بهرهگیریمان از شبکههای اجتماعی چندان هوشمندانه نیست
محمود آموزگار
نویسنده و ناشر
طی یکسال و نیم اخیر توجه به فضای مجازی و ازسویی زندگی دیجیتالی بیش از پیش میان ما ایرانیان رواج یافته است؛ در اینبین شبکههای اجتماعی همچون «کلابهاوس» که قدری نوظهورتر هستند با استقبالی به مراتب بیشتر روبهرو شدهاند. محدودیتهایی که کرونا از زمان شیوع در کشورمان سبب شد مقاومت برخی مؤلفان، مترجمان و حتی ناشران در برابر استفاده از ظرفیتهای دنیای تکنولوژی را در هم شکست. این اتفاقی بسیار مهم است، چراکه اگر قرار بود همچنان روال قبل طی شود و به همان کندی گذشته به این سو گام برداریم زمان بسیاری لازم بود تا همگان متوجه ضرورت استفاده از رهاورد تکنولوژیهای ارتباطی شوند. با این حال همهگیر شدن پاندمی کرونا شرایط تازهای را به همه جهان تحمیل کرد. همه آنهایی که پیشتر تمایلی به استفاده از این امکانات نداشتند بهناچار سراغ آن آمدند. شاید تا همین یکی- دو سال قبل ترجیح اغلبمان به شرکت در برنامههای حضوری بود که به همین دلیل هم گاه از آنها محروم میشدیم، اما حالا دیگر عجیب نیست که در خانه خود بنشینیم و در برنامهای گروهی شرکت کنیم و درباره کتاب یا موضوعی نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذاریم یا گفتههای آنان را بشنویم. شرایط تازهای که زمان چندانی از تجربه به نسبت همگانیاش نمیگذرد حداقل در کشور خودمان مفهوم برگزاری جلسه را با تغییرات بسیاری روبهرو کرد، البته این دگرگونی تنها از جهت حذف اجبار به حضور فیزیکی نیست و ما حتی از بابت چگونگی مراودات در آنها هم با اتفاقات جدیدی روبهرو هستیم. به این معنی که اغلب جلسهها درگذشته به آن شکل برگزار میشد که چند نفر سخنرانی میکردند و دیگران هم شنونده بودند، اما حالا این جلسات به شکل مشارکتی برگزار میشود؛ حاضران دیگر شنونده صرف نیستند و در صورت تمایل خودشان هم شرکت خواهند کرد؛ در این بین شبکههای اجتماعی و برنامههای مختلفی مورد توجه قرارگرفته که از همهگیرترین آنها میتوان به«Google Meet» و طی ماههای اخیر هم به «کلاب هاوس» و «اسکایپ» اشاره کرد؛ از این طریق فرصتی برای تبادل نظر نه تنها میان خود اهالی کتاب ایجاد شده، بلکه حتی جامعه کتابخوان هم شرایطی برای تعامل با دستاندرکاران نشر و همین مؤلفان و ناشران یافتهاند. این مسأله دریچه ای تازه را بهسوی نشرمان بازکرده که در درازمدت تأثیر مثبت و بسزایی حتی بر اقتصاد حوزه کتاب بهجای خواهد گذاشت، اما نباید نکته ای مهم را هم فراموش کرد؛ اینکه هنوز در چگونگی استفاده از اینها با ضعف و سردرگمی مواجه هستیم. برپاکنندگان جلسات و اتاقها در همین حوزهای که مورد نظرمان است موفق به ایجاد جذابیتهای کافی برای علاقهمندی مخاطب به پیگیری مداوم نشدهاند، بهعنوان نمونه در همین «کلابهاوس»، خود من حوصلهام نمیشود همه جلسات را تا آخر گوش بدهم. چرا؟ چون هنوز برنامهریزی اصولی و حتی حسابشدهای ندارند. این در حالی است که ادامه روند مذکور به شکل فعلی میتواند بهجای جذب مخاطب به زدگی آنان بینجامد. حالا که روند گسترش دنیای تکنولوژی در وجوه مختلف زندگیمان سرعت بسیاری یافته چرا قدری حسابشدهتر از ظرفیتهای آن بهره نگیریم؟ با استفاده ای هوشمندانهتر از این شبکههای اجتماعی، آنهم حالا که توجه طیف وسیعی از مردم به آنها جلب شده میتوان حتی به افزایش سرانه مطالعه کمک کرد؛ اینها ابزار قدرتمندی برای ترویج کتابخوانی هستند. فراموش نکنیم که تنها بحث تکنیک در میان نیست، اینجا به استراتژی هم نیاز داریم. نباید این برنامهها باری به هرجهت برگزار شوند؛ در این بین میتوان به افراد یا گروههایی که عملکرد موفقی داشتهاند هم مراجعه کرد وهم از تجربه آنان بهره گرفت. من بهشخصه صفحه «مسعود بُربُر»، از نویسندگان جوانمان در اینستاگرام را نمونه موفقی در جلب توجه کتابدوستان به داستانخوانی و... میدانم، البته موارد دیگری هم هستند اما این صفحه با سلیقه من، بهعنوان یک کتابخوان بیشتر جور درمیآید.
نویسنده و ناشر
طی یکسال و نیم اخیر توجه به فضای مجازی و ازسویی زندگی دیجیتالی بیش از پیش میان ما ایرانیان رواج یافته است؛ در اینبین شبکههای اجتماعی همچون «کلابهاوس» که قدری نوظهورتر هستند با استقبالی به مراتب بیشتر روبهرو شدهاند. محدودیتهایی که کرونا از زمان شیوع در کشورمان سبب شد مقاومت برخی مؤلفان، مترجمان و حتی ناشران در برابر استفاده از ظرفیتهای دنیای تکنولوژی را در هم شکست. این اتفاقی بسیار مهم است، چراکه اگر قرار بود همچنان روال قبل طی شود و به همان کندی گذشته به این سو گام برداریم زمان بسیاری لازم بود تا همگان متوجه ضرورت استفاده از رهاورد تکنولوژیهای ارتباطی شوند. با این حال همهگیر شدن پاندمی کرونا شرایط تازهای را به همه جهان تحمیل کرد. همه آنهایی که پیشتر تمایلی به استفاده از این امکانات نداشتند بهناچار سراغ آن آمدند. شاید تا همین یکی- دو سال قبل ترجیح اغلبمان به شرکت در برنامههای حضوری بود که به همین دلیل هم گاه از آنها محروم میشدیم، اما حالا دیگر عجیب نیست که در خانه خود بنشینیم و در برنامهای گروهی شرکت کنیم و درباره کتاب یا موضوعی نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذاریم یا گفتههای آنان را بشنویم. شرایط تازهای که زمان چندانی از تجربه به نسبت همگانیاش نمیگذرد حداقل در کشور خودمان مفهوم برگزاری جلسه را با تغییرات بسیاری روبهرو کرد، البته این دگرگونی تنها از جهت حذف اجبار به حضور فیزیکی نیست و ما حتی از بابت چگونگی مراودات در آنها هم با اتفاقات جدیدی روبهرو هستیم. به این معنی که اغلب جلسهها درگذشته به آن شکل برگزار میشد که چند نفر سخنرانی میکردند و دیگران هم شنونده بودند، اما حالا این جلسات به شکل مشارکتی برگزار میشود؛ حاضران دیگر شنونده صرف نیستند و در صورت تمایل خودشان هم شرکت خواهند کرد؛ در این بین شبکههای اجتماعی و برنامههای مختلفی مورد توجه قرارگرفته که از همهگیرترین آنها میتوان به«Google Meet» و طی ماههای اخیر هم به «کلاب هاوس» و «اسکایپ» اشاره کرد؛ از این طریق فرصتی برای تبادل نظر نه تنها میان خود اهالی کتاب ایجاد شده، بلکه حتی جامعه کتابخوان هم شرایطی برای تعامل با دستاندرکاران نشر و همین مؤلفان و ناشران یافتهاند. این مسأله دریچه ای تازه را بهسوی نشرمان بازکرده که در درازمدت تأثیر مثبت و بسزایی حتی بر اقتصاد حوزه کتاب بهجای خواهد گذاشت، اما نباید نکته ای مهم را هم فراموش کرد؛ اینکه هنوز در چگونگی استفاده از اینها با ضعف و سردرگمی مواجه هستیم. برپاکنندگان جلسات و اتاقها در همین حوزهای که مورد نظرمان است موفق به ایجاد جذابیتهای کافی برای علاقهمندی مخاطب به پیگیری مداوم نشدهاند، بهعنوان نمونه در همین «کلابهاوس»، خود من حوصلهام نمیشود همه جلسات را تا آخر گوش بدهم. چرا؟ چون هنوز برنامهریزی اصولی و حتی حسابشدهای ندارند. این در حالی است که ادامه روند مذکور به شکل فعلی میتواند بهجای جذب مخاطب به زدگی آنان بینجامد. حالا که روند گسترش دنیای تکنولوژی در وجوه مختلف زندگیمان سرعت بسیاری یافته چرا قدری حسابشدهتر از ظرفیتهای آن بهره نگیریم؟ با استفاده ای هوشمندانهتر از این شبکههای اجتماعی، آنهم حالا که توجه طیف وسیعی از مردم به آنها جلب شده میتوان حتی به افزایش سرانه مطالعه کمک کرد؛ اینها ابزار قدرتمندی برای ترویج کتابخوانی هستند. فراموش نکنیم که تنها بحث تکنیک در میان نیست، اینجا به استراتژی هم نیاز داریم. نباید این برنامهها باری به هرجهت برگزار شوند؛ در این بین میتوان به افراد یا گروههایی که عملکرد موفقی داشتهاند هم مراجعه کرد وهم از تجربه آنان بهره گرفت. من بهشخصه صفحه «مسعود بُربُر»، از نویسندگان جوانمان در اینستاگرام را نمونه موفقی در جلب توجه کتابدوستان به داستانخوانی و... میدانم، البته موارد دیگری هم هستند اما این صفحه با سلیقه من، بهعنوان یک کتابخوان بیشتر جور درمیآید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه