هنرمندان در فضای مجازی


خبر تلخ درگذشت عزت‌الله مهرآوران در میان هنرمندان با خاطره و نقل از اخلاق خوش این بازیگر و کارگردان انتشار یافت. از سوی دیگر روز گذشته سالگرد درگذشت محمدرضا شجریان، استاد آواز ایران بود که با انتشار و اجرای قطعاتی از سوی هنرمندان همراه شد.

بدرود عمو عزت مهربان
بعد از خبرهای امیدوارکننده که بهبود عزت‌الله مهرآوران را نوید می‌داد، سرانجام خبر تسلیم او به کرونا به حقیقت پیوست. خبری که با واکنش هنرمندان روبه‌رو شد.
پرویز پرستویی با اشاره به  همکاری با این هنرمند فقید در فیلم‌های «آژانس شیشه‌ای»، «مومیایی 3»، «مرد عوضی» درباره او نوشت: «عزت‌الله مهرآوران هم رفت. عزت‌الله مهرآوران از همکاران خوبم در اداره تئاتر بود. چه روزهای خوبی را در اداره تئاتر و سر صحنه‌های فیلم‌ها داشتیم! انسانی شریف،
بی حاشیه، باسواد، روشنفکر، ساده، صمیمی، طناز، شوخ طبع. عزیزانی که با ایشان کار کردند، می‌دانند حضورش در یک گروه باعث آرامش بود و لذتبخش.» همایون غنی‌زاده هم نوشت: «هرکدام از شما چنان بی تکرارید که حتی یک، تنها یک جایگزین هم ندارید. این برهوت بعد از هر یک از شما بیشتر خود را نمایان می‌کند.» احسان کرمی هم با انتشار عکسی از نمایش «شپنج رنج و شکنج» که با او همبازی بود، نوشت: «قدیمى‌ترهاى تئاتر میگن: وقتى عزت در جوانى پاش به تئاتر تهران باز شد، سر و صدایى بلند شد که جوون خوش صورتى اومده با صدایى خوش که هم خوب بازى می‌کنه و هم خوب می‌خونه....» شقایق دهقان هم از دلتنگی ندیدن این هنرمند نوشت: «برامون از بکت و مولیر می‌گفتین و از ژان ژنه که نمایشنامه‌نویس مورد علاقه‌تون بود، گاه شاهنامه می‌خوندین و گاهى آوازهاى خوش مسجدسلیمانى و بَه که چه خوب می‌خوندین و شوخى‌هاى ناب و زیرکانه‌تون که ما رو وامی‌داشت یک دل سیر بخندیم و از عاشقانه زیستن گفتن‌هاتون که قلب هاى ما رو سرشار می‌کرد.» مهران احمدی، شبنم مقدمی، الهام پاوه‌نژاد، لیندا کیانی، علیرضا آرا، آهو خردمند و حمیدرضا آذرنگ هم درباره این هنرمند نوشتند.

دیدم که جانم می‌رود
17 مهر نخستین سالگرد درگذشت محمدرضا شجریان بود. به همین مناسبت همایون شجریان  به یاد او تصنیف «شباهنگ» با آهنگسازی سلیم فرزان و شاعری ناشناس خواند. همایون شجریان در ابتدای تصنیف به بیتی از غزل سعدی اشاره کرد: «در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن/ من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود» علی قمصری نوازنده و آهنگساز که مدتی است با تار ایرانی به سراسر ایران سفر می‌کند، روز گذشته به مزار محمدرضا شجریان رفت و برای او نواخت. او در صفحه خود نوشت: «ادای احترام به روح استاد شجریان بزرگوار به زبان موسیقی.» سهراب پورناظری هم با انتشار عکسی از این هنرمند نوشت: «در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند....» حبیب رضایی هم نوشت: «رفتن‌هایی که حفره‌ای به عمر زمان باقی می‌گذارند و کلام جا می‌ماند از شرح زخم‌ دل... هر عاشق و مشتاقی، خود حکایتی است از این فراق... حرمت نام طلاکوب برآن سنگ سفید و بغض #۱۷مهر باقی است تا بقای جهان....» نجمه تجدد و بیژن کامکار هم با انتشار مجدد قطعه‌ای که در فراق چهلمین روز درگذشت استاد شجریان خواندند، یاد این هنرمند را زنده کردند. همچنین هوشنگ کامکار هم در صفحه خود به بازنشر قطعه‌ای پرداخت و یاد محمدرضا شجریان را گرامی داشت. بهمن فرمان آرا هم سالروز درگذشت این هنرمند را در صفحه خود گرامی داشت.

چهره‌ها
حسین پاکدل هم در صفحه خود نقدی درباره سریال کره‌ای «بازی مرکب» منتشر کرده است. این سریال که مخالفان و موافقان بسیاری داشته است. اما نویسنده، کارگردان و بازیگر با دیدی منصفانه دیدن این سریال را پیشنهاد کرده است: « سریال شرایط تراژیکی فراهم می‌کند تا هرکس، در شرایط سختِ تصمیم، جوهر وجودی خود را نشان دهد. حسب ظاهر، قصه‌ ساده و خیالی است ولی به مرور دنیای هولناکی از حاکمیت تفننِ سرمایه پیش‌ روی ما به عنوان سلول‌های بی‌اراده‌ مصرف ترسیم می‌کند. تمدن نوینِ حاکم بر جهان را خوب بازسازی کرده و انسان‌های اسیر را بدرستی با انتخاب‌های به‌ظاهر آزاد ولی لاجرم‌شان به سوی فنا می‌برد.»
محمد حسین مهدویان هم با انتشار تیزر فیلم «درخت گردو» نوشت: «بیش از صدهزار نفر در یک ماه به تماشای فیلم سینمایی درخت گردو نشستند.» این فیلم که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر کاندیدای 11 جایزه بود با بازی پیمان معادی و مهران مدیری در سینماهای کشور در حال اکران است.

تازه‌های نشر
نشر پیام چارسو کتاب همکار روزنامه‌نگار ما سینا قنبرپور به اسم «آقای قناصه خانم گرینف» را منتشر کرده است. سینا قنبرپور در صفحه خود خبر داد که مجوز نهایی کتاب آمده است و در بخشی از این نوشتار آمده است: «حالا که به این ۱۱ داستان کوتاه نگاه می‌کنم چیزی را میان‌شان مشترک می‌بینم، چیزی که روزی مشاورم از من خواست بنشینم و آنچه در فضای واقعی جست وجویش می‌کنم را به شکل داستان بنویسم. اوایل این حرف مرا به یاد داستان‌های زرد و پاورقی‌های عشقی می‌انداخت، اما شد. تا بعد مرا کجا ببرد نمی‌دانم... بیشتر ترجیح می‌دادم تجربه‌های حوادث‌نویسی‌ام را مبنا قرار دهم و مثلاً جنایی‌نویس شوم، اما راه ؛ خودش تو را می‌برد.»



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7743/16/588717/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها