ارزشمندی تئاتر یا ارتباط راستین با مخاطب
رضا آشفته
منتقد
هر تئاتری فارغ از مباحث تکنیکی و زیبایی شناسی، میتواند اثر ارزشمندی باشد که نظر مخاطب را جلب کند. اما گاهی مخاطب دچار اشتباه میشود و آن اثر نمایشی نتوانسته مطلوب را ارائه کند بلکه به اقتضای خواست غیر معقول، برخوردار از یک وضعیت شبه رضایتبخش است و این همان تردید و تناقضی است که باید برطرف شود که ضمانت ارزشمندی یک اثر نمایشی را ممکنتر سازد.
تئاتر ارزشمند در ارتباط با مخاطب، دو سویه را باید به بهترین نحو ممکن راضی کند؛ یکم، سرگرم کننده باشد و دوم، بتواند تفکری را در میان بگذارد.
سرگرم کنندگی با همان شور و نشاط ضمنی و حوصله دیدن و مات شدن در تکنیکها و محو شدن در زیباییها ممکن خواهد شد. سویه دوم نیز به لطف قلم نویسنده درباره بیان یک موضوع کارآمد و بنابر اقتضای زمان ممکن میشود. انسانها موجودات جایزالخطایی هستند و باید که همیشه و همواره مورد انتقاد و بررسی و ارزیابی واقع شوند چنانچه هر روز، پیش از بیرون رفتن از خانه برابر آینه موی خود را شانه میکنند و سر و صورت و لباس و کفش را نگاهی میاندازند و گاهی از اعضای خانواده میخواهند که راجع به شمایل حضور در اجتماع ابراز نظر کنند و این همان انتقاد سازندهای است که مانع از خندیدن و دست انداختن دیگران خواهد شد.
در تئاتر همان ضمیر درونی و ناخودآگاه انسان نشانه میرود که بستر بسیاری از خوبها و بدها بدون تمایز و تشخص ویژه است و در صحنه چنین حال و هوایی هدفگذاری شده که انسان پنهان و پیدای درونش را تماشا کند. همین بیرون آوردن انسان از لفافه است که مسیر انسانی و آگاهی بر خویشتن را رقم میزند.
انسان آگاه متوجه خوب و بد خود خواهد شد و در بازاندیشی رفتاری بسیار سنجیده و دقیق رفتار خواهد کرد. پس نمایشی که میتواند انسان را به واسطه خطاکار بودنش بررسی کند، یک اثر ارزشمندی تلقی خواهد شد و هر چه بیان مسأله و اهمیت آن زیباتر و دقیقتر شده باشد، ارزشمندی اثر نمایشی نیز افزوده خواهد شد. به همین دلیل کممایگی و بیمایگی آثار نمایشی خود دلیلی مبرهن و آشکار برای بیارزش جلوه خواهد کرد. از سوی دیگر، بهای بیش از حد به تکنیکها و دور شدن از معیارهای اخلاقی و تربیتی و بسیاری از نکات ارزنده دیگر میتواند مسیر سقوط یک اثر تا مراحل کامل بیارزشی و در واقع انحطاط آن اثر را نمایان سازد. اثری که سرتاپا لودگی است، نمیتواند زیبا و ارزشمند باشد، اثری که در اتکای به فرم فاقد درک معنایی شود، نمیتواند در جامعه مؤثر باشد و این نیز اثر را با مفهوم بیارزشی یگانه میگرداند.
بنابراین ارتباط راستین با مخاطب و دادن نکات ارزنده از جمله موارد کلیدی است که به ارزشمندی و دوام و بقای آن اثر در ذهن و روان مخاطبان بسیار تأثیرگذار خواهد بود. در جامعه ایرانی که همواره انسانمداری و اخلاق ملاک و معیار بوده و فراتر از آن، کشور در مسیر پیشرفت قرار گرفته، داشتن تئاتر ارزشمند یک امکان باشکوه برای بارور شدن چنین نظرگاه و کارکردی خواهد بود.
منتقد
هر تئاتری فارغ از مباحث تکنیکی و زیبایی شناسی، میتواند اثر ارزشمندی باشد که نظر مخاطب را جلب کند. اما گاهی مخاطب دچار اشتباه میشود و آن اثر نمایشی نتوانسته مطلوب را ارائه کند بلکه به اقتضای خواست غیر معقول، برخوردار از یک وضعیت شبه رضایتبخش است و این همان تردید و تناقضی است که باید برطرف شود که ضمانت ارزشمندی یک اثر نمایشی را ممکنتر سازد.
تئاتر ارزشمند در ارتباط با مخاطب، دو سویه را باید به بهترین نحو ممکن راضی کند؛ یکم، سرگرم کننده باشد و دوم، بتواند تفکری را در میان بگذارد.
سرگرم کنندگی با همان شور و نشاط ضمنی و حوصله دیدن و مات شدن در تکنیکها و محو شدن در زیباییها ممکن خواهد شد. سویه دوم نیز به لطف قلم نویسنده درباره بیان یک موضوع کارآمد و بنابر اقتضای زمان ممکن میشود. انسانها موجودات جایزالخطایی هستند و باید که همیشه و همواره مورد انتقاد و بررسی و ارزیابی واقع شوند چنانچه هر روز، پیش از بیرون رفتن از خانه برابر آینه موی خود را شانه میکنند و سر و صورت و لباس و کفش را نگاهی میاندازند و گاهی از اعضای خانواده میخواهند که راجع به شمایل حضور در اجتماع ابراز نظر کنند و این همان انتقاد سازندهای است که مانع از خندیدن و دست انداختن دیگران خواهد شد.
در تئاتر همان ضمیر درونی و ناخودآگاه انسان نشانه میرود که بستر بسیاری از خوبها و بدها بدون تمایز و تشخص ویژه است و در صحنه چنین حال و هوایی هدفگذاری شده که انسان پنهان و پیدای درونش را تماشا کند. همین بیرون آوردن انسان از لفافه است که مسیر انسانی و آگاهی بر خویشتن را رقم میزند.
انسان آگاه متوجه خوب و بد خود خواهد شد و در بازاندیشی رفتاری بسیار سنجیده و دقیق رفتار خواهد کرد. پس نمایشی که میتواند انسان را به واسطه خطاکار بودنش بررسی کند، یک اثر ارزشمندی تلقی خواهد شد و هر چه بیان مسأله و اهمیت آن زیباتر و دقیقتر شده باشد، ارزشمندی اثر نمایشی نیز افزوده خواهد شد. به همین دلیل کممایگی و بیمایگی آثار نمایشی خود دلیلی مبرهن و آشکار برای بیارزش جلوه خواهد کرد. از سوی دیگر، بهای بیش از حد به تکنیکها و دور شدن از معیارهای اخلاقی و تربیتی و بسیاری از نکات ارزنده دیگر میتواند مسیر سقوط یک اثر تا مراحل کامل بیارزشی و در واقع انحطاط آن اثر را نمایان سازد. اثری که سرتاپا لودگی است، نمیتواند زیبا و ارزشمند باشد، اثری که در اتکای به فرم فاقد درک معنایی شود، نمیتواند در جامعه مؤثر باشد و این نیز اثر را با مفهوم بیارزشی یگانه میگرداند.
بنابراین ارتباط راستین با مخاطب و دادن نکات ارزنده از جمله موارد کلیدی است که به ارزشمندی و دوام و بقای آن اثر در ذهن و روان مخاطبان بسیار تأثیرگذار خواهد بود. در جامعه ایرانی که همواره انسانمداری و اخلاق ملاک و معیار بوده و فراتر از آن، کشور در مسیر پیشرفت قرار گرفته، داشتن تئاتر ارزشمند یک امکان باشکوه برای بارور شدن چنین نظرگاه و کارکردی خواهد بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه