چرایی شکست سنگین امریکا در افغانستان

تأکیدی تازه بر پایان عمر نظامی‌گرایی


دارون عجم اوغلو
‌مترجم: وصال روحانی
وقتی ارتش امریکا 20 سال پیش وارد خاک افغانستان شد، دولت وقت امریکا ادعا کرد قصد دارد کشوری را که اسباب تشنج منطقه و بانی تروریسم در بخشی از جهان شده، به سوی آرامش سوق بدهد اما اینک تنها چیزی که در افغانستان رؤیت نمی‌شود، آسایش، امنیت و ثبات است و دولت امریکا معترف است که طی این مدت نه تنها دو تریلیون دلار را با کمترین ثمر صرف آرام‌سازی اوضاع در افغانستان کرده، بلکه جان بیش از 100 هزار انسان از دست رفته است. فرجام تلخ این حضور طی 20 روز اخیر مشاهده شده است. آنجا که سربازان امریکایی چنان از کابل و سایر شهرهای افغانستان گریختند و صحنه را به دست طالبان سپردند که خود سیاستمداران امریکا این را یکی از بزرگ‌ترین شرمساری‌ها در تاریخ حیات این کشور و در صحنه‌های سیاسی- نظامی خواندند و مسن‌ترها به یاد سال 1975 افتادند؛ زمانی که سایگون سقوط کرد و ارتش امریکا به شکل شرم‌آور و مشابهی از ویتنام گریخت و به جنگ طولانی و بیهوده و بسیار ناگواری پایان داد که خودش از اوایل دهه 1960 در ویتنام به راه انداخته و بهانه آن را «کمونیست‌زدایی» خوانده بود.
اما چه چیزی در پروسه تسخیر و سپس ایمن‌سازی ظاهری افغانستان با اشتباه توأم شد که دولت پر ادعای جو بایدن را به سوی این شکست تاریخی سوق داد؟ یک فرضیه سیاسی غلط در غرب وجود دارد که تصریح می‌کند اگر با ارتشی قوی کشوری را بکوبید و نیروهای به اصطلاح مضر آن را حاشیه‌نشین کنید، می‌توانید آن را به همان سمت و سویی سوق دهید که اندیشه آن را در سر دارید اما تجربه ویتنام و سپس السالوادور و نیکاراگوئه و پیش از تمامی آنها، کوبا نشان می‌داد که این چنین نیست و اگر کار به جنگ‌های چریکی طولانی مدت بکشد، عامل آشنایی فزون‌تر نیروهای بومی با شرایط منطقه در نهایت بر قدرت بیشتر نظامی ارتش مداخله‌کننده فائق خواهد آمد و تسخیرکننده‌ها مجبورند دیر یا زود کشوری را تخلیه نمایند که هرگز زمین و محیط و مردم و فرهنگش آنها را برنمی‌تابد. درست است که افغانستان به یک دولت مرکزی قوی و جدید نیاز داشت تا آشوبگران و اقوام یاغی را سرکوب کند اما این فرضیه که می‌توان با دخالت و طراحی نیروهای خارجی چنین کاری را انجام داد، یک دروغ آشکار و نظریه‌ای باطل است و حتی اگر در کوتاه مدت جواب داده باشد، در درازمدت معمولاً نفی و باطل شده است. میزان این مسأله زمانی بیشتر و بیشتر می‌شود که شما بخواهید جامعه‌ای را تسخیر و نظم ادعایی خود را به آن بسط بدهید که پیرو آیین‌های خویش باشد و به سنن خود اهمیتی ویژه و فراوان بدهد و این بخصوص در مورد افغانستان صدق می‌کند. از سوی دیگر، حتی در سال‌هایی که دولت امریکا می‌پنداشت طالبان را پخش و پلا کرده و القاعده را به حداقل کارایی رسانده، این نیروها و سازمان‌ها و بویژه طالبان همچنان در صحنه حاضر اما از مقابل چشم‌ها دور بودند تا زمان سر برآوردن مجددشان برسد و در 7-6 سال اخیر نیروی جهنمی داعش نیز به آنها افزوده شده بود. همه اینها بدین معنا نیست که امریکا باید بسیار زودتر از این با طالبان که نیروی اول حاکم بر اطراف شهرها در سطح افغانستان بود، کنار می‌آمد اما دولت‌های باراک اوباما، دونالد ترامپ و اینک جو بایدن باید بسیار سریع‌تر از این می‌فهمیدند که نه فقط با طالبان بلکه با هر نهاد صاحب نفوذ و ریشه فرهنگی در افغانستان مشارکت و تعامل کنند و چیزی را پی ریزند که فقط مبتنی بر زور و سلاح نباشد. حمایت امریکا از دولت‌های حامد کرزای و اشرف غنی هم بیش از آنکه ریشه این دولت‌ها را در کابل محکم کند، آنها را دچار فرسایش و مواجه با ناامیدی مردمی کرد که طی این 20 سال فهمیدند امریکا با هر مأموریت و هدفی به کابل و هرات آمده جز مأموریت‌های نجات‌بخشی که ادعای انجام آنها را داشت. تنها کاری که امریکا انجام نداد، «کشورسازی» و ایجاد جامعه‌ای تازه‌تر و مؤثرتر در افغانستان بود و اگر بین مردم این کشور ده‌ها اختلاف سلیقه و تفرقه بر سر امور مختلف و روش‌های مختلف حکومتی وجود داشته باشد، همه آنها در این مورد خاص اتفاق نظر دارند که کشورشان جای نیروهای خارجی نیست و باید به لشکرکشی‌های امریکا و امثال آن با سرعتی هر چه بیشتر پایان بخشید. این همان چیزی است که بایدن در این روزهای تلخ با آن مواجه شده و البته پایه‌گذار آن خود وی بوده که حتی نحوه خروج نیروهای امریکا از منطقه را به گونه‌ای طراحی و اجرا نکرد که امریکا مضحکه جهانیان نشود. با اتفاقات بزرگی که در سه هفته اخیر در افغانستان روی داد، یک بار دیگر ثابت شد که عصر نظامی‌گرایی و تحمیل خواسته‌های بداندیشانه غرب به کشورهای کم برخوردار به شکلی آشکار پایان یافته است.
منبع: Project Syndicat


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7705/4/584930/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها