود، دیدار کرد که ولید جنبلاط رئیس حزب سوسیالیست پیشرو و نبیه بری رئیس جنبش امل از طرف آنها حضور یافته بودند. در پی نشست سران سوریه و لبنان، شامیر نخستوزیر اسرائیل با ناراحتی آن را کرنش در برابر سوریه و یکی از نتایج لغو توافق اسرائیل و لبنان (۱۷ مه) دانست.
کرامی حکومت خود را تشکیل داد که دارندگان مشروعیت قانونی با عادل عسیران و پیر جمیل و کمیل شمعون و سلیم الحص و صاحبان مشروعیت انقلابی با ولید جنبلاط رئیس حزب سوسیالیست پیشرو و نبیه بری رئیس جنبش امل در آن حضور داشتند. حکومت جدید در آغاز، برخی موفقیتها از خود نشان داد که عبارت بود از تعیین سرلشکر میشل عون به عنوان فرمانده ارتش و تشکیل شورای نظامی و همچنین بازگشایی فرودگاه بینالمللی بیروت در اواخر جولای پس از توقفی حدوداً ۱۶۰ روزه. اما با وجود موفقیتهای مشخص در انتشار ارتش لبنان و بازگشایی فرودگاه بیروت، نیروهای شبه نظامی محلهای استقرار میدانی خود را نگه داشتند. وضعیت امنیتی نیز بدتر شد و اتومبیلی انتحاری در ۲۰ سپتامبر ۱۹۸۴، ساختمان سفارت امریکا در بیروت را منفجر کرد و سعودی نیز پس از آنکه تظاهرکنندگان به سفارت این کشور در بیروت هجوم آوردند، مجبور به بستن سفارت خود شد. ریچارد مورفی تقریباً پنج روز پس از انفجار سفارت امریکا و بسته شدن سفارت سعودی به دمشق آمد و با رئیسجمهوری اسد ملاقات کرد.
کودتای سوم در «نیروهای لبنانی» در ۹ مه ۱۹۸۵ این بار با رهبری ایلی حبیقه روی داد و او پیامهای متعددی ارسال کرد که تصمیم گرفته است تغییر سیاسی بزرگی در تشکیلات تحت رهبری خود بر اساس التزام لبنان به گزینه عربی، ایجاد کند و سوریه جایگاه مهمی در این نگاه جدید خواهد داشت. این تحول مقدمات دیدار حبیقه از دمشق را در سپتامبر ۱۹۸۵ فراهم کرد. همه این دیدارها با خدام معاون رئیسجمهوری انجام میشد و ارتباطات سری خدام در بین نیروهای شبه نظامی سه گانه «نیروهای لبنانی» و «حزب سوسیالیست پیشرو» و «جنبش امل» منجر به توافق سه جانبهای شد که در۲۸ دسامبر ۱۹۸۵ اعلام شد.
در پی این تحول، رئیسجمهوری اسد مرا مأمور کرد تا متن توافق سه جانبه را تقدیم امین جمیل رئیسجمهوری لبنان کنم. من نیز در ۳۰ دسامبر به بیروت رفتم و با رئیسجمهوری جمیل دیدار کردم. در این ملاقات پیشرفتها در زمینه اصلاحات سیاسی لبنان در نتیجه این توافق را برای جمیل توضیح دادم، اما جمیل آن را با این استدلال نپذیرفت که درباره اش با او مشورت نشده و نادیده گرفته شده است، به نحوی که انگار رئیسجمهوری لبنان نیست. من که همه کوششم برای قانع کردن جمیل نتیجهای نداشت، با او در این موضوع همدلی کردم که نادیده گرفتنش به این شکل؛ خللی در رابطه سوریه و لبنان را برملا میکند و مصداقیت تداوم توافق را در معرض خطر قرار میدهد. همچنین به جمیل پیشنهاد کردم در سفر به دمشق با رئیسجمهوری اسد در این خصوص گفتوگو کند. جمیل اما در پاسخ گفت پیش از مشورت با جماعت خود نمیتواند به دمشق بیاید. با جمیل توافق کردم که شنبه یا یکشنبه که مقارن با آغاز سال نو بود، زمان مناسبی برای دیدار از سوریه و ملاقات با اسد جهت شرح موضع او است. جمیل شخصیتی پاک و با نزاکت بود و این احساس را در من برانگیخت که انجام توافق از پشت سر او دربرگیرنده اهانت به جایگاه رئیسجمهوری لبنان بوده است. به دمشق بازگشتم و جریان دیدار با جمیل و پیشنهادم برای دیدار با اسد را برای رئیسجمهوری با دقت تشریح کردم. رئیسجمهوری اسد نیز با موضوع دیدار جمیل موافقت و نسبت به انجام آن توجه نشان داد.
در عمل اما بازی سیاست در لبنان از ارزیابیهای من پیچیده تر بود و علت حقیقی سرسختی جمیل در پذیرش توافق سه جانبه را نتوانستم تفسیر کنم. جمیل دیدار خود را با اسد دو هفته به تأخیر انداخت و همین شناخت از سیاست لبنان، مرا از فرورفتن در امور این کشور بیزارتر کرد که در آن، تعهد دادن بیفایده بود و به پیمان احترام گذاشته نمیشد و هر توافقی را میشد برهم زد و از آن شانه خالی کرد. این چنین کاری از وزیر خارجه بر نمیآید و کار مردان امنیتی بود که استاد تعامل با شبه نظامیان هستند. بعدها دانستم که جمیل از همان روز ملاقات با من، کار مخفیانه با سمیر جعجع را برای برهم زدن توافق سه جانبه شروع کرده بود.
جمیل در پرتوی ترتیباتی که برای ادامه دیدارها در سطح رئیسجمهوری اندیشیده بودم، در ۱۳ ژانویه ۱۹۸۶ برای دومین بار به دمشق آمد و با رئیسجمهوری اسد دیدار کرد. من نیز در این نشست طبیعتاً حضور داشتم. رئیسجمهوری اسد برخلاف برداشت ناظران که در این گونه امور به جزئیات اهمیتی نمیدهد، در مواقعی که موضوعی راهبردی و مرتبط با هدف گیریهای غایی مورد نظرش مطرح بود، برای جزئیات آن نیز وقت میگذاشت و لبنان یکی از این موضوعات بود که ارزش آن از نظر اسد بسیار بیشتر از جغرافیای کوچک و جمعیت کم آن بود.
جمیل کوشید توافق سه جانبه را زیر سؤال برده و با اتکا به قانون اساسی و منوط کردن آن به تصویب مجلس نمایندگان لبنان، به حال تعلیق در آورد. اما رئیسجمهوری اسد اهمیتی به این نظر نداد و معتقد بود با توجه به پیچیدگی شرایط لبنان، از مسائل شکلی میبایست گذشت و توافق سه جانبه بازتاب دهنده واقعیتهای روی زمین است. در هر حال گفت وگوی واقعاً سختی میان دو رئیسجمهوری انجام شد و شاید رئیسجمهوری اسد از این دیدار برای رسیدن به وضعیتی بهتر و مستحکم تر در روابط با لبنان استفاده کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه