کارون؛ رودخانه رؤیا


ارمغان بهداروند
شاعر
«مقاومتِ خمِشی»؛ آستانه تحملِ اجسام، پیش از شکستن است. این تنش، نخست در «عمق» اتفاق می‌افتد و سپس به شکل خمیدگی در «سطح» نمایان می‌شود. این پدیده را می‌توان به جسم وُ جانِ جامعه تعمیم داد و از آن به نفع شهروندان نتیجه‌گیری کرد. ادبیات، رصدگر مقاومت خمشی اجتماع است و پیشتر از هر اتفاقی این ادبیات است که در مقام یک پیشگو، اعلام وضعیت می‌کند، اعتراض می‌کند، بر حذر می‌دارد و احتمالات اجتماعی را مطرح می‌کند. دیده‌بانی ادبیات متأثر از هم‌قدمی با شهروندان و مواجهه چهره به چهره با مردمی‌ است که تصویری بدون روتوش از مطالبات خود را در میزهای گفت‌و‌گوهای اجتماعی همچون صف‌های خرید، تاکسی، کافه‌ها، شب‌نشینی‌ها و پیاده‌روها ارائه می‌دهند. تصویری که در تریبون‌های رسمی یا دیده نمی‌شود و یا انکار می‌شود. از همین روست که بسیاری از مورخان با تکیه بر مستندات ادبی، زمینه‌های کمال و زوال اعصار تاریخی را کشف و اظهار کرده‌اند و دست بر قضا، انطباق تام و تمامی هم میان آن چه که واقعیت تاریخی نام دارد با آن چه که ثبت ادبی شده است وجود دارد. این مقاومت‌سنجی در روزگار ما نیز شواهدی همچون پیش‌بینی انقلاب 57، جنگ و محرومیت‌های اجتماعی دارد که در هر کدام ادبیات، دریافت‌ها و دیده‌بانی‌های خود را در قالب متون ادبی با مخاطبانِ خود در میان گذاشته است.
یکی از رویکردهای اجتماعی ادبیات، پاسبانی ادبی محیط زیست است. سرزمین و شاخصه‌های سرزمینی همچون کوه‌ها، دریاها، رودها، جنگل‌ها، دستکار‌های طبیعت و دست‌کندهای بشری از پربسامدترین پدیده‌هایی هستند که ادبیات به «بودن» و «چگونه‌بودن» آنها حساس است و حضور آنها در زایش‌های ادبی نه صرفاً به‌عنوان یک نشانه زیباشناختی بلکه به معنای استمرار زندگی در زادبوم‌ها و مراقبت‌های زیست‌محیطی تلقی می گردد. «کارون» یکی از همین کانون‌هاست که ادبیات به تیمارداری آن کوشیده است و احتضار آن را نه در این روزها که از روزگار سرازیرشدن فاضلاب‌های شهری و لاغرتر شدن‌هایش‌ پیش‌بینی کرده بودند. این توجه‌‌بخشی زیست‌محیطی دقیقاً مؤید تعمیمِ «مقاومت خمشی» در بحران‌های اجتماعی است. تبدیل مطالبه فردی به مطالبات جمعی خصیصه ادبیات است. در واقع این برجسته‌سازی، مقصدی جز درمان‌اندیشی و مصلحت‌‌جویی ندارد و هر چقدر زودتر به‌عنوان مؤلفه‌ای مؤثر در تصمیمات مدنظر قرار گیرد، کارسازتر به چشم خواهد آمد. برای اینکه بخواهم درستی دیده‌بانی ادبیات را در ماجرای کارون به اثبات برسانم ترجیح می‌دهم توجه شما را به انتشار دفتری از آثار شاعرانی جلب نمایم که با علنی کردن بیماری کارون، ترجمه ادبی مطالبه صریح مردمی شدند که بقای خویش را بسته‌ به بقای کارون می‌دانستند. مجموعه‌ شعر «رودخانه رؤیا» توسط نشر خوزان و به همت «بهمن ساکی» و «فردین کوراوند» گرد آمده است. روایتی مستقیم از کارون که فراتر از هر بیانیه‌ای هشدار می‌دهد. در مقدمه این دفتر می‌خوانیم: «در سالیان اخیر نگرانی از کم‎‌‎آبی و کابوس خشک شدن رود کارون، این میراث بی‌بدیل اقوام ایرانی، شاعران زیادی را به سرودن ترغیب کرده است. موضوع اصلی این گونه شعرها، علاوه بر تحبیب و تکریم کارون به مثابه‎‌‎ مادر مهربان و پدری بخشنده برای مجاوران و به‌عبارتی همه‎‌‎ ایران زمین، اظهار دل‎‌‎نگرانی و ابراز گلایه از تلاش برای به دیگر سو بردن کارون، این مایه حیات و معاش مردم این خطه است. مجموعه شعر پیش رو، با هدف ادای دین به این رود باستانی و به منظور پاسداشت جایگاه و نقش این رود تمدن ساز، در فرهنگ و هنر ایران زمین گردآوری شده است و شاعران این خطه و جای‌جای ایران زمین، که وارثان به‌حق و شایسته آب و خرد و روشنی‌اند، چونان چشمی بینا و زبانی گویا، بازتاب دهنده آرمان‌های مردم زمانه خود هستند.»


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7684/12/582838/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها