کمدی میانهرو نیست
علیرضا نراقی
منتقد
میتوان با قاطعیت گفت ژانر پرطرفدار و محبوب کمدی در ایران گونه مهجوری است. اغلب کمدیها به طرز آزاردهندهای سطحی، مبتذل و بیکارکرد هستند. این بیکارکرد بودن به سادگی به این معناست که اثر آنطور که انتظار میرود خندهدار و مفرح نیست، حتی بهترین کمدیهای دو دهه اخیر سینما و تلویزیون ایران یک بار مصرف بودهاند. پس از کمدی درخشان «اجارهنشینها» ساخته داریوش مهرجویی و تجربیات پراکندهای مثل «آدم برفی» و «لیلی با من است» و... اغلب کمدیهای ساخته شده در سینمای ایران غیرقابل اعتنا بودهاند. یکی از دلایل مهجوریت کمدی -با وجود تولیدات نسبتاً زیاد سالانه ما در اینگونه- ضعفهای متعدد کیفی در اجرا و مهم تر از آن سادهگیری در کمدینویسی و ساختار شوخیها است. کمدیها اغلب از شوخ طبعی مرسوم مردم عقبترند و تنها از کلیشههای تاریخ گذشته بهره میبرند.
در کتاب مرجع «نمایش در ایران» بهرام بیضایی به این مهم اشاره میکند که کمدی در تاریخ ما همواره با نوعی کنایه و کینه همراه بوده است. رنجهای متعدد مردم، بیکفایتی و فساد سلسلههای حاکم و شدت عدم پذیرش انتقاد باعث شده بود تا استفاده از لحظات سکرآور و سرخوش کمدی تنها فضایی باشد که نمایشگران ایرانی بتوانند برخی مسائل اجتماعی را مطرح نمایند و به تندی از آنها انتقاد کنند. علاوه بر این نگاه انتقادی که تا حدودی در نفس این گونه بوده است، عادت غلطی در میان کمدی سازان امروزی ما شکل گرفته است که اغلب این گونه مفرح و تسکین بخش را با صحنههای ملودرام اشکانگیز و لحظات احساسی باسمهای ترکیب میکنند. این عادت باعث شده است که کمدیها آنقدر هم کمیک نباشند و لحظات شادیآور همواره با مکث زیاد روی لحظات غمانگیز سست شوند. این درست خلاف نمونههای طراز اول جهانی است. در آثار شاخص و جریان اصلی سینما و تلویزیون، هیچگاه کمدی از کمیک بودن و شادیآور بودن خود منحرف نمیشود؛ البته که در آن آثار هم گاه لحظات غمانگیز وجود دارد اما هنر کمدیساز آنجاست که این لحظات را با رخدادها یا موقعیتها یا دیالوگهای خندهدار سریع عوض میکند و به وظیفه اصلی و حال و هوای مبنایی اثر بازمیگردد و احساسات مخاطب را منحرف نمیکند.
یکی از اشکالات فکری دیگر در کار هنرمندان وطنی این است که گویا آنها کمدی را کافی نمیدانند. نتیجه این ناکافی دیدن، چیزی نیست جز انحراف و اتلاف انرژی اصلی اثر. کمدیهای ما اغلب با پیامها اخلاقی و لحظات غمانگیز تلاش میکنند کمدی ناکافی و تحقیر شده را تکمیل کنند. این در حالی است که کمدی در نفس خود صاحب ارزش است.
کمدی هم تأثیر مثبت روانی دارد، هم ارزش عقلانی و هم صاحب اثرات مثبت اجتماعی است. ایجاد تنوع و خاصیت درمانی کمدی امری غیر قابل انکار است. همین تأثیر فردی در سطح جامعه هم نتایجی مثبت و التیام بخش دارد.
از سوی دیگر کمدی گونهای عقلانی است، به این معنا که مخاطب همواره فاصلهای معقول با شخصیتها دارد و میتواند از طریق عناصر تمهید شده تکنیکی همچون اغراق و تمایز نقصانهای رفتاری و فکری مرسوم را بهتر تشخیص دهد و در مواجهه با موقعیتهای مشابه در واقعیت به شکلی عقلانیتر عمل کند.
منتقد
میتوان با قاطعیت گفت ژانر پرطرفدار و محبوب کمدی در ایران گونه مهجوری است. اغلب کمدیها به طرز آزاردهندهای سطحی، مبتذل و بیکارکرد هستند. این بیکارکرد بودن به سادگی به این معناست که اثر آنطور که انتظار میرود خندهدار و مفرح نیست، حتی بهترین کمدیهای دو دهه اخیر سینما و تلویزیون ایران یک بار مصرف بودهاند. پس از کمدی درخشان «اجارهنشینها» ساخته داریوش مهرجویی و تجربیات پراکندهای مثل «آدم برفی» و «لیلی با من است» و... اغلب کمدیهای ساخته شده در سینمای ایران غیرقابل اعتنا بودهاند. یکی از دلایل مهجوریت کمدی -با وجود تولیدات نسبتاً زیاد سالانه ما در اینگونه- ضعفهای متعدد کیفی در اجرا و مهم تر از آن سادهگیری در کمدینویسی و ساختار شوخیها است. کمدیها اغلب از شوخ طبعی مرسوم مردم عقبترند و تنها از کلیشههای تاریخ گذشته بهره میبرند.
در کتاب مرجع «نمایش در ایران» بهرام بیضایی به این مهم اشاره میکند که کمدی در تاریخ ما همواره با نوعی کنایه و کینه همراه بوده است. رنجهای متعدد مردم، بیکفایتی و فساد سلسلههای حاکم و شدت عدم پذیرش انتقاد باعث شده بود تا استفاده از لحظات سکرآور و سرخوش کمدی تنها فضایی باشد که نمایشگران ایرانی بتوانند برخی مسائل اجتماعی را مطرح نمایند و به تندی از آنها انتقاد کنند. علاوه بر این نگاه انتقادی که تا حدودی در نفس این گونه بوده است، عادت غلطی در میان کمدی سازان امروزی ما شکل گرفته است که اغلب این گونه مفرح و تسکین بخش را با صحنههای ملودرام اشکانگیز و لحظات احساسی باسمهای ترکیب میکنند. این عادت باعث شده است که کمدیها آنقدر هم کمیک نباشند و لحظات شادیآور همواره با مکث زیاد روی لحظات غمانگیز سست شوند. این درست خلاف نمونههای طراز اول جهانی است. در آثار شاخص و جریان اصلی سینما و تلویزیون، هیچگاه کمدی از کمیک بودن و شادیآور بودن خود منحرف نمیشود؛ البته که در آن آثار هم گاه لحظات غمانگیز وجود دارد اما هنر کمدیساز آنجاست که این لحظات را با رخدادها یا موقعیتها یا دیالوگهای خندهدار سریع عوض میکند و به وظیفه اصلی و حال و هوای مبنایی اثر بازمیگردد و احساسات مخاطب را منحرف نمیکند.
یکی از اشکالات فکری دیگر در کار هنرمندان وطنی این است که گویا آنها کمدی را کافی نمیدانند. نتیجه این ناکافی دیدن، چیزی نیست جز انحراف و اتلاف انرژی اصلی اثر. کمدیهای ما اغلب با پیامها اخلاقی و لحظات غمانگیز تلاش میکنند کمدی ناکافی و تحقیر شده را تکمیل کنند. این در حالی است که کمدی در نفس خود صاحب ارزش است.
کمدی هم تأثیر مثبت روانی دارد، هم ارزش عقلانی و هم صاحب اثرات مثبت اجتماعی است. ایجاد تنوع و خاصیت درمانی کمدی امری غیر قابل انکار است. همین تأثیر فردی در سطح جامعه هم نتایجی مثبت و التیام بخش دارد.
از سوی دیگر کمدی گونهای عقلانی است، به این معنا که مخاطب همواره فاصلهای معقول با شخصیتها دارد و میتواند از طریق عناصر تمهید شده تکنیکی همچون اغراق و تمایز نقصانهای رفتاری و فکری مرسوم را بهتر تشخیص دهد و در مواجهه با موقعیتهای مشابه در واقعیت به شکلی عقلانیتر عمل کند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه