شب یلدا همیشه با تصاویرش در ذهن آدمی میماند
جمال رحمتی
کاریکاتوریست
شب یلدا همیشه با یکسری تصاویر در ذهن آدم میماند. از کودکی تا حال.
مثلاً همیشه هندوانههای خرابش که سفید در میآمد و انارهای فوقالعاده و در کنارش آجیل و یکسری تصاویر دیگر از خانواده که همه حس خوبی برای آدم دارد.
یادم میآید بچه که بودم شب یلدا فال حافظ باز میکردم و اگر آن فال را دوست نداشتم خودم ورق میزدم و به فال مورد علاقهام میرسیدم.
در عین حال همیشه شب یلدا فکر میکردم که درازترین و طولانیترین شب سال است شبی که قرار است یک اتفاق خاص در آن بیفتد اما در آخر میدیدم که این شب با شبهای دیگر برایم از نظر زمان فرقی ندارد.
شاید یک کار خوب فرهنگی که مردم در کنار هم به دور از فضای مجازی میتوانند انجام دهند این است که با یک بازی دسته جمعی داستان بگویند.
داستانی که از یک نفر شروع میشود و هرکس فقط باید یک یا دو جمله داستان را بگوید و نفر بعدی بقیه راکامل کند. بازی به جایی میرسد که اصلاً تصورش را نمیکردید که پایانش به کجا ختم میشود و این خیلی جذاب است.
مثلاً در ذهن شما یک چیز است و بچه شما چیزی را میگوید که آدم را به فضایی دیگر پرتاب میکند.
البته بهنظر من دراین فضای پرمشغله اگر در این شب مردم بیشتر در کنار هم باشند و از وجود خانوادهشان لذت ببرند از بازی کردن هم برایشان جذابتر خواهد بود. همان خاطره گوییها و نقل کردنها از بزرگان خانواده فضای این شب را گرم و شیرین میکند. مخصوصاً که با آن، کاست مقام صبر را هم گوش دهند.
یکی از چیزهایی که باعث شده ما حافظ را بیشتر دوست داشته باشیم موسیقی است. استاد شجریان را با اشعار حافظ و همینطور سعدی میشناسیم.
حافظ چون همیشه اشعارش به همراه موسیقی بوده است در زندگی ما ساری و جاری است. آلبوم «مقام صبر» به آهنگسازی پرویز مشکاتیان با صدای علیرضا افتخاری است.
که با این بیت زیبا شروع میشود:
ترسم که اشک در غم ما پردهدر شود/وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر/آری شود ولیک به خون جگر شود
کاریکاتوریست
شب یلدا همیشه با یکسری تصاویر در ذهن آدم میماند. از کودکی تا حال.
مثلاً همیشه هندوانههای خرابش که سفید در میآمد و انارهای فوقالعاده و در کنارش آجیل و یکسری تصاویر دیگر از خانواده که همه حس خوبی برای آدم دارد.
یادم میآید بچه که بودم شب یلدا فال حافظ باز میکردم و اگر آن فال را دوست نداشتم خودم ورق میزدم و به فال مورد علاقهام میرسیدم.
در عین حال همیشه شب یلدا فکر میکردم که درازترین و طولانیترین شب سال است شبی که قرار است یک اتفاق خاص در آن بیفتد اما در آخر میدیدم که این شب با شبهای دیگر برایم از نظر زمان فرقی ندارد.
شاید یک کار خوب فرهنگی که مردم در کنار هم به دور از فضای مجازی میتوانند انجام دهند این است که با یک بازی دسته جمعی داستان بگویند.
داستانی که از یک نفر شروع میشود و هرکس فقط باید یک یا دو جمله داستان را بگوید و نفر بعدی بقیه راکامل کند. بازی به جایی میرسد که اصلاً تصورش را نمیکردید که پایانش به کجا ختم میشود و این خیلی جذاب است.
مثلاً در ذهن شما یک چیز است و بچه شما چیزی را میگوید که آدم را به فضایی دیگر پرتاب میکند.
البته بهنظر من دراین فضای پرمشغله اگر در این شب مردم بیشتر در کنار هم باشند و از وجود خانوادهشان لذت ببرند از بازی کردن هم برایشان جذابتر خواهد بود. همان خاطره گوییها و نقل کردنها از بزرگان خانواده فضای این شب را گرم و شیرین میکند. مخصوصاً که با آن، کاست مقام صبر را هم گوش دهند.
یکی از چیزهایی که باعث شده ما حافظ را بیشتر دوست داشته باشیم موسیقی است. استاد شجریان را با اشعار حافظ و همینطور سعدی میشناسیم.
حافظ چون همیشه اشعارش به همراه موسیقی بوده است در زندگی ما ساری و جاری است. آلبوم «مقام صبر» به آهنگسازی پرویز مشکاتیان با صدای علیرضا افتخاری است.
که با این بیت زیبا شروع میشود:
ترسم که اشک در غم ما پردهدر شود/وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر/آری شود ولیک به خون جگر شود
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه