روایت های داستانی کودکانه از حیات پیامبر خاتم
زهره نیلی
روزنامه نگار
پیش از این به نوشتن درباره پیامبر (ص) و امامان پرداخته و از دشواریهای این کار گفته بودیم. راستش را بخواهید نوشتن و گفتن از شخصیتهای بزرگ دینی، کار چندان سادهای نیست؛ نویسنده از یک سو باید به مستندات تاریخی وفادار باشد و از سوی دیگر باید داستانی خواندنی و جذاب برای بچهها بنویسد و جمع این دو، نه تنها کار سادهای نیست که بسیار دشوار است. شاید همین دشواری سبب شده که تاکنون آثار درخور و قابل اعتنایی در این زمینه نوشته یا سروده نشده است.
این ماجرا تنها به نوشتن درباره شخصیتهای مذهبی محدود نمیشود و رویدادهایی چون غدیرخم و عاشورا و معراج پیامبر اکرم (ص) را هم در بر میگیرد. در این میان بعضی نویسندگان ترجیح دادهاند به اصل تاریخ وفادار باقی بمانند و به بیان یک قصه واقعی بپردازند و چندان به حواشی اهمیت ندهند و شخصیتهای فرعی را وارد داستان خود نکنند. این افراد تنها به مستندات بسنده میکنند و از حواشی میپرهیزند.
اما شاعران و نویسندگان دیگری هم هستند که تصور میکنند داستان، اقتضائات خاص خود را دارد و نویسندگان ناچارند عناصر داستانی و گره و تعلیق را برای جذاب و خواندنیتر شدن داستان خود رعایت کنند. این گروه از شاعران و نویسندگان به حاشیه توجه بیشتری دارند و برای آنکه بتوانند به تخیل خود، مجال ظهور و بروز دهند، شخصیتهای فرعی را وارد داستان خود میکنند و از زبان آنها به گفتن از یک واقعه یا یک شخصیت مذهبی میپردازند.
با اینکه بعضی شاعران و نویسندگان به مستندات تاریخی وفادار ماندهاند و برخی به حواشی و شخصیتهای فرعی هم پرداخته و به جای بازنویسی به بازآفرینی رویدادهای تاریخی روی آوردهاند اما به نظر میرسد، هر چه مخاطبان ما کم سن و سالتر باشند توجه کمتری به حاشیهها دارند و تعلیق و گرهافکنی و گرهگشایی در داستان را درک نمیکنند و بهتر است با آنها بسیار ساده و روان از پیامبر و امامان و وقایع تاریخی- مذهبی گفت اما نوجوانها از کشف و درک عناصر داستانی لذت بیشتری میبرند تا خواندن داستانهای خطی و یکدست.
پس لازم است نویسندگان و شاعران به سن و سال مخاطب خود توجه کنند و هم به بازنویسی و هم بازآفرینی شخصیت و رویدادهای مذهبی بپردازند و از افراط و تفریط و خلق اسطورههای تکرارنشدنی و دست نیافتنی دوری کنند. در ادامه به چند نمونه اشاره میکنیم که شاید خواندن آن در این ایام برای کودکان و نوجوانان مناسب باشد.
«بابای بچهها» 14 حکایت از مهربانیهای پیامبر(ص) با کودکان است. این داستانها را غلامرضا حیدری ابهری نوشته و منصوره محمدی تصویر کرده؛ «آواز چکاوک» را مریم بصیری نوشته و تصویرگر آن مرتضی امین بوده. در این مجموعه هم داستانهایی برای کودکان گنجانده شده است.
نویسنده «آخرین پرنده، آخرین سنگ» سیدمهدی شجاعی و طراح و سازنده لوحهای آنت علی اصغرزاده است. همچنین محمدرضا سرشار هم «10 قصه از حضرت محمد(ص)» را برای بچهها بازنویسی کرده تا آنها را با پیامبر خوبیها آشنا کند. مژگان شیخی، از جمله نویسندگانی است که قصههایی را از همه امامان معصوم گردآوری کرده است. این قصهها هم در قالب یک مجموعه و هم تک تک منتشر شدهاند تا بچهها را با بزرگان دینی خود، آن هم در قالب داستان آشنا کنند. پدر و مادرها میتوانند اینگونه کتابها را در اختیار فرزندانشان بگذارند و با این کار به آنها درس زندگی بدهند و به معرفی الگوهایی شایسته به بچهها بپردازند.
روزنامه نگار
پیش از این به نوشتن درباره پیامبر (ص) و امامان پرداخته و از دشواریهای این کار گفته بودیم. راستش را بخواهید نوشتن و گفتن از شخصیتهای بزرگ دینی، کار چندان سادهای نیست؛ نویسنده از یک سو باید به مستندات تاریخی وفادار باشد و از سوی دیگر باید داستانی خواندنی و جذاب برای بچهها بنویسد و جمع این دو، نه تنها کار سادهای نیست که بسیار دشوار است. شاید همین دشواری سبب شده که تاکنون آثار درخور و قابل اعتنایی در این زمینه نوشته یا سروده نشده است.
این ماجرا تنها به نوشتن درباره شخصیتهای مذهبی محدود نمیشود و رویدادهایی چون غدیرخم و عاشورا و معراج پیامبر اکرم (ص) را هم در بر میگیرد. در این میان بعضی نویسندگان ترجیح دادهاند به اصل تاریخ وفادار باقی بمانند و به بیان یک قصه واقعی بپردازند و چندان به حواشی اهمیت ندهند و شخصیتهای فرعی را وارد داستان خود نکنند. این افراد تنها به مستندات بسنده میکنند و از حواشی میپرهیزند.
اما شاعران و نویسندگان دیگری هم هستند که تصور میکنند داستان، اقتضائات خاص خود را دارد و نویسندگان ناچارند عناصر داستانی و گره و تعلیق را برای جذاب و خواندنیتر شدن داستان خود رعایت کنند. این گروه از شاعران و نویسندگان به حاشیه توجه بیشتری دارند و برای آنکه بتوانند به تخیل خود، مجال ظهور و بروز دهند، شخصیتهای فرعی را وارد داستان خود میکنند و از زبان آنها به گفتن از یک واقعه یا یک شخصیت مذهبی میپردازند.
با اینکه بعضی شاعران و نویسندگان به مستندات تاریخی وفادار ماندهاند و برخی به حواشی و شخصیتهای فرعی هم پرداخته و به جای بازنویسی به بازآفرینی رویدادهای تاریخی روی آوردهاند اما به نظر میرسد، هر چه مخاطبان ما کم سن و سالتر باشند توجه کمتری به حاشیهها دارند و تعلیق و گرهافکنی و گرهگشایی در داستان را درک نمیکنند و بهتر است با آنها بسیار ساده و روان از پیامبر و امامان و وقایع تاریخی- مذهبی گفت اما نوجوانها از کشف و درک عناصر داستانی لذت بیشتری میبرند تا خواندن داستانهای خطی و یکدست.
پس لازم است نویسندگان و شاعران به سن و سال مخاطب خود توجه کنند و هم به بازنویسی و هم بازآفرینی شخصیت و رویدادهای مذهبی بپردازند و از افراط و تفریط و خلق اسطورههای تکرارنشدنی و دست نیافتنی دوری کنند. در ادامه به چند نمونه اشاره میکنیم که شاید خواندن آن در این ایام برای کودکان و نوجوانان مناسب باشد.
«بابای بچهها» 14 حکایت از مهربانیهای پیامبر(ص) با کودکان است. این داستانها را غلامرضا حیدری ابهری نوشته و منصوره محمدی تصویر کرده؛ «آواز چکاوک» را مریم بصیری نوشته و تصویرگر آن مرتضی امین بوده. در این مجموعه هم داستانهایی برای کودکان گنجانده شده است.
نویسنده «آخرین پرنده، آخرین سنگ» سیدمهدی شجاعی و طراح و سازنده لوحهای آنت علی اصغرزاده است. همچنین محمدرضا سرشار هم «10 قصه از حضرت محمد(ص)» را برای بچهها بازنویسی کرده تا آنها را با پیامبر خوبیها آشنا کند. مژگان شیخی، از جمله نویسندگانی است که قصههایی را از همه امامان معصوم گردآوری کرده است. این قصهها هم در قالب یک مجموعه و هم تک تک منتشر شدهاند تا بچهها را با بزرگان دینی خود، آن هم در قالب داستان آشنا کنند. پدر و مادرها میتوانند اینگونه کتابها را در اختیار فرزندانشان بگذارند و با این کار به آنها درس زندگی بدهند و به معرفی الگوهایی شایسته به بچهها بپردازند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه