خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
برآوردها از آغاز فرایند تجزیه شوروی
رئیسجمهوری بهطور معمول در روابط با کشورها افراد را از نهادها متمایز میشمرد و با شنیدن گزارش این ملاقات، کنجکاوی او تحریک شد که بداند شواردنادزه چقدر در این نگاه مؤثر بوده و تا چه میزان نظرات او با رهبری شوروی متفاوت است. اسد مایل بود این موضوع حساس برای سوریه به دقت بررسی شود، بویژه که با موضوعات مهم دیگری مانند بالاگرفتن تشنج در روابط سوریه و امریکا درهم آمیخته شده بود. از اینرو از سفارت شوروی در دمشق خواستم فرستاده ویژهای به سوریه اعزام شود. کمتر از یک ماه بعد یوری ورنتسوف معاون وزیر خارجه شوروی با همراهی شمار زیادی از مسئولان و دیپلماتها به دمشق آمد. چند هفته بعد نیز یورگنی پریماکوف متخصص روابط بینالمللی شوروی، از سوریه دیدار کرد و آنگاه ادوارد شواردنادزه پس از غلبه بر تردیدهای خود در تاریخ ۱۸ فوریه ۱۹۸۹ با نامهای از میخائیل گورباچف رئیسجمهوری شوروی خطاب به اسد، از دمشق دیدار کرد که شامل صحبتهای کلی دیپلماتیک، بدون هرگونه تعهدی بود.
بازه زمانی که مشغول ارزیابی تحولات جاری در شوروی و نظام بینالمللی بودیم، با دیدارهای من با شماری از وزرای خارجه جهان و از جمله شواردنادزه، در نیویورک مصادف بود. شواردنادزه در ملاقات در حاشیه اجلاس مجمع عمومی ملل متحد در سپتامبر ۱۹۸۹، مرا با این گفته خود غافلگیر کرد که جمهوریهای دریای بالتیک که هنگام جنگ جهانی دوم به اتحاد شوروی پیوسته بودند، بزودی استقلال ملی خود را بازخواهند یافت. او افزود قانون اساسی جدید شوروی که در آستانه صدور است، به همه جمهوریهای عضو اتحاد، آزادی خواهد داد در صورت تمایل از روسیه جدا شوند. تا آن زمان تنها در رسانههای غربی شایع شده بود که روند جدایی خواهی یکی از جمهوریهای بالتیک یعنی لیتوانی آغاز شده، اما هنوز هیچ خبری از استقلال دیگر جمهوریهای بالتیک نبود تا چه رسد به اینکه موضوع استقلال جمهوریهای شوروی در آسیای میانه، مطرح باشد.
ارزیابی راهبردی من پس از شنیدن رسمی این سخنان از وزیر خارجه اتحاد شوروی، آغاز فرایند تجزیه شوروی بود. ضمن اینکه بر این باور بودم این فرایند خود به خود، رهبری شوروی را به سمت مشکلات داخلی کشانده و از توجه نسبت به مسائل اساسی عرصه بینالمللی بازمیدارد. از سوی دیگر، با این تحولات جدید، پرسش اصلی فراروی ما این بود که تکلیف سوریه با همپیمان بزرگش چه خواهد شد؟
رئیسجمهوری اسد با شنیدن این سخنان شواردنادزه پس از بازگشتم از نیویورک، شگفت زده شد و از من خواست با سفر به مسکو و دیدار با گورباچف، پیام او را به رهبر شوروی منعکس و این اظهارات شواردنادزه را به اطلاع او برسانم. هدف اسد این بود که بر اساس واکنش گورباچف، بتوانیم از تحولات جدید کرملین اطمینان پیدا کنیم. اسد در این دوره زمانی بخوبی میدانست که دایره تصمیمسازی شوروی در معرض کشاکش مراکز قدرت متفاوت و متعارض این کشور قرار دارد و از افزایش نفوذ اسرائیل در این دایره بسیار نگران بود، نفوذی که آندروپوف کوشیده بود آن را محدود کند. اطلاعات سوریه از بالاگرفتن نفوذ اسرائیل در شوروی از منابع مختلفی دریافت میشد، اما یکی از این منابع خالد بکداش دبیرکل حزب کمونیست سوریه بود. بکداش که بیش از دوره حضور در زادگاهش دمشق، در مسکو زندگی کرده بود، از نزدیک روند امور در آنجا را میشناخت و از همان آغاز دوران گورباچف، موضعی همراه با تحفظ درباره پروستریکا داشت.
مترجم: حسین جابری انصاری
برآوردها از آغاز فرایند تجزیه شوروی
رئیسجمهوری بهطور معمول در روابط با کشورها افراد را از نهادها متمایز میشمرد و با شنیدن گزارش این ملاقات، کنجکاوی او تحریک شد که بداند شواردنادزه چقدر در این نگاه مؤثر بوده و تا چه میزان نظرات او با رهبری شوروی متفاوت است. اسد مایل بود این موضوع حساس برای سوریه به دقت بررسی شود، بویژه که با موضوعات مهم دیگری مانند بالاگرفتن تشنج در روابط سوریه و امریکا درهم آمیخته شده بود. از اینرو از سفارت شوروی در دمشق خواستم فرستاده ویژهای به سوریه اعزام شود. کمتر از یک ماه بعد یوری ورنتسوف معاون وزیر خارجه شوروی با همراهی شمار زیادی از مسئولان و دیپلماتها به دمشق آمد. چند هفته بعد نیز یورگنی پریماکوف متخصص روابط بینالمللی شوروی، از سوریه دیدار کرد و آنگاه ادوارد شواردنادزه پس از غلبه بر تردیدهای خود در تاریخ ۱۸ فوریه ۱۹۸۹ با نامهای از میخائیل گورباچف رئیسجمهوری شوروی خطاب به اسد، از دمشق دیدار کرد که شامل صحبتهای کلی دیپلماتیک، بدون هرگونه تعهدی بود.
بازه زمانی که مشغول ارزیابی تحولات جاری در شوروی و نظام بینالمللی بودیم، با دیدارهای من با شماری از وزرای خارجه جهان و از جمله شواردنادزه، در نیویورک مصادف بود. شواردنادزه در ملاقات در حاشیه اجلاس مجمع عمومی ملل متحد در سپتامبر ۱۹۸۹، مرا با این گفته خود غافلگیر کرد که جمهوریهای دریای بالتیک که هنگام جنگ جهانی دوم به اتحاد شوروی پیوسته بودند، بزودی استقلال ملی خود را بازخواهند یافت. او افزود قانون اساسی جدید شوروی که در آستانه صدور است، به همه جمهوریهای عضو اتحاد، آزادی خواهد داد در صورت تمایل از روسیه جدا شوند. تا آن زمان تنها در رسانههای غربی شایع شده بود که روند جدایی خواهی یکی از جمهوریهای بالتیک یعنی لیتوانی آغاز شده، اما هنوز هیچ خبری از استقلال دیگر جمهوریهای بالتیک نبود تا چه رسد به اینکه موضوع استقلال جمهوریهای شوروی در آسیای میانه، مطرح باشد.
ارزیابی راهبردی من پس از شنیدن رسمی این سخنان از وزیر خارجه اتحاد شوروی، آغاز فرایند تجزیه شوروی بود. ضمن اینکه بر این باور بودم این فرایند خود به خود، رهبری شوروی را به سمت مشکلات داخلی کشانده و از توجه نسبت به مسائل اساسی عرصه بینالمللی بازمیدارد. از سوی دیگر، با این تحولات جدید، پرسش اصلی فراروی ما این بود که تکلیف سوریه با همپیمان بزرگش چه خواهد شد؟
رئیسجمهوری اسد با شنیدن این سخنان شواردنادزه پس از بازگشتم از نیویورک، شگفت زده شد و از من خواست با سفر به مسکو و دیدار با گورباچف، پیام او را به رهبر شوروی منعکس و این اظهارات شواردنادزه را به اطلاع او برسانم. هدف اسد این بود که بر اساس واکنش گورباچف، بتوانیم از تحولات جدید کرملین اطمینان پیدا کنیم. اسد در این دوره زمانی بخوبی میدانست که دایره تصمیمسازی شوروی در معرض کشاکش مراکز قدرت متفاوت و متعارض این کشور قرار دارد و از افزایش نفوذ اسرائیل در این دایره بسیار نگران بود، نفوذی که آندروپوف کوشیده بود آن را محدود کند. اطلاعات سوریه از بالاگرفتن نفوذ اسرائیل در شوروی از منابع مختلفی دریافت میشد، اما یکی از این منابع خالد بکداش دبیرکل حزب کمونیست سوریه بود. بکداش که بیش از دوره حضور در زادگاهش دمشق، در مسکو زندگی کرده بود، از نزدیک روند امور در آنجا را میشناخت و از همان آغاز دوران گورباچف، موضعی همراه با تحفظ درباره پروستریکا داشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه