نگاهی به وضعیت سالنهای نمایشی در سه ماه نخست ۱۴۰۰
جانهای جوانی که پیشقدم شدند
نرگس کیانی
خبرنگار
نگاهی به اسامی کارگردانانی که در طول سه ماه نخست ۱۴۰۰ روی صحنه تئاتر رفتند نشان میدهد که در شرایط دشوار کنونی این جوانترها بودند که پیشقدم روشن نگهداشتن چراغ تماشاخانهها شدند. هرچند این روزها آرامآرام خبرهایی از حضور پیشکسوتان و چهرههای شناختهشدهای چون هادی مرزبان با نمایش «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد»، گلاب آدینه با نمایش «بانوی محبوب من»، الهام پاوهنژاد با نمایش «لاموزیکا» و... روی صحنه تئاتر میشنویم و میدانیم که در حال آمادهکردن اثرشان برای اجرا هستند اما از آغاز اعلام رسمی شیوع کرونا در ایران و تعطیلی و بازگشایی مکرر سالنهای نمایشی در پی آن، این جوانترها بودند که با هر بار برقراری امکان اجرا، متقاضی روی صحنه رفتن شدند. تقاضایی که میتواند به دلایل گوناگون مطرح شده باشد و به ناچار و در پی نگاه اندکی بدبینانه که در انتهایش سوتوکوری تئاتر استانهاست که سوسو میزند به تئاتر تهران محدود شده است.
نمیترسیم، نمیافتیم، نمیبازیم
هرچند کرونا از ابتدای اعلام رسمی شیوع در ایران تا امروز، در ابتدای تیر ۱۴۰۰، جوانان بسیاری را اسیر خاک کرده است اما همچنان گمان میکنیم این گروههای سنی بالاترند که در معرض خطر ابتلای بیشتر و شدیدتر قرار دارند. پس آنچه میتواند در نگاه نخست دلیل این اتفاق باشد احتمال کمتر وخامت حال جوانان در صورت ابتلا به کروناست که موجب شده است ریسکپذیرتر باشند و با سر نترستری در سالنهایی روی صحنه بروند که تنها مُجاز به استفاده از ۵۰ درصد ظرفیت آن هستند و کرونا یک تنه، روی ۵۰ درصد ظرفیت باقیمانده نشسته است تا اثبات کند همچنان زورش بر آنها میچربد. ریسکی که وقتی ترسناکتر میشود که بدانیم بازیگران، روی صحنه تئاتر امکان استفاده از ماسک را که این روزها تنها وسیله ما چشمانتظاران واکسن برای دفاع از خودمان در مقابل کروناست، ندارند و امکان حفظ فاصلهگذاری اجتماعی و رعایت فاصله ایمن از یکدیگر نیز برایشان مقدور نیست چرا که این میزانسن طراحیشده توسط کارگردان است که فاصلهیشان را از یکدیگر مشخص میکند نه میزانسنی که کرونا این روزها برایمان تعریف و ملزممان کرده است فاصله یکونیم متری را از یکدیگر رعایت کنیم.
هرچند تماشاگران در سالنهای تئاتر از لحظه ورود تا خروج نمیبایست ماسک خود را از چهره بردارند و در پی الزام سالنداران و گروههای نمایشی به استفاده از ۵۰ درصد ظرفیت سالن، با فاصله از یکدیگر مینشینند و در تماشاخانههای اسمورسمدارتر، پیش از ورود به سالن تبسنجی هم میشوند تا با خیال آسودهتری تماشاگر تئاتر باشند اما همه این تمهیدات صرفاً راهکارهایی برای حفظ سلامتی آنهاست و نه گروه نمایشی که بیماسک و فاصله، روی صحنه در حال بازیاند.
اگر حالا روی صحنه نروند، شاید هیچوقت نتوانند بروند
نگاهی به اسامی هنرمندان، کارگردانان و بازیگرانی که در طول سه ماه گذشته روی صحنه تئاتر تهران رفتهاند، نکته دیگری را هم نشان میدهد و موجب طرح سؤالی تلخاندیشانه میشود. این جوانان اگر اکنون که تماشاخانهها خالی است و کسی در نوبت اجرا نیست، روی صحنه نمیرفتند آیا در شرایط عادی از امکان اجرا در سالنهای نامونشانداری که حالا روی صحنه آن هستند، برخوردار میشدند؟! به عبارت دیگر آیا میتوان گفت تنها اکنون که کرونا صف طولانی منتظران در نوبت اجرا را بههمزده و خود ابتدای صف ایستاده است، این جوانان مُجازند با گذر از مقابل او در سالنهایی که در شرایط عادی تنها آرزوی اجراکردن در آنها را در سر داشتند، روی صحنه بروند؟ و آیا اگر ما نیز به جای آنها بودیم و میدانستیم یا اکنون که لیست مدیران تماشاخانهها و سالنها از اسامی بزرگان خالی است باید ریسک کنیم و متقاضی اجرا شویم یا این فرصت دیگر هیچگاه پیش نمیآید، همین کار را نمیکردیم؟!
رزومهای که شاید به بهای جان به دست بیاید
جوانانی که میدانند اگر حالا روی صحنه نروند احتمالاً با بازگشت وضعیت به حالت عادی جایی در صف طولانی منتظران روی صحنه رفتن در سالنهای شناختهشده ندارند، احتمالاً در اندیشه رزومهای هم هستند که یا حالا باید با عناوین اجرا در تالارهای معتبر پر شود یا اگر بختیار باشند در آیندهای دور و یا شاید هیچ وقت. رزومهای که در نگاهی بدبینانه به بهای جان به دست میآید و پذیرفتن ریسک ورود به چرخهای که نمیدانند بازندهاش هستند یا برندهاش.
گروههای کوچکتر، هزینه کمتر
موافقت ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا با بازگشایی سالنهای سینما و تئاتر تنها در صورتی بود که صاحبان این سالنها و همچنین هنرمندان ملزم به استفاده از تنها ۵۰ درصد ظرفیت مجاز مکانی باشند که فیلم شان در آن اکران یا نمایششان در آن روی صحنه میرود. شرطی که اگرچه رعایت آن برای حفظ جان تماشاگران و پیشگیری حتیالمقدور از ابتلایشان به کرونا ضروری به نظر میرسد اما خواهناخواه گروههای نمایشی را متضرر میکند. هرچند ادارهکل هنرهای نمایشی در اطلاعیه شماره ۶ خود مورخ یکم شهریور ۱۳۹۹ اعلام کرد: «پس از برگزاری جلسات متعدد، با حمایتوهمراهی معاون محترم امور هنری و تصویب و ابلاغ بودجهای مستقل، امکان رسیدن به برنامهای برای رفع خلأ موجود مبنی بر عدم استفاده از ۵۰ درصد ظرفیت سالنهای نمایشی فراهم آمد.» و شیوهنامه خود را برای رفع این خلأ در تهران و استانها اعلام کرد اما همچنان نارضایتیهایی از زبان هنرمندان نسبت به ایرادات این شیوهنامه از جمله کوچک بودن عدد حاصل از آن با توجه به مبلغ در نظرگرفته شده برای مبنای بلیت به گوش میرسد.
شیوهنامهای که براساس آن قرار شد این ادارهکل در تهران بر مبنای قیمت بلیت ۳۰۰۰۰ تومان و براساس تعداد بلیت فروختهشده برای هر نمایش بین ۵۰ تا ۷۰ درصد عدد به دست آمده، از اثر حمایت کند و در دیگر شهرها مبلغ یک میلیارد تومان را در اختیار انجمن هنرهای نمایشی استانها قرار دهد تا با نظارت اداراتکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها با توجه به فعالیتهای انجامشده و با در نظر گرفتن میانگین قیمت ۲۰۰۰۰ تومان (در شهرهای کوچکتر این میانگین با توجه به سابقه قیمت بلیت در یک سال اخیر میتواند کمتر-حداقل ۸۰۰۰ تومان- باشد) از گروههای نمایشی حمایت کند. در مجموع، تفسیر حاصل از این توضیحات میتواند چنین باشد که گروههای نمایشی جوانتر، کمتعدادتر، کمتوقعتر، مهجورتر و مشتاقتر و... این ضرر مالی را آسانتر از پیشکسوتان میپذیرند.
بازتولید آثار موفق پیشین؛ راهکار جوانانی تیزهوش
بازتولید نمایشهایی که پیش از این در جشنواره و اجرای عمومی، جواب پس داده و تماشاگران را به سالنها کشانده بود، راهکار تعدادی از جوانانی بود که موجب شد دستکم ریسک تولید اثری تازه و احیاناً ضرر و زیان مالی حاصل از کمبودن احتمالی تعداد تماشاگران را کاهش دهد. نمایشهایی که از جمله آنها میتوان به «هار» به نویسندگی و کارگردانی حسین پوریانیفر و تهیهکنندگی حمید پورآذری کاری از گروه تئاتر پاپتیها و «لوله» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا اجلی اشاره کرد که هر دو پیش از این در سال ۱۳۹۷ در تالار مولوی روی صحنه رفته بودند و همان سال در بیستویکمین جشنواره تئاتر دانشگاهی نیز درخشیده بودند. هر دو این آثار توانستند در اجرای عمومی سال ۱۴۰۰ خود در تماشاخانه ایرانشهر مجدداً با استقبال تماشاگران مواجه شوند و برای گروه نمایشی، کارگردان و بازیگران خود خاطرهای تلخ از اجرا در سالنی خالی از تماشاگر نسازند.
این جوانان را تنها عدد نبینیم
حضور همین جوانان، هر کدام به علتی و هر کدام با بهانهای، روی صحنه تئاتر در شهر تهران است که امروز موجب میشود به هر شکل و مشکلی چراغ صحنه روشن باشد؛ حضوری که اگرچه اکثراً در تهران است اما آنها به سراسر کشور تعمیمش میدهند تا بتوانند به عنوان مثال برخلاف اهالی موسیقی که همچنان در تعطیلی مطلق بهسر میبرند، بگویند اهالی تئاتر به بازگشایی سالنها روی خوش نشان داده و روی صحنه رفتهاند. بدون شک ایجاد تغییری در شیوه محاسبه ضرر و زیان ناشی از الزام به استفاده از تنها ۵۰ درصد ظرفیت سالن نکتهای است که نباید مغفول بماند. در شرایطی که به عنوان مثال بهای بلیت دو نمایشی که از آنها نام برده شد «هار» و «لوله» به ترتیب ۵۰ و ۶۰ هزار تومان بود مشخص نیست براساس چه منطقی مبنای قیمت بلیت در شهر تهران ۳۰۰۰۰ تومان در نظر گرفته شده است تا براساس تعداد بلیت فروختهشده برای هر نمایش بین ۵۰ تا ۷۰ درصد عدد به دست آمده، از اثر حمایت شود. این عدد در استانها قابل تأملتر است هنگامی که میبینیم میانگین قیمت ۲۰۰۰۰ تومان و در شهرهای کوچکتر، کمتر و حداقل ۸۰۰۰ تومان در نظر گرفته شده است. آنچه نباید فراموش کرد این است که نمیتوان از این جوانان انتظار داشت تا پایان واکسیناسیون سراسری و بازگشت پیشکسوتان به صحنه، همچنان در برابر ویروس کشنده کرونا سینه سپر کنند، همچنان در برابر تماشاگرانی که بهحق برای حفظ جانشان با ماسک و فاصلهگذاری اجتماعی به تماشایشان نشستهاند روی صحنه بروند و همچنان به این نکته که چرا اهالی دنیای تصویر؛ سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی پیش از آغاز هر پروژه همه عوامل خود را واکسینه میکنند اما این اتفاق برای تئاتریها رخ نمیدهد و باز چراغ صحنه را روشن نگه میدارند.
خبرنگار
نگاهی به اسامی کارگردانانی که در طول سه ماه نخست ۱۴۰۰ روی صحنه تئاتر رفتند نشان میدهد که در شرایط دشوار کنونی این جوانترها بودند که پیشقدم روشن نگهداشتن چراغ تماشاخانهها شدند. هرچند این روزها آرامآرام خبرهایی از حضور پیشکسوتان و چهرههای شناختهشدهای چون هادی مرزبان با نمایش «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد»، گلاب آدینه با نمایش «بانوی محبوب من»، الهام پاوهنژاد با نمایش «لاموزیکا» و... روی صحنه تئاتر میشنویم و میدانیم که در حال آمادهکردن اثرشان برای اجرا هستند اما از آغاز اعلام رسمی شیوع کرونا در ایران و تعطیلی و بازگشایی مکرر سالنهای نمایشی در پی آن، این جوانترها بودند که با هر بار برقراری امکان اجرا، متقاضی روی صحنه رفتن شدند. تقاضایی که میتواند به دلایل گوناگون مطرح شده باشد و به ناچار و در پی نگاه اندکی بدبینانه که در انتهایش سوتوکوری تئاتر استانهاست که سوسو میزند به تئاتر تهران محدود شده است.
نمیترسیم، نمیافتیم، نمیبازیم
هرچند کرونا از ابتدای اعلام رسمی شیوع در ایران تا امروز، در ابتدای تیر ۱۴۰۰، جوانان بسیاری را اسیر خاک کرده است اما همچنان گمان میکنیم این گروههای سنی بالاترند که در معرض خطر ابتلای بیشتر و شدیدتر قرار دارند. پس آنچه میتواند در نگاه نخست دلیل این اتفاق باشد احتمال کمتر وخامت حال جوانان در صورت ابتلا به کروناست که موجب شده است ریسکپذیرتر باشند و با سر نترستری در سالنهایی روی صحنه بروند که تنها مُجاز به استفاده از ۵۰ درصد ظرفیت آن هستند و کرونا یک تنه، روی ۵۰ درصد ظرفیت باقیمانده نشسته است تا اثبات کند همچنان زورش بر آنها میچربد. ریسکی که وقتی ترسناکتر میشود که بدانیم بازیگران، روی صحنه تئاتر امکان استفاده از ماسک را که این روزها تنها وسیله ما چشمانتظاران واکسن برای دفاع از خودمان در مقابل کروناست، ندارند و امکان حفظ فاصلهگذاری اجتماعی و رعایت فاصله ایمن از یکدیگر نیز برایشان مقدور نیست چرا که این میزانسن طراحیشده توسط کارگردان است که فاصلهیشان را از یکدیگر مشخص میکند نه میزانسنی که کرونا این روزها برایمان تعریف و ملزممان کرده است فاصله یکونیم متری را از یکدیگر رعایت کنیم.
هرچند تماشاگران در سالنهای تئاتر از لحظه ورود تا خروج نمیبایست ماسک خود را از چهره بردارند و در پی الزام سالنداران و گروههای نمایشی به استفاده از ۵۰ درصد ظرفیت سالن، با فاصله از یکدیگر مینشینند و در تماشاخانههای اسمورسمدارتر، پیش از ورود به سالن تبسنجی هم میشوند تا با خیال آسودهتری تماشاگر تئاتر باشند اما همه این تمهیدات صرفاً راهکارهایی برای حفظ سلامتی آنهاست و نه گروه نمایشی که بیماسک و فاصله، روی صحنه در حال بازیاند.
اگر حالا روی صحنه نروند، شاید هیچوقت نتوانند بروند
نگاهی به اسامی هنرمندان، کارگردانان و بازیگرانی که در طول سه ماه گذشته روی صحنه تئاتر تهران رفتهاند، نکته دیگری را هم نشان میدهد و موجب طرح سؤالی تلخاندیشانه میشود. این جوانان اگر اکنون که تماشاخانهها خالی است و کسی در نوبت اجرا نیست، روی صحنه نمیرفتند آیا در شرایط عادی از امکان اجرا در سالنهای نامونشانداری که حالا روی صحنه آن هستند، برخوردار میشدند؟! به عبارت دیگر آیا میتوان گفت تنها اکنون که کرونا صف طولانی منتظران در نوبت اجرا را بههمزده و خود ابتدای صف ایستاده است، این جوانان مُجازند با گذر از مقابل او در سالنهایی که در شرایط عادی تنها آرزوی اجراکردن در آنها را در سر داشتند، روی صحنه بروند؟ و آیا اگر ما نیز به جای آنها بودیم و میدانستیم یا اکنون که لیست مدیران تماشاخانهها و سالنها از اسامی بزرگان خالی است باید ریسک کنیم و متقاضی اجرا شویم یا این فرصت دیگر هیچگاه پیش نمیآید، همین کار را نمیکردیم؟!
رزومهای که شاید به بهای جان به دست بیاید
جوانانی که میدانند اگر حالا روی صحنه نروند احتمالاً با بازگشت وضعیت به حالت عادی جایی در صف طولانی منتظران روی صحنه رفتن در سالنهای شناختهشده ندارند، احتمالاً در اندیشه رزومهای هم هستند که یا حالا باید با عناوین اجرا در تالارهای معتبر پر شود یا اگر بختیار باشند در آیندهای دور و یا شاید هیچ وقت. رزومهای که در نگاهی بدبینانه به بهای جان به دست میآید و پذیرفتن ریسک ورود به چرخهای که نمیدانند بازندهاش هستند یا برندهاش.
گروههای کوچکتر، هزینه کمتر
موافقت ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا با بازگشایی سالنهای سینما و تئاتر تنها در صورتی بود که صاحبان این سالنها و همچنین هنرمندان ملزم به استفاده از تنها ۵۰ درصد ظرفیت مجاز مکانی باشند که فیلم شان در آن اکران یا نمایششان در آن روی صحنه میرود. شرطی که اگرچه رعایت آن برای حفظ جان تماشاگران و پیشگیری حتیالمقدور از ابتلایشان به کرونا ضروری به نظر میرسد اما خواهناخواه گروههای نمایشی را متضرر میکند. هرچند ادارهکل هنرهای نمایشی در اطلاعیه شماره ۶ خود مورخ یکم شهریور ۱۳۹۹ اعلام کرد: «پس از برگزاری جلسات متعدد، با حمایتوهمراهی معاون محترم امور هنری و تصویب و ابلاغ بودجهای مستقل، امکان رسیدن به برنامهای برای رفع خلأ موجود مبنی بر عدم استفاده از ۵۰ درصد ظرفیت سالنهای نمایشی فراهم آمد.» و شیوهنامه خود را برای رفع این خلأ در تهران و استانها اعلام کرد اما همچنان نارضایتیهایی از زبان هنرمندان نسبت به ایرادات این شیوهنامه از جمله کوچک بودن عدد حاصل از آن با توجه به مبلغ در نظرگرفته شده برای مبنای بلیت به گوش میرسد.
شیوهنامهای که براساس آن قرار شد این ادارهکل در تهران بر مبنای قیمت بلیت ۳۰۰۰۰ تومان و براساس تعداد بلیت فروختهشده برای هر نمایش بین ۵۰ تا ۷۰ درصد عدد به دست آمده، از اثر حمایت کند و در دیگر شهرها مبلغ یک میلیارد تومان را در اختیار انجمن هنرهای نمایشی استانها قرار دهد تا با نظارت اداراتکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها با توجه به فعالیتهای انجامشده و با در نظر گرفتن میانگین قیمت ۲۰۰۰۰ تومان (در شهرهای کوچکتر این میانگین با توجه به سابقه قیمت بلیت در یک سال اخیر میتواند کمتر-حداقل ۸۰۰۰ تومان- باشد) از گروههای نمایشی حمایت کند. در مجموع، تفسیر حاصل از این توضیحات میتواند چنین باشد که گروههای نمایشی جوانتر، کمتعدادتر، کمتوقعتر، مهجورتر و مشتاقتر و... این ضرر مالی را آسانتر از پیشکسوتان میپذیرند.
بازتولید آثار موفق پیشین؛ راهکار جوانانی تیزهوش
بازتولید نمایشهایی که پیش از این در جشنواره و اجرای عمومی، جواب پس داده و تماشاگران را به سالنها کشانده بود، راهکار تعدادی از جوانانی بود که موجب شد دستکم ریسک تولید اثری تازه و احیاناً ضرر و زیان مالی حاصل از کمبودن احتمالی تعداد تماشاگران را کاهش دهد. نمایشهایی که از جمله آنها میتوان به «هار» به نویسندگی و کارگردانی حسین پوریانیفر و تهیهکنندگی حمید پورآذری کاری از گروه تئاتر پاپتیها و «لوله» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا اجلی اشاره کرد که هر دو پیش از این در سال ۱۳۹۷ در تالار مولوی روی صحنه رفته بودند و همان سال در بیستویکمین جشنواره تئاتر دانشگاهی نیز درخشیده بودند. هر دو این آثار توانستند در اجرای عمومی سال ۱۴۰۰ خود در تماشاخانه ایرانشهر مجدداً با استقبال تماشاگران مواجه شوند و برای گروه نمایشی، کارگردان و بازیگران خود خاطرهای تلخ از اجرا در سالنی خالی از تماشاگر نسازند.
این جوانان را تنها عدد نبینیم
حضور همین جوانان، هر کدام به علتی و هر کدام با بهانهای، روی صحنه تئاتر در شهر تهران است که امروز موجب میشود به هر شکل و مشکلی چراغ صحنه روشن باشد؛ حضوری که اگرچه اکثراً در تهران است اما آنها به سراسر کشور تعمیمش میدهند تا بتوانند به عنوان مثال برخلاف اهالی موسیقی که همچنان در تعطیلی مطلق بهسر میبرند، بگویند اهالی تئاتر به بازگشایی سالنها روی خوش نشان داده و روی صحنه رفتهاند. بدون شک ایجاد تغییری در شیوه محاسبه ضرر و زیان ناشی از الزام به استفاده از تنها ۵۰ درصد ظرفیت سالن نکتهای است که نباید مغفول بماند. در شرایطی که به عنوان مثال بهای بلیت دو نمایشی که از آنها نام برده شد «هار» و «لوله» به ترتیب ۵۰ و ۶۰ هزار تومان بود مشخص نیست براساس چه منطقی مبنای قیمت بلیت در شهر تهران ۳۰۰۰۰ تومان در نظر گرفته شده است تا براساس تعداد بلیت فروختهشده برای هر نمایش بین ۵۰ تا ۷۰ درصد عدد به دست آمده، از اثر حمایت شود. این عدد در استانها قابل تأملتر است هنگامی که میبینیم میانگین قیمت ۲۰۰۰۰ تومان و در شهرهای کوچکتر، کمتر و حداقل ۸۰۰۰ تومان در نظر گرفته شده است. آنچه نباید فراموش کرد این است که نمیتوان از این جوانان انتظار داشت تا پایان واکسیناسیون سراسری و بازگشت پیشکسوتان به صحنه، همچنان در برابر ویروس کشنده کرونا سینه سپر کنند، همچنان در برابر تماشاگرانی که بهحق برای حفظ جانشان با ماسک و فاصلهگذاری اجتماعی به تماشایشان نشستهاند روی صحنه بروند و همچنان به این نکته که چرا اهالی دنیای تصویر؛ سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی پیش از آغاز هر پروژه همه عوامل خود را واکسینه میکنند اما این اتفاق برای تئاتریها رخ نمیدهد و باز چراغ صحنه را روشن نگه میدارند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه