به بهانه فرارسیدن هفته دفاع مقدس
جنگ و دفاع؛دو خط متنافر؟!
حمید عسگری
نویسنده
انسان همواره در طول حیات خود در معرض خطرات و تهدیدات فراوانی قرار دارد که مهمترین آنها جنگ و تهاجم نظامی است. چرا که شدت خشونت و قساوت همراه با پیامدهای آن شامل ویرانی، آوارگی، مرگ، اسارت و... شرایط تراژیک خود را سالیان سال بر تمامی شئون زندگی تحمیل میکند و حتی لایههای پنهان آن پس از دهها سال آشکار میشود! با این نگاه جنگ امری منفور و مطرود است و نمیتوان در تراز عقل صلحاندیش توجیهی برای آن اقامه کرد.اما واقعیتیاست که از آن گریز و گزیری نیست و مادام که افزونخواهی و زیادهطلبی پیوست اندیشه و رفتار انسان است، چتر جنگ و تخاصم نیز گسترده و گشوده میماند و اینجاست که«دفاع» در برابر مهاجم، مشروعیت و الزام عقلی پیدا میکند.در دفاع، انسان با بُرشها و وجوهی ستودنی از فضائل انسانی روبهروست که در میانه سخت کارزار، هاویههای پر لهیب نیز مانع از درخشش زیباییهای آن نمیشود! اینجاست که حکمت حکم میکند میان چرایی و چگونگی«جنگ» و «دفاع» بهعنوان دو خط متنافر، جدایی و مرز قائل شد. چرایی«جنگ» در محاسبات سیاسی قابل تحلیل است، اما«دفاع»در مناسبات انسانی پدیدار میشود و معادله سود و زیان در آن راهی ندارد! برای دفاع از یک سرزمین هنر ایثار و از خودگذشتگی میبایست در حد اعلای خود قرار گیرد تا یک انسان با دست کشیدن از راحت زندگی، جان گران خویش را برای در امان ماندن دیگران سپر بلای حوادث کند. دفاع هشت ساله ملت ایران نیز از این جنس است! شاید قطعه شعری ماندگار از استاد زندهیاد قیصر امینپور که دریایی از معرفت را در خود دارد، به تنهایی معرف و گویای جهتگیری مردان دفاع در آن روزگاران سخت است! او میگوید؛
شهیدی که بر خاک میخفت
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت، دو سه حرف بر سنگ:
«به امید پیروزی واقعی نه در جنگ،
که بر جنگ!»
من بر این باورم که تقدس دفاع هشت ساله را باید در متن اندیشه و رفتار شهیدان یافت!آنجا که قبل از «انسان»، حفظ «انسانیت» در مدار اصلی توجه آنان قرار دارد و در نگاهشان ارزش خاک و سرزمین مشروط به پایداری وجوه انسانی است. همین خصیصه در منش شهیدان مرزها را فرومیشکند و آنان را حتی در تأمین آرامش، آسایش و امنیت مخالف نیز مصمم میکند! و این هنر شگرف از هر انسانی برنمیآید! راز تقدس دفاع هشت ساله ملت بزرگ ایران در این بود که در صحنههای پیکار و دفاع بواسطه حضور مردانی پاکباخته و فداکار، روح عدالت، صداقت و معرفت در آن جاری شد و تبلور رفتارهایی برآمده از حقیقتطلبی مردان دفاع در سختترین شرایط گویای این واقعیت است! نقل است در خلال عملیات خیبر، به شهید مهدی باکری خبر داده شد که برادرش حمید در شرق دجله به فیض شهادت نائل آمده و میخواهند برای بازگرداندن پیکر او گروهی را اعزام نمایند، اما وی ممانعت میکند و از پشت بیسیم این جمله را به زبان میآورد:
«همه آنها برادران من هستند، اگر توانستید همه را برگردانید، حمید را هم بیاورید! اینجا ما میجنگیم که تبعیض نباشد!»
پس باید حق بدهیم که گاهی نسل امروز ما را در تقدسبخشی به دفاع هشت ساله به چالش بکشد! چون شهیدانش را درست و دقیق معرفی نکردهایم! شهیدان را به فراخور نیاز و اقتضائات خود گزینش کردهایم! در حالی که هنر بزرگ شهیدان این بود که مرز«انسانیت» را تا بینهایت فراخ و گسترده کردهاند و آنان به جامعه انسانی تعلق دارند، نه جریان و حزب و حتی یک حکومت و خانواده!
نویسنده
انسان همواره در طول حیات خود در معرض خطرات و تهدیدات فراوانی قرار دارد که مهمترین آنها جنگ و تهاجم نظامی است. چرا که شدت خشونت و قساوت همراه با پیامدهای آن شامل ویرانی، آوارگی، مرگ، اسارت و... شرایط تراژیک خود را سالیان سال بر تمامی شئون زندگی تحمیل میکند و حتی لایههای پنهان آن پس از دهها سال آشکار میشود! با این نگاه جنگ امری منفور و مطرود است و نمیتوان در تراز عقل صلحاندیش توجیهی برای آن اقامه کرد.اما واقعیتیاست که از آن گریز و گزیری نیست و مادام که افزونخواهی و زیادهطلبی پیوست اندیشه و رفتار انسان است، چتر جنگ و تخاصم نیز گسترده و گشوده میماند و اینجاست که«دفاع» در برابر مهاجم، مشروعیت و الزام عقلی پیدا میکند.در دفاع، انسان با بُرشها و وجوهی ستودنی از فضائل انسانی روبهروست که در میانه سخت کارزار، هاویههای پر لهیب نیز مانع از درخشش زیباییهای آن نمیشود! اینجاست که حکمت حکم میکند میان چرایی و چگونگی«جنگ» و «دفاع» بهعنوان دو خط متنافر، جدایی و مرز قائل شد. چرایی«جنگ» در محاسبات سیاسی قابل تحلیل است، اما«دفاع»در مناسبات انسانی پدیدار میشود و معادله سود و زیان در آن راهی ندارد! برای دفاع از یک سرزمین هنر ایثار و از خودگذشتگی میبایست در حد اعلای خود قرار گیرد تا یک انسان با دست کشیدن از راحت زندگی، جان گران خویش را برای در امان ماندن دیگران سپر بلای حوادث کند. دفاع هشت ساله ملت ایران نیز از این جنس است! شاید قطعه شعری ماندگار از استاد زندهیاد قیصر امینپور که دریایی از معرفت را در خود دارد، به تنهایی معرف و گویای جهتگیری مردان دفاع در آن روزگاران سخت است! او میگوید؛
شهیدی که بر خاک میخفت
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت، دو سه حرف بر سنگ:
«به امید پیروزی واقعی نه در جنگ،
که بر جنگ!»
من بر این باورم که تقدس دفاع هشت ساله را باید در متن اندیشه و رفتار شهیدان یافت!آنجا که قبل از «انسان»، حفظ «انسانیت» در مدار اصلی توجه آنان قرار دارد و در نگاهشان ارزش خاک و سرزمین مشروط به پایداری وجوه انسانی است. همین خصیصه در منش شهیدان مرزها را فرومیشکند و آنان را حتی در تأمین آرامش، آسایش و امنیت مخالف نیز مصمم میکند! و این هنر شگرف از هر انسانی برنمیآید! راز تقدس دفاع هشت ساله ملت بزرگ ایران در این بود که در صحنههای پیکار و دفاع بواسطه حضور مردانی پاکباخته و فداکار، روح عدالت، صداقت و معرفت در آن جاری شد و تبلور رفتارهایی برآمده از حقیقتطلبی مردان دفاع در سختترین شرایط گویای این واقعیت است! نقل است در خلال عملیات خیبر، به شهید مهدی باکری خبر داده شد که برادرش حمید در شرق دجله به فیض شهادت نائل آمده و میخواهند برای بازگرداندن پیکر او گروهی را اعزام نمایند، اما وی ممانعت میکند و از پشت بیسیم این جمله را به زبان میآورد:
«همه آنها برادران من هستند، اگر توانستید همه را برگردانید، حمید را هم بیاورید! اینجا ما میجنگیم که تبعیض نباشد!»
پس باید حق بدهیم که گاهی نسل امروز ما را در تقدسبخشی به دفاع هشت ساله به چالش بکشد! چون شهیدانش را درست و دقیق معرفی نکردهایم! شهیدان را به فراخور نیاز و اقتضائات خود گزینش کردهایم! در حالی که هنر بزرگ شهیدان این بود که مرز«انسانیت» را تا بینهایت فراخ و گسترده کردهاند و آنان به جامعه انسانی تعلق دارند، نه جریان و حزب و حتی یک حکومت و خانواده!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه