یادکردی از سردار سرتیپ شهید علی چیت سازیان
نابغه اطلاعات عملیات جنگ
سمیه مظاهری
خبرنگار
نابغه اطلاعات بود و اعجوبه لشکر انصار. سیم خاردار نفس را برید تا بتواند پرواز کند چون معتقد بود برای عبور از موانع دشمن باید ابتدا خودسازی کرد. بزرگمردی که در کار اطلاعات و شناسایی، اسطوره لشکر انصار همدان بود و با همه جوانی، استاد فرماندهان بزرگ بود. او بهدلیل کاردانی توانست در مدتی کوتاه بهعنوان «فرمانده نیروهای آموزشی» انتخاب شده و سپس فرمانده مرکز آموزش نظامی شود. آموزش فنون نظامی به هزاران نفر از مهمترین کارهای او در جنگ تحمیلی بهشمار میرود. علی چیت سازیان با ریشهای خرمایی و چشمان نافذ آبی، حالا دیگر در بین رزمندگان تیپ ۳۲ انصار، فردی شناخته شده بود و وقتی تیپ به لشکر ارتقا یافت به دستور سردار سرلشکر شهید حسین همدانی، واحد اطلاعات - عملیات را در آن بنیانگذاری کرد. شهید چیت سازیان از سیم خاردارهای نفس عبور کرده بود و در کالبد کوچک دنیا نمیگنجید. روح بلند «علی آقا» دیگر پای ماندن بر زمین نداشت. شیرمرد لشکر انصار و اعجوبه اطلاعات - عملیات که داغ سنگین شهادت دوستان و همرزمان و حتی برادرش، امیر را در سینه خود حس میکرد، ۴ آذر ۱۳۶۶ دل از زمین برکند و آسمانی شد.
او رفت تا نامش و یادش برای همیشه تاریخ در ذهن و جان ما نقش بندد و جمله معروفش برای نسلهای متمادی به یادگار بماند: «کسی میتواند از سیم خاردارهای دشمن رد شود که در سیم خاردار نفس خود، گیر نکرده باشد.»
احسان قنبری، جانباز عملیات کربلای 4 از خاطراتش با شهید علی چیتسازیان میگوید. قنبری سال 1360 وقتی تنها 15 سالش بود؛ پای در میدان نبرد گذاشت و پنج سالی در عملیاتهای متعدد حضور یافت. از سال 1365 به واحد اطلاعات - عملیات لشکر انصار پیوست و با جمع صمیمی نیروهای اطلاعات به فرماندهی سردار سرتیپ شهید علی چیت سازیان همراه شد.
این رزمنده دوران دفاع مقدس که باوجود گذشت 34 سال از شهادت فرمانده خود هنوز نام او را با افتخار بر زبان میآورد از خاطرات روزهای همراهی با شهید چیت سازیان میگوید: «ویژگی بارز شهید چیت سازیان، انس و الفت با نیروهای واحد اطلاعات بود و همه به او ارادت داشتند. او پدر معنوی ما بود و در محبت کردن به بچهها عادلانه و یکسان رفتار میکرد. شجاعت و شهامت ویژگی دیگر او بود و در صحنههای نبرد و عملیات همیشه جلودار بود، اما در پشت جبهه و وقت استراحت کاملاً متفاوت بود و روحیهای لطیف و مهربان داشت. هرگاه به نماز میایستاد؛ حالتی ملکوتی و چهرهای گریان داشت. هروقت میتوانست به بچهها هدیه میداد؛ چفیه، تسبیح یا انگشتر. هنوز یادگاریهای ارزشمند علی آقا را دارم. شهید چیتسازیان هنگام آموزش نیروها، فردی جلودار و فرماندهای عملگرا بود و دستور دادن و کنار ایستادن در ذات او نبود. باوجود رفاقت و صمیمیت با نیروهای تحت امرش در گرفتن گزارش شناسایی، فردی سختگیر و دقیق بود. ابعاد منطقه را به دقت میپرسید و روی اعداد حساس بود تا جایی که اگر مثلاً میگفتیم عرض میدان مین 9 متر است؛ میپرسید: «حتماً 9 متر؟ نکند 10 باشد. دقیق بررسی کردید؟» نگران بود که نکند بهخاطر اشتباه محاسباتی، رزمندگان قربانی شوند و همین حساسیت سبب دقت ما شده بود.»
قنبری، اخلاص را ویژگی دیگر شهید چیت سازیان عنوان میکند و میگوید: «در کار شناسایی خداوند را بسیار در نظر داشت تا جایی که وقتی یک بار در جزیره مجنون با چند نفر از نیروها مشغول عملیات گشت و شناسایی بودیم؛ اصرار کرد که خودش اول داخل منطقه مورد نظر برود و گفت: ثواب این کار را به شهید مصیب مجیدی هدیه میکنم».
شهید مجیدی معاون علی آقا بود و با این کار میخواست نفساش را تزکیه کند که مبادا افتخار شناسایی مغرورش کند. در عملیات کربلای 4 وقتی لباس غواصی پوشیدیم تا رزمندگان را به مواضعی که قبلاً شناسایی کرده بودیم، ببریم بهدلیل اینکه نمیتوانست همراه ما بیاید و باید نیروها را هدایت میکرد؛ سر و صورتش را گل مالی کرد و گفت: «میخواهم شبیه نیروهایم باشم که داخل گل و لای با سختی شنا میکنند.»این رزمنده دوران دفاع مقدس و (فرماندار شهرستان بهار استان همدان) ادامه میدهد: «به نیروهایش عشق میورزید و خانواده بزرگی را تشکیل داده بود. حتی زمانی که عملیات نبود و به مرخصی میآمدیم؛ حواسش به بچهها بود و برایشان برنامهریزی میکرد.مسجد تاریخی میرزاتقی در خیابان تختی همدان که آیتالله سیدابوالحسن موسوی، امام جمعه وقت همدان در آن نماز میخواند؛ پاتوق ما بود. اول نماز و بعد سرکشی به خانواده شهدا، جانبازان یا افراد مستضعف.از همان حقوق اندکش به خانوادههای محروم کمک میکرد و دستگیری از نیازمندان در کنار مبارزه با دشمن را به نیروهایش یاد میداد.»
قنبری تصریح میکند: «ولایتپذیری با عمق جانش گره خورده بود. معمولاً ابتدای کلاسهای آموزشی جملهای از امام خمینی(ره) را بیان میکرد. خاطرم هست که یک بار گفت: «امام یک بار پشت تریبون رفت و گفت حضور در جبهه واجب است؛ کاری نکنید که ناچار شود دوباره این حرف را تکرار کند.»او با محبت و صمیمیت، افرادی که خوشنام نبودند را تربیت میکرد و بسیاری از نیروهای واحد تحت امرش از داش مشتیها بودند.
قنبری در این باره میافزاید: «علی آقا گاه افرادی را با خود به جبهه میآورد که از جامعه طرد شده و مردم تمایلی به رفتوآمد با آنها نداشتند؛ دزد؛ حبس کشیده یا لوطیها. او با صبر و محبت از همین افراد به ظاهر بد، مردان متدینی تربیت کرد که نماز شبشان ترک نمیشد؛ افرادی که تا پیش از آمدن به جبهه شاید حتی یک بار هم نماز نخوانده بودند. شهید چیت سازیان استاد انسانسازی بود و این هنری بود که خداوند متعال به او عنایت فرموده بود که با اخلاق پیامبرگونه، مهربانی نگاه و چهره زیبا و نورانی بتواند افراد غافل را به قله نور و سعادت هدایت کند.»
خبرنگار
نابغه اطلاعات بود و اعجوبه لشکر انصار. سیم خاردار نفس را برید تا بتواند پرواز کند چون معتقد بود برای عبور از موانع دشمن باید ابتدا خودسازی کرد. بزرگمردی که در کار اطلاعات و شناسایی، اسطوره لشکر انصار همدان بود و با همه جوانی، استاد فرماندهان بزرگ بود. او بهدلیل کاردانی توانست در مدتی کوتاه بهعنوان «فرمانده نیروهای آموزشی» انتخاب شده و سپس فرمانده مرکز آموزش نظامی شود. آموزش فنون نظامی به هزاران نفر از مهمترین کارهای او در جنگ تحمیلی بهشمار میرود. علی چیت سازیان با ریشهای خرمایی و چشمان نافذ آبی، حالا دیگر در بین رزمندگان تیپ ۳۲ انصار، فردی شناخته شده بود و وقتی تیپ به لشکر ارتقا یافت به دستور سردار سرلشکر شهید حسین همدانی، واحد اطلاعات - عملیات را در آن بنیانگذاری کرد. شهید چیت سازیان از سیم خاردارهای نفس عبور کرده بود و در کالبد کوچک دنیا نمیگنجید. روح بلند «علی آقا» دیگر پای ماندن بر زمین نداشت. شیرمرد لشکر انصار و اعجوبه اطلاعات - عملیات که داغ سنگین شهادت دوستان و همرزمان و حتی برادرش، امیر را در سینه خود حس میکرد، ۴ آذر ۱۳۶۶ دل از زمین برکند و آسمانی شد.
او رفت تا نامش و یادش برای همیشه تاریخ در ذهن و جان ما نقش بندد و جمله معروفش برای نسلهای متمادی به یادگار بماند: «کسی میتواند از سیم خاردارهای دشمن رد شود که در سیم خاردار نفس خود، گیر نکرده باشد.»
احسان قنبری، جانباز عملیات کربلای 4 از خاطراتش با شهید علی چیتسازیان میگوید. قنبری سال 1360 وقتی تنها 15 سالش بود؛ پای در میدان نبرد گذاشت و پنج سالی در عملیاتهای متعدد حضور یافت. از سال 1365 به واحد اطلاعات - عملیات لشکر انصار پیوست و با جمع صمیمی نیروهای اطلاعات به فرماندهی سردار سرتیپ شهید علی چیت سازیان همراه شد.
این رزمنده دوران دفاع مقدس که باوجود گذشت 34 سال از شهادت فرمانده خود هنوز نام او را با افتخار بر زبان میآورد از خاطرات روزهای همراهی با شهید چیت سازیان میگوید: «ویژگی بارز شهید چیت سازیان، انس و الفت با نیروهای واحد اطلاعات بود و همه به او ارادت داشتند. او پدر معنوی ما بود و در محبت کردن به بچهها عادلانه و یکسان رفتار میکرد. شجاعت و شهامت ویژگی دیگر او بود و در صحنههای نبرد و عملیات همیشه جلودار بود، اما در پشت جبهه و وقت استراحت کاملاً متفاوت بود و روحیهای لطیف و مهربان داشت. هرگاه به نماز میایستاد؛ حالتی ملکوتی و چهرهای گریان داشت. هروقت میتوانست به بچهها هدیه میداد؛ چفیه، تسبیح یا انگشتر. هنوز یادگاریهای ارزشمند علی آقا را دارم. شهید چیتسازیان هنگام آموزش نیروها، فردی جلودار و فرماندهای عملگرا بود و دستور دادن و کنار ایستادن در ذات او نبود. باوجود رفاقت و صمیمیت با نیروهای تحت امرش در گرفتن گزارش شناسایی، فردی سختگیر و دقیق بود. ابعاد منطقه را به دقت میپرسید و روی اعداد حساس بود تا جایی که اگر مثلاً میگفتیم عرض میدان مین 9 متر است؛ میپرسید: «حتماً 9 متر؟ نکند 10 باشد. دقیق بررسی کردید؟» نگران بود که نکند بهخاطر اشتباه محاسباتی، رزمندگان قربانی شوند و همین حساسیت سبب دقت ما شده بود.»
قنبری، اخلاص را ویژگی دیگر شهید چیت سازیان عنوان میکند و میگوید: «در کار شناسایی خداوند را بسیار در نظر داشت تا جایی که وقتی یک بار در جزیره مجنون با چند نفر از نیروها مشغول عملیات گشت و شناسایی بودیم؛ اصرار کرد که خودش اول داخل منطقه مورد نظر برود و گفت: ثواب این کار را به شهید مصیب مجیدی هدیه میکنم».
شهید مجیدی معاون علی آقا بود و با این کار میخواست نفساش را تزکیه کند که مبادا افتخار شناسایی مغرورش کند. در عملیات کربلای 4 وقتی لباس غواصی پوشیدیم تا رزمندگان را به مواضعی که قبلاً شناسایی کرده بودیم، ببریم بهدلیل اینکه نمیتوانست همراه ما بیاید و باید نیروها را هدایت میکرد؛ سر و صورتش را گل مالی کرد و گفت: «میخواهم شبیه نیروهایم باشم که داخل گل و لای با سختی شنا میکنند.»این رزمنده دوران دفاع مقدس و (فرماندار شهرستان بهار استان همدان) ادامه میدهد: «به نیروهایش عشق میورزید و خانواده بزرگی را تشکیل داده بود. حتی زمانی که عملیات نبود و به مرخصی میآمدیم؛ حواسش به بچهها بود و برایشان برنامهریزی میکرد.مسجد تاریخی میرزاتقی در خیابان تختی همدان که آیتالله سیدابوالحسن موسوی، امام جمعه وقت همدان در آن نماز میخواند؛ پاتوق ما بود. اول نماز و بعد سرکشی به خانواده شهدا، جانبازان یا افراد مستضعف.از همان حقوق اندکش به خانوادههای محروم کمک میکرد و دستگیری از نیازمندان در کنار مبارزه با دشمن را به نیروهایش یاد میداد.»
قنبری تصریح میکند: «ولایتپذیری با عمق جانش گره خورده بود. معمولاً ابتدای کلاسهای آموزشی جملهای از امام خمینی(ره) را بیان میکرد. خاطرم هست که یک بار گفت: «امام یک بار پشت تریبون رفت و گفت حضور در جبهه واجب است؛ کاری نکنید که ناچار شود دوباره این حرف را تکرار کند.»او با محبت و صمیمیت، افرادی که خوشنام نبودند را تربیت میکرد و بسیاری از نیروهای واحد تحت امرش از داش مشتیها بودند.
قنبری در این باره میافزاید: «علی آقا گاه افرادی را با خود به جبهه میآورد که از جامعه طرد شده و مردم تمایلی به رفتوآمد با آنها نداشتند؛ دزد؛ حبس کشیده یا لوطیها. او با صبر و محبت از همین افراد به ظاهر بد، مردان متدینی تربیت کرد که نماز شبشان ترک نمیشد؛ افرادی که تا پیش از آمدن به جبهه شاید حتی یک بار هم نماز نخوانده بودند. شهید چیت سازیان استاد انسانسازی بود و این هنری بود که خداوند متعال به او عنایت فرموده بود که با اخلاق پیامبرگونه، مهربانی نگاه و چهره زیبا و نورانی بتواند افراد غافل را به قله نور و سعادت هدایت کند.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه