علیه مرجعیت اجتماعی هنرمندان
علیرضا نراقی
منتقد
در بزنگاههای مهم تاریخی، مواضع هنرمندان به عنوان یکی از گروههای به اصطلاح «مرجع» مورد توجه قرار میگیرد. این کنجکاوی نسبت به مواضع آنها، اغلب این انتظار را به وجود آورده که جامعه نیازمند اظهار نظر یا واکنش هنرمندان در بزنگاههای اجتماعی و سیاسی است و این اظهارات تأثیری بر واقعیت رخداد دارد. این تصور اغراق آمیز بیشتر حاصل سوء تفاهمات شهرت و ساخته شدن فردیتی کاذب به سبب توجه رسانهها به هنرمندان است.
مردمان بر اساس نیازی ملموس و مشاهدهپذیر، دست به کنشی جمعی میزنند و در این میان هدایتگر آنها پس از آن نیاز ملموس، هیجانات و باورهای آنهاست.
اگر چهره شناخته شدهای به سبب موضع خود مورد توجه قرار میگیرد و نقد یا ستایش میشود، به سبب آن است که از جایگاه «شهرت» با این هیجانات یا باورها ارتباطی برقرار کرده است.
در اینجا مردمان صاحب کنش به اظهارات هنرمند نیاز ندارند، بلکه توجه به آن اظهارات صرفاً از روی تأیید یا رد هیجانات و استدلالهای کنشگران رخ میدهد و نوعی خاصیت صرفاً تبلیغاتی دارد. پس این اظهارات با همه هیاهویی که ممکن است ایجاد کند، اغلب جریانساز نیست و بیشتر واکنشی است.
از دیگرسو همان طور که پیشتر گفته شد، تصورات اغراضآمیز از نقش هنرمند و اهمیت نظرش درباب مسائل مختلف جمعی، حاصل درک اشتباه از شهرت و ساخته شدن فردیتی کاذب به سبب توجه رسانههاست. یکی از موضوعات ثابت رسانهها هنرمندان، آثار آنها و اخبار و حواشی پیرامون آنهاست.
این توجه رسانهای گاه نوعی فردیت کاذب هم میسازد. به این معنا که گویی هنرمند فارغ از اثر خود، باید خودش هم مورد واکاوی قرار گیرد. گویی هم رفتارش به عنوان فرد در همه شئون باید زیر ذرهبین باشد و هم نظریاتش در جریان روزمره و جدای از اثر، مورد پرسش و سنجش قرار گیرد!
این در حالی است که هیچ دلیل منطقی و از پیش روشنی مبنی بر اینکه هنرمند به صرف اینکه هنرمند است، باید رفتار و افکاری سنجیده، منسجم و قابل دفاع داشته باشد و در برابر مسائل اصلی جامعه صاحب نظر باشد، وجود ندارد.
نظریات هنرمند تا جایی اهمیت دارد و قابل نقد است که در بافت اثرش مطرح شود و از نظر اجتماعی و سیاسی هم، همین بافت است که میتواند اهمیت و تأثیر داشته باشد.
هنرمند، شهروندی است که به عنوان انتخابی فردی میتواند در مسائل جمعی دخالت کند یا تنزه طلب باشد، اما هنرمند سیاسی با اثرش سیاسی میشود. او به شکلی تدریجی و نرم در هیجانات جامعه و در نهایت در واقعیت تاریخی او اثر میگذارد.
منتقد
در بزنگاههای مهم تاریخی، مواضع هنرمندان به عنوان یکی از گروههای به اصطلاح «مرجع» مورد توجه قرار میگیرد. این کنجکاوی نسبت به مواضع آنها، اغلب این انتظار را به وجود آورده که جامعه نیازمند اظهار نظر یا واکنش هنرمندان در بزنگاههای اجتماعی و سیاسی است و این اظهارات تأثیری بر واقعیت رخداد دارد. این تصور اغراق آمیز بیشتر حاصل سوء تفاهمات شهرت و ساخته شدن فردیتی کاذب به سبب توجه رسانهها به هنرمندان است.
مردمان بر اساس نیازی ملموس و مشاهدهپذیر، دست به کنشی جمعی میزنند و در این میان هدایتگر آنها پس از آن نیاز ملموس، هیجانات و باورهای آنهاست.
اگر چهره شناخته شدهای به سبب موضع خود مورد توجه قرار میگیرد و نقد یا ستایش میشود، به سبب آن است که از جایگاه «شهرت» با این هیجانات یا باورها ارتباطی برقرار کرده است.
در اینجا مردمان صاحب کنش به اظهارات هنرمند نیاز ندارند، بلکه توجه به آن اظهارات صرفاً از روی تأیید یا رد هیجانات و استدلالهای کنشگران رخ میدهد و نوعی خاصیت صرفاً تبلیغاتی دارد. پس این اظهارات با همه هیاهویی که ممکن است ایجاد کند، اغلب جریانساز نیست و بیشتر واکنشی است.
از دیگرسو همان طور که پیشتر گفته شد، تصورات اغراضآمیز از نقش هنرمند و اهمیت نظرش درباب مسائل مختلف جمعی، حاصل درک اشتباه از شهرت و ساخته شدن فردیتی کاذب به سبب توجه رسانههاست. یکی از موضوعات ثابت رسانهها هنرمندان، آثار آنها و اخبار و حواشی پیرامون آنهاست.
این توجه رسانهای گاه نوعی فردیت کاذب هم میسازد. به این معنا که گویی هنرمند فارغ از اثر خود، باید خودش هم مورد واکاوی قرار گیرد. گویی هم رفتارش به عنوان فرد در همه شئون باید زیر ذرهبین باشد و هم نظریاتش در جریان روزمره و جدای از اثر، مورد پرسش و سنجش قرار گیرد!
این در حالی است که هیچ دلیل منطقی و از پیش روشنی مبنی بر اینکه هنرمند به صرف اینکه هنرمند است، باید رفتار و افکاری سنجیده، منسجم و قابل دفاع داشته باشد و در برابر مسائل اصلی جامعه صاحب نظر باشد، وجود ندارد.
نظریات هنرمند تا جایی اهمیت دارد و قابل نقد است که در بافت اثرش مطرح شود و از نظر اجتماعی و سیاسی هم، همین بافت است که میتواند اهمیت و تأثیر داشته باشد.
هنرمند، شهروندی است که به عنوان انتخابی فردی میتواند در مسائل جمعی دخالت کند یا تنزه طلب باشد، اما هنرمند سیاسی با اثرش سیاسی میشود. او به شکلی تدریجی و نرم در هیجانات جامعه و در نهایت در واقعیت تاریخی او اثر میگذارد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه