منابع نهضت عاشورا- 10
منابع شیخ مفید در گزارشهای تاریخی
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
«الارشاد» شیخ مفید یکی از منابع تاریخ عاشوراست. وی در دورهای میزیست که رشد و تکامل علوم اسلامی در اوج خود بود و بسیاری از منابع کهن تاریخ عاشورا که در دورههای بعد از بین رفته است در این دوره در دسترس بود. بنابراین شیخ مفید این امکان را داشته که بتواند از منابع دست اول در جهت هرچه پربارتر شدن نوشتههای تاریخی خویش بهره جوید. برای شناسایی منابع شیخ مفید در نقل حوادث تاریخی از آنجایی که از یک یا چند منبع مشخص یا از یک طریق و یا یک شکل معینی بهره نگرفته است، میتوان منابع مورد استفاده ایشان را بهطور کلی به چند دسته تقسیم کرد.
دسته اول منابعی است که ایشان از آنها نام برده، اما چگونگی استفاده و حتی در برخی موارد، مقدار استفاده کاملاً مشخص نیست. این دسته از منابع اگرچه تعدادشان اندک است، اما راهنمای خوبی برای شناسایی پارهای از گزارشهای ایشان در نگارشهای تاریخی به شمار میرود. البته در اینجا توجه به یک نکته بسیار مهم است و آن اینکه منابع یاد شده اگرچه بیشترشان تاریخی است، اما خودشان لزوماً نوشتههای تاریخی نیستند، بلکه ممکن است برخی از آنها آثار ادبی یا مربوط به علوم دیگر باشند. شیخ مفید در مواردی از ابومخنف استفاده کرده، اما از کتاب او یاد نکرده است. تنها در دو مورد در الارشاد از ابومخنف نام برده شده است. البته استفاده شیخ مفید از آثار ابومخنف منحصر در همین موارد نیست و با تطبیق مطالب الارشاد در بخش مربوط به واقعه کربلا با گزارشهای ابومخنف به آسانی میتوان پی برد که بسیاری از اخبار آن بخش نیز برگرفته از کتاب مقتل الحسین(ع) ابومخنف به واسطه شاگردش هشام بن محمد کلبی (م 204 یا 206ق) است. این کتاب در زمره آثار مفقود ابومخنف به شمار میرود و بخشهای یاد شده با گزارشهای تاریخ طبری منطبق است.
چون شیخ مفید در ابتدای گزارش خود از واقعه کربلا تصریح کرده که مطالبش را به نقل از کلبی و مدائنی آورده است به نظر میرسد در این زمینه از کتاب مقتل الحسین کلبی نیز بهره برده باشد که وی نیز اخبار واقعه کربلا را عمدتاً از ابومخنف و در مواردی از عوانه بن الحکم نقل کرده است. ممکن است کسانی تاریخ طبری را در این زمینه، منبع شیخ مفید قلمداد نمایند، اما با تطبیق مطالب الارشاد با تاریخ طبری و دقت در آنها تفاوتهایی بین این دو مشاهده میشود که استفاده شیخ مفید را از تاریخ طبری بعید مینماید. به عنوان نمونه میتوان به جملههایی اشاره کرد که در الارشاد آمده است اما در تاریخ طبری موجود نیست و نیز برخی روایات الارشاد که با تاریخ طبری تفاوت دارد. بدین ترتیب در موارد یاد شده یا میبایست شیخ مفید از اصل روایات ابومخنف استفاده کرده و یا از منابع دیگری همچون اخبار مدائنی که خود نیز بدان اشاره کرده، بهره برده باشد. همچنین شیخ مفید در الارشاد در دو مورد از واقدی روایت نقل کرده، اما به کتاب یا اثری از وی اشاره نکرده است.
دسته دوم منابع شیخ مفید،برخی از مشایخ و راویانی هستند که وی بخشی از مطالب و گزارشهای تاریخی خود را از آنها گرفته که برخی از این راویان و موارد استفاده شیخ مفید از آنها بدین شرح است:
1. ابوبکر محمد بن عمر جعابی (م 355ق)او را قاضی، حافظ و از بزرگان اهل علم معرفی کرده، [64] و مذهب وی را شیعه دانستهاند. وی صاحب تألیفات بسیاری بوده و گویا در آخر عمر وصیت کرده است که کتابهایش را بسوزانند. با این حال، نام برخی کتابهای او را ذکر کردهاند که از جمله آنها کتاب «من روی حدیث غدیر خم» است.
2. ابومحمد حسن بن محمد بن یحیی علوی (م 358 ق) وی به «ابن اخی طاهر» معروف است. [شیخ مفید از او روایاتی آورده و او احتمالاً آنها را از جدش، یحییبن حسن علوی نقل کرده است. جد او صاحب کتاب نسب آلابی طالب [یا انساب آلابیطالب بوده است. برخی از ابن اخی طاهر به عنوان «صاحب کتاب النسب» یاد کردهاند که البته نام این کتاب در شمار کتابهایی که نجاشی برای او شمرده است، دیده نمیشود.
3. ابوالجیش مظفر بن محمد بلخی (م 367 ق).متکلم و اهل بحث و مناظره بوده است و باید کتابی که با عنوان کتاب مجالسه معالمخالفین فی معان مختلفه از او نام بردهاند، شامل همین جلسات مناظره او باشد. کتاب فدک و کتاب النکت و الاغراض فی الامامه نوشته دیگر اوست.
دسته سوم منابع شیخ مفید مواردی است که ایشان به شکل کلی روایات و گزارشهای تاریخی را به عدهای از راویان یا مورخان یا سیرهنگاران مستند کرده گرچه ممکن است در برخی موارد از آنها نام برده باشد. شیخ مفید با روشی علمی و به دور از تعصبهای رایج فرقهای، بویژه با دوری از نزاعهای کلامی و تاریخی زمان خود به بیان مطالب تاریخی پرداخته است. وی در این راستا از منابع بسیاری که بخش قابل توجه از آنها متعلق به اهل سنت بوده، بدون تعصب افراطی برای بیان مطالبش بهره برده است. شیخ مفید از این رهگذر، بسیاری از مطالبی را که چه بسا منابع آنها در دورههای بعد مفقود شده و امروزه نیز در دست نیست، به آیندگان منتقل کرده است، از اینرو با تطبیق گزارشهای تاریخی شیخ مفید با برخی منابع و مقایسه آنها، میتوان پارهای از گزارشهای تاریخی را که تنها در منابع کهن از آنها یاد شده است، بازسازی کرد.
دبیر گروه پایداری
«الارشاد» شیخ مفید یکی از منابع تاریخ عاشوراست. وی در دورهای میزیست که رشد و تکامل علوم اسلامی در اوج خود بود و بسیاری از منابع کهن تاریخ عاشورا که در دورههای بعد از بین رفته است در این دوره در دسترس بود. بنابراین شیخ مفید این امکان را داشته که بتواند از منابع دست اول در جهت هرچه پربارتر شدن نوشتههای تاریخی خویش بهره جوید. برای شناسایی منابع شیخ مفید در نقل حوادث تاریخی از آنجایی که از یک یا چند منبع مشخص یا از یک طریق و یا یک شکل معینی بهره نگرفته است، میتوان منابع مورد استفاده ایشان را بهطور کلی به چند دسته تقسیم کرد.
دسته اول منابعی است که ایشان از آنها نام برده، اما چگونگی استفاده و حتی در برخی موارد، مقدار استفاده کاملاً مشخص نیست. این دسته از منابع اگرچه تعدادشان اندک است، اما راهنمای خوبی برای شناسایی پارهای از گزارشهای ایشان در نگارشهای تاریخی به شمار میرود. البته در اینجا توجه به یک نکته بسیار مهم است و آن اینکه منابع یاد شده اگرچه بیشترشان تاریخی است، اما خودشان لزوماً نوشتههای تاریخی نیستند، بلکه ممکن است برخی از آنها آثار ادبی یا مربوط به علوم دیگر باشند. شیخ مفید در مواردی از ابومخنف استفاده کرده، اما از کتاب او یاد نکرده است. تنها در دو مورد در الارشاد از ابومخنف نام برده شده است. البته استفاده شیخ مفید از آثار ابومخنف منحصر در همین موارد نیست و با تطبیق مطالب الارشاد در بخش مربوط به واقعه کربلا با گزارشهای ابومخنف به آسانی میتوان پی برد که بسیاری از اخبار آن بخش نیز برگرفته از کتاب مقتل الحسین(ع) ابومخنف به واسطه شاگردش هشام بن محمد کلبی (م 204 یا 206ق) است. این کتاب در زمره آثار مفقود ابومخنف به شمار میرود و بخشهای یاد شده با گزارشهای تاریخ طبری منطبق است.
چون شیخ مفید در ابتدای گزارش خود از واقعه کربلا تصریح کرده که مطالبش را به نقل از کلبی و مدائنی آورده است به نظر میرسد در این زمینه از کتاب مقتل الحسین کلبی نیز بهره برده باشد که وی نیز اخبار واقعه کربلا را عمدتاً از ابومخنف و در مواردی از عوانه بن الحکم نقل کرده است. ممکن است کسانی تاریخ طبری را در این زمینه، منبع شیخ مفید قلمداد نمایند، اما با تطبیق مطالب الارشاد با تاریخ طبری و دقت در آنها تفاوتهایی بین این دو مشاهده میشود که استفاده شیخ مفید را از تاریخ طبری بعید مینماید. به عنوان نمونه میتوان به جملههایی اشاره کرد که در الارشاد آمده است اما در تاریخ طبری موجود نیست و نیز برخی روایات الارشاد که با تاریخ طبری تفاوت دارد. بدین ترتیب در موارد یاد شده یا میبایست شیخ مفید از اصل روایات ابومخنف استفاده کرده و یا از منابع دیگری همچون اخبار مدائنی که خود نیز بدان اشاره کرده، بهره برده باشد. همچنین شیخ مفید در الارشاد در دو مورد از واقدی روایت نقل کرده، اما به کتاب یا اثری از وی اشاره نکرده است.
دسته دوم منابع شیخ مفید،برخی از مشایخ و راویانی هستند که وی بخشی از مطالب و گزارشهای تاریخی خود را از آنها گرفته که برخی از این راویان و موارد استفاده شیخ مفید از آنها بدین شرح است:
1. ابوبکر محمد بن عمر جعابی (م 355ق)او را قاضی، حافظ و از بزرگان اهل علم معرفی کرده، [64] و مذهب وی را شیعه دانستهاند. وی صاحب تألیفات بسیاری بوده و گویا در آخر عمر وصیت کرده است که کتابهایش را بسوزانند. با این حال، نام برخی کتابهای او را ذکر کردهاند که از جمله آنها کتاب «من روی حدیث غدیر خم» است.
2. ابومحمد حسن بن محمد بن یحیی علوی (م 358 ق) وی به «ابن اخی طاهر» معروف است. [شیخ مفید از او روایاتی آورده و او احتمالاً آنها را از جدش، یحییبن حسن علوی نقل کرده است. جد او صاحب کتاب نسب آلابی طالب [یا انساب آلابیطالب بوده است. برخی از ابن اخی طاهر به عنوان «صاحب کتاب النسب» یاد کردهاند که البته نام این کتاب در شمار کتابهایی که نجاشی برای او شمرده است، دیده نمیشود.
3. ابوالجیش مظفر بن محمد بلخی (م 367 ق).متکلم و اهل بحث و مناظره بوده است و باید کتابی که با عنوان کتاب مجالسه معالمخالفین فی معان مختلفه از او نام بردهاند، شامل همین جلسات مناظره او باشد. کتاب فدک و کتاب النکت و الاغراض فی الامامه نوشته دیگر اوست.
دسته سوم منابع شیخ مفید مواردی است که ایشان به شکل کلی روایات و گزارشهای تاریخی را به عدهای از راویان یا مورخان یا سیرهنگاران مستند کرده گرچه ممکن است در برخی موارد از آنها نام برده باشد. شیخ مفید با روشی علمی و به دور از تعصبهای رایج فرقهای، بویژه با دوری از نزاعهای کلامی و تاریخی زمان خود به بیان مطالب تاریخی پرداخته است. وی در این راستا از منابع بسیاری که بخش قابل توجه از آنها متعلق به اهل سنت بوده، بدون تعصب افراطی برای بیان مطالبش بهره برده است. شیخ مفید از این رهگذر، بسیاری از مطالبی را که چه بسا منابع آنها در دورههای بعد مفقود شده و امروزه نیز در دست نیست، به آیندگان منتقل کرده است، از اینرو با تطبیق گزارشهای تاریخی شیخ مفید با برخی منابع و مقایسه آنها، میتوان پارهای از گزارشهای تاریخی را که تنها در منابع کهن از آنها یاد شده است، بازسازی کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه