«ایران» از وضعیت بیمارستان‌های بدون تخت خالی و موج سواری دلتا در پیک پنجم گزارش می‌دهد

تخت‌هایی که روایتگر رنج‌ها شدند!


فریبا خان احمدی
خبرنگار
به آمار فوتی‌های هفته‌های گذشته نگاه کنید! حالا عدد سه رقمی جانباختگان کرونا به زیر 30 مورد مرگ و میر در روز نزول کرده است. اگرچه با طولانی شدن پیک پنجم بیماری چشم‌هایمان به اعداد ترسناک 600 و 700 نفری مرگ بیماران کرونایی عادت کرده بود اما این روزها در سایه واکسیناسیون بالای 80 درصدی جمعیت هدف، فهرست بلندبالای جنازه‌های راهی آرامستان‌ها بسته شده است. باورمان نمی‌شود؟ نه! چون در همه روزهای تابستان 1400 مرگ در یک قدمی‌مان رژه می‌رفت... رد اخبار را که بگیریم می‌بینیم در هفته اول تیر 1400 آغاز پیک پنجم کرونا به طور رسمی با کانون شیوع در استان سیستان و بلوچستان تأیید شد. در سیستان و بلوچستان سردخانه‌ها پر از جنازه بود و بستگان متوفیان برای تحویل جنازه‌هایشان صف می‌کشیدند. پس از شیوع انفجاری دلتا آژیر خطر در استان‌های جنوبی و جنوب شرقی از جمله کرمان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و خراسان به صدا درآمد. آمار جانباختگان کرونا در مشهد سه رقمی شده بود  و بیش از سه هزار بیمار مبتلا در بیمارستان‌های استان خراسان رضوی بستری شدند. 15 تیر دلتا وارد پایتخت شد و سپس همه
31 استان کشور را محاصره کرد. در موج پنجم بیماری، ایران رتبه سوم فوتی‌ها را در جهان داشت. کادر درمان در تمامی مراکز درمانی اعلام می‌کردند بیمارستان‌ها در حال انفجار هستند و مرگ در بخش‌ها غلغله می‌کند. سونامی مرگ نقطه به نقطه کشور را درمی‌نوردید و در چنین وضعیت فوق بحرانی مردم بی‌توجه به رعایت پروتکل‌ها یا در صف مرغ بودند، یا در مراسم عزا و عروسی یا برای خرید از حراجی‌ها در مراکز خرید  در اجتماعات فشرده حضور می‌یافتند و البته وسط تورهای مسافرتی نیز در پیج‌های اینستاگرام مشغول تبلیغ سفرهای تابستانی بودند. همه چیز به حال خود رها شده و مقررات ستاد ملی مقابله با کرونا نیز تنها در حد حرف یا مصوبه روی کاغذ باقی مانده بود. در سایه همین بی توجهی‌ها و پروتکل شکنی‌ها که عدد و رقمش به زیر ۳۸ درصد سقوط کرد، اوضاع از کنترل نظام سلامت کشور خارج شد. عده‌ای به امید وعده‌های مسئولان برای واردات واکسن منتظر پایان جولان بی‌رحمانه کرونا بودند اما همچنان در بر همان پاشنه می‌چرخید و به رغم وعده‌های دلگرم کننده فقط فاز اول واکسیناسیون کادر درمان تمام شد و بخشی از سالمندان بالای 60 سال نیز پس از روزها سرگردانی فاز اول واکسن را دریافت کردند. از مردادماه میزان مراجعه بیماران کرونایی از حد و اندازه‌اش فراتر رفت و بدین ترتیب نیروهای داوطلب برای کمک به کادر درمان به بیمارستان‌ها فراخوان شدند، دستگاه‌های اکسیژن‌ساز 24 ساعته کار می‌کردند و در برخی شهرها در مسجد بیمارستان‌ها رمدسیویر بیماران تزریق می‌شد.
روایت ما از پیک پنجم بیماری بر اساس مشاهدات میدانی و اظهار نظر کارشناسان و مسئولان وزارت بهداشت است. فاجعه شهر به شهر پیشروی می‌کرد و تخت‌های بیمارستانی ثانیه به ثانیه با بیماران کرونایی اشباع می‌شد. در برخی استان‌ها فاجعه وسیعی در راه بود؛ بیماران در ساعت‌های اولیه روی زیراندازهایی در کف بیمارستان‌ها پذیرش می‌شدند و کمبود پزشک و پرستار، ونتیلاتور، دستگاه‌های اکسیژن‌رسان و حتی آمبولانس غوغا می‌کرد. کشور روز به روز به وضعیت سیاه کرونایی نزدیک می‌شد. بیمارانی که بنا به وعده سعید نمکی قرار نبود پشت درهای بیمارستان بمانند در میانه‌های موج پنجم کرونا روی صندلی‌های ماشین، راهروهای بیمارستان، چمن‌های محوطه بیمارستان و حتی نمازخانه‌های مراکز درمانی بستری می‌شدند، عده زیادی از خانواده‌ها در داروخانه‌های منتخب ۲۹ فروردین و ۱۳ آبان در تهران در به در دنبال داروهای ضد ویروسی بودند و اگر شانس با آنها یار بود در نهایت با قیمت‌های میلیونی دارو را از دلالان تهیه می‌کردند.
نتیجه کاهش رعایت شیوه نامه‌های بهداشتی به زیر 30 درصد موجب شد منحنی شیب کرونا در نیمه دوم مرداد به اوج قله نزدیک شود. در واقع خروجی کنار گذاشتن ماسک‌ها، سفرهای تابستانی، عجله عده‌ای برای برگزاری جشن و عروسی پیش از آغاز ماه محرم، کافه‌ها و رستوران‌های باز  و تالارهای پذیرایی در نهایت باعث سرریز مبتلایان به ویروس دلتا به بیمارستان‌ها شد. طولی نکشید که همهمه بلند کمبود سرم و داروهای اختصاصی درمان مانند رمدسیویر و فاویپیراویر فضای مجازی را پر کرد. رؤسای بیمارستان‌ها در گفت‌وگو با خبرنگار ما از وخامت اوضاع مراکز درمان کشور و افزایش مصرف داروهای ضد کرونایی در پیک پنجم کرونا خبر می‌دادند. یکی از پرستاران بیمارستان مشهد اوضاع را برای ما این گونه روایت می‌کرد: «بیمارستان‌ها آنقدر شلوغ است که دیگر داد و بیداد کسی توجه ما را جلب نمی‌کند. بیماران بسیار بدحال ساعت‌ها در صف تریاژ عذاب می‌کشند چرا که نیرو نیست، دارو نیست، تخت نیست و اکسیژن نیست.» از سوی دیگر رؤسای دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور مدام درباره اشباع صد درصدی تخت‌ها هشدار می‌دادند. در این میان آمار مراجعه زنان باردار مبتلا به کرونا نیز به شکل وحشتناکی افزایش یافت به گونه‌ای که رئیس بیمارستان رازی اهواز به  «ایران» اعلام کرد: «یک چهارم بیماران مبتلا به کرونای مراجعه‌کننده به بیمارستان رازی اهواز زنان باردار هستند و این آمار وحشتناک است.» همه این شرایط در حالی رقم می‌خورد که به رغم قرمز شدن 336 شهرستان در کشور، هنوز با قله موج پنجم ویروس دلتا فاصله زیادی مانده بود. این در حالی است که در همه روزهای سیاه کرونایی رئیس جمهور دولت وقت و وزیر بهداشت، درمان وآموزش پزشکی به استان‌هایی که در محاصره دلتا قرار داشتند، سر نزدند. در حالی که فاجعه همچنان ادامه داشت؛ بعد از حاشیه‌های سفر دیرهنگام وزیر بهداشت به سیستان ‌و بلوچستان در روزهای درگیری این استان با سویه دلتای کرونا در خراسان رضوی اوضاع طور دیگری رقم خورد. سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌ جمهور، بلافاصله پس از نشستن بر کرسی ریاست در تماس تلفنی با استاندار خراسان رضوی خواستار رسیدگی فوری به مشکلات و چالش‌های پیرامون بحران کرونا در کلانشهر مشهد شد. هیأت عالی‌رتبه او بازدیدهای میدانی از مراکز درمانی این استان انجام دادند و وزیر بهداشت‌، درمان و آموزش پزشکی نیز ۲۰مرداد به همراه دو نفر از معاونانش به مشهد سفر کرد. وزیر بهداشت‌،درمان و آموزش پزشکی در این سفر تأکید کرد که محدودکردن تردد و پرواز به مشهد برای جلوگیری از جابه‌جایی آلودگی از طریق هوایی و زمینی در دست پیگیری است.
 موجودی تخت‌های خالی در تهران به صفر رسید
در پایتخت چه خبر بود؟ گرچه همه 954 بیمارستان فعال، درمانگاه‌ها، کلینیک‌های سرپایی مراکز درمانی کشور پرازدحام‌ترین لحظات‌شان را در تاریخ از سر می‌گذرانند اما وضعیت در پایتخت بغرنج‌تر بود. مدت زمان معطلی بیماران برای خالی شدن تخت در بخش‌ها گاهی بیش از ۵ روز طول می‌کشید. بیماران بدحال در بهترین حالت کف اورژانس‌ها می‌خوابیدند. به طوری که در روزهای اول مرداد 1400 کار به جایی رسید که بیماران در عوض تخت بیمارستانی در خانه‌های شان بستری شدند. اقلام دارویی از جمله سرم تزریقی و رمدسیویر و کپسول اکسیژن نایاب شده بود. هر ویال داروی رمدسیویر در بازار سیاه بین 20 تا 40 میلیون تومان خرید و فروش می‌شد این یعنی یک بیمار کرونایی با درگیری ریوی 30 درصد اگر به 5 ویال رمدسیویر نیاز داشت باید حداقل 100 میلیون تومان به جیب دلالان می‌ریخت. سیل عظیم جان باخته‌ها در بیمارستان‌ها جاری بود و جنازه‌ها پشت سر هم راهی بهشت زهرا می‌شدند. در هفته دوم مرداد سازمان بهشت زهرا اعلام کرد که سردخانه‌ها پر شده و این آرامستان آرایش بحرانی به خود گرفته است. با این حال بیش از ۶۰ درصد مردم گوشی برای شنیدن توصیه‌های بهداشتی نداشتند. گزارش‌های میدانی ما از بیمارستان‌های جنرال در تهران نیز نشان می‌داد  حجم بالای بیماران در همه بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران به بیش از سقف پذیرش سرپایی و بستری خود در یک سال و نیم گذشته رسیده بود. از طرفی شدت بالای درگیری ریوی در پیک دلتا، لیست انتظار بیماران برای ورود به آی‌سی‌یوها را طولانی کرده بود و تخت‌های عادی، آی‌سی‌یوها و اورژانس‌ها مملو از بیمار بودند و حتی راهروهای بیمارستان‌ها نیز برای پذیرش حجم انبوه بیمار پردرد و رنج کرونایی جایی نداشتند. بیماران نیازمند به آی‌سی‌یو بدون هیچ امکانات درمانی روی چمن‌های محوطه بیمارستان یا صندلی ماشین‌هایشان دراز می‌کشیدند تا بلکه تخت خالی در راهروهای اورژانس یا کپسول اکسیژن پیدا شود. با اوج‌گیری کرونای دلتا در تهران، ظرفیت تخت‌های بیمارستانی برای پذیرش مبتلایان جدید در سامانه ۶۰۷۰ (سامانه ویژه جایابی تخت بستری بیماران کرونایی در استان تهران) به صفر رسید. 11 مرداد برای پیدا کردن تخت خالی با سامانه 6070 تماس گرفتم، اپراتور گرچه با صبر و حوصله به همه سؤال‌ها پاسخ داد اما در آخر گفت: «هیچ بیمارستانی نمی‌گوید تخت خالی داریم. اگر مریض‌تان اورژانس مانده بودند تا الان بستری شده بود. سامانه نشان می‌دهد همه تخت‌های بیمارستان‌ها پر است و تخت خالی ندارد. فقط اورژانس‌ها خالی است. راهی ندارد. در همان اورژانس بماند، بگویید مریض بدحال است و نمی‌توانم خانه ببرم.» برای نخستین بار 11 مرداد ظرفیت تخت بستری بیماران کرونایی در تهران از مرز ۱۰ هزار عبور کرد و ستاد عملیات مقابله با کرونا در تهران چادرهای سیار برای بیماران در بهارستان و شهریار راه‌اندازی کرد.
همه استان‌های کشور غرق در ویروس دلتا بودند و با بسته شدن پنجره طلایی کنترل اپیدمی دلتا پیچیده شد یعنی زمانی که عدد مولد (عدد سرایت شاخصی است برای اندازه‌گیری توان شیوع یک عامل بیماری‌زا و متوسط تعداد افرادی است که هر فرد آلوده می‌تواند عامل عفونی را به آنها سرایت دهد.) از یک فراتر رفته بود و سطح گردش ویروس فعال‌تر از همیشه گزارش می‌شد. آمارها هر روز نگران کننده‌تر از قبل بود و کرونای دلتا هر دقیقه 13 نفر را قتل عام می‌کرد. پروتکل درمانی کرونا نیز به افزایش کلینیک‌های سرپایی برای تجویز رمدسیویر و دگزامتازون تأکید داشت. در پروتکل جدید درمان کرونا بخصوص در مواردی که مشکل ریوی وجود ندارد، بیماری خفیف است و تقریباً همه افرادی که به صورت سرپایی دوره بیماری را می‌گذرانند و بستری نمی‌شوند، استفاده از داروهای کورتونی ممنوع است و فقط باید برای موارد شدید ابتلا به کرونا که بیمار بستری می‌شود با تشخیص پزشک از کورتون استفاده شود. همچنین طبق اعلام دبیر کمیته علمی کرونا، برخی درمان‌های دیگر کرونا مثل هیدروکسی کلروکین یا استفاده از آنتی بیوتیک‌ها مثل اریترومایسین که به وفور در افراد مبتلا به کرونا استفاده می‌شود نیز به هیچ وجه ثابت نشده است که اثری در بهبود این بیماران داشته باشد. بنابراین، این داروها نیز از پروتکل درمان کرونا حذف شده است.
 دولت سیزدهم در چه شرایطی نظام سلامت کشور را تحویل گرفت؟
18 ماه از شیوع اپیدمی کرونا می‌گذشت و از 5 پیک آن دو پیک سوم و پنجم سیاه‌ترین‌شان بود و اگر منصفانه قضاوت کنیم تنها در پیک سوم بیماری بود که دولت قبلی در اول آذرماه 1399  با اجرای طرح جامع مدیریت هوشمند کرونا به منظور کنترل موج سوم بیماری و طرح شهید سلیمانی که بالای
۱۷ میلیون خانوار غربالگری شدند به فروکش شدن این موج کمک کرد. نکته تلخ ماجرا آنجا بود که به طور کلی کنترل اپیدمی به حال خود رها شده و در یک کلام اجرای شیوه‌نامه‌ها و پروتکل‌های ضد کرونا از جمله طرح جامع مدیریت هوشمند کرونا، نظارت‌ها و جرایم بازدارنده‌ای که از یک سال و نیم پیش به تصویب رسیده بود با گذشت زمان از یادها رفت. هر چند که کارشناسان حوزه سلامت لاک داون موقت و همچنین نظارت جدی و اعمال قاطع تعطیلی دو هفته‌ای را راهکار برون رفت از این شرایط بحرانی اعلام می‌کردند اما عملاً هیچ تصمیمی تا 15 مرداد گرفته نشد.
دولت سیزدهم نظام سلامت کشور را این گونه تحویل گرفت؛ افزایش تصاعدی جان باخته‌ها، وضعیت اسفناک بیمارستان‌ها و سردخانه‌ها، حفر گورهای دسته جمعی در برخی شهرستان‌ها، صف‌های طویل بیماران در اورژانس برای خالی شدن بخش بستری، کمبود داروهای ضد کرونا مانند رمدسیویر، سرنگ و سرم، ذخایر رو به اتمام منابع نظام سلامت، خستگی و بی رمقی کادر درمان افزایش اعتراضات عمومی نسبت به تأخیر در واردات واکسن و واکسیناسیون نیمه تمام افراد بالای 60 سال و... بنابراین  تعطیلی دو هفته‌ای اولین نسخه شفابخش ستاد مقابله با کرونای دولت رئیسی برای نجات کشور از پیک پنجم بیماری بود تا طبق گفته کارشناسان  از بار انتقال ویروس در جامعه کاسته شود. رئیسی پس از چند روز از مراسم تحلیف  از یکی از مراکز تزریق واکسن و نیز بخش کرونای بیمارستان امام خمینی(ره) تهران، بازدید کرد و از نزدیک و بی واسطه در جریان کم و کاستی‌های حوزه درمان و روند قطره چکانی واکسیناسیون و البته تعطیلی گسترده مراکز تجمیعی واکسیناسیون قرار گرفت. این نخستین بار بود که پس از 18 ماه مبارزه نفسگیر کادر درمان با ویروس کرونا عالی‌ترین مقام کشور از مرکز درمانی بازدید می‌کرد. دکتر رئیسی همچنین 21 مرداد به داروخانه ٢٩ فروردین تهران، محل توزیع داروهای بیماران کرونایی رفت و در گفت‌وگوی رو در رو با مردم و متصدیان این داروخانه، دسترسی بیماران کرونایی به دارو را مورد ارزیابی قرار داد. وی قول داد همه کم و کاستی‌ها در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا به بحث و تبادل نظر گذاشته می‌شود. خروجی اولین جلسه ستادملی مقابله با کرونا 9 دستور ویژه بود که مهم‌ترینش تسریع در اجرای واکسیناسیون عمومی با افزایش واردات و تولید و کوتاه کردن فرایند انجام کار، به گونه‌ای که واردات ۶۰ میلیون دوز واکسن در اسرع وقت انجام شود. یکی دیگر از دستورهای مهم رئیس ستاد این بود؛ داروهای مورد نیاز بیماران کرونایی بین داروخانه‌های بیشتری توزیع شود، به گونه‌ای که مردم در ۴۸ ساعت آینده و بعد از آن بتوانند بدون دغدغه و بدون تشکیل صف، داروهای مورد نیاز را تهیه کنند. استراتژی آیت‌الله رئیسی تأمین فوری اقلام درمانی بالاخص سرم و اکسیژن، بازنگری در پروتکل‌های بهداشتی و تعیین ضمانت اجرا برای آن، تمهید واردات واکسن به میزان مورد نیاز به منظور قطع زنجیره انتقال تا قبل از آغاز فصل سرما و تأمین بدون محدودیت ارز برای واردات واکسن بود. همچنین سازماندهی جدید بسیج مردمی و نیروهای مسلح برای ارائه خدمات درمانی و اقدامات پیشگیرانه، بازطراحی و ارتقای طرح شهید حاج قاسم سلیمانی و اجرای آن، چند شیفته شدن مراکز تزریق واکسن به منظور پیشگیری از ازدحام و تسریع در انجام واکسیناسیون، اولویت در پرداخت مطالبات معوقه کادر درمان و افزایش نیروی انسانی کادر درمان با استفاده از ظرفیت دانشجویان دانشکده‌های پزشکی و پرستاری و نیروهای داوطلب مردمی دیگر دستور رئیس جمهور در اولین جلسه اضطراری ستاد ملی مقابله با کرونا بود.
دوم شهریور 1400 با فوت 709 بیمار کرونایی رکورد تدفین شدگان در یک روز در تاریخ کشور رقم خورد. از طرفی شش استان در بحبوحه کمبود دارو و درگیر شیوع قارچ سیاه بودند که با دستور رئیس جمهور ستاد واردات واکسن شکل گرفت. مأموریت ویژه با عنوان «واردات 40 میلیون دوز واکسن تا آخر شهریور» و شعار مدیران «صادق الوعده» آغاز شد و مسئولیت هماهنگ کننده کارهای دولت در زمینه واردات واکسن به معاون اول واگذار شد. بعد از آن بود که هر هفته به طور میانگین 5 میلیون دوز واکسن وارد کشور می شد و تاکنون نزدیک به 152 میلیون دوز واکسن از سوی دولت سیزدهم تأمین شده است. بهرام عین اللهی وزیر بهداشت، درمان وآموزش پزشکی پس از جهش قابل توجه واردات واکسن و تولید واکسن‌های داخلی با پلتفرم‌های مختلف از اتمام واکسیناسیون کرونا تا پایان بهمن امسال خبر داد. گرچه که پس از بسیج فوری نظام سلامت برای واکسیناسیون عمومی ایران در یک قدمی واکسیناسیون کامل بالای 80 درصد جمعیت بالای 12سال قرار دارد و هیچ کسی دغدغه دارو، اکسیژن و تخت بیمارستانی ندارد اما ظهور سویه جدید اُمیکرون آتش زیر خاکستری  است که نسخه عبور از آن از مسیر تزریق دوز سوم می‌گذرد. بنابراین پیش از آنکه بازی اُمیکرون با افزایش تعداد مرگ و میرها و مبتلایان غافلگیرمان کند، باید سومین دوز سلامت زودتر در رگ‌های جامعه تزریق شود.   

نگــــــــاه

پیک پنجم از آغاز تا پایان

9 خرداد 1400؛ از این تاریخ تا نیمه دوم مهرماه زندگی همه ما شکل عجیبی به خود گرفت. می‌پرسید چرا؟ جواب ساده است. همه ما تا آن روز 15 ماه سخت کرونایی را پشت سر گذاشتیم اما ناباورانه و شاید ساده انگارانه دوباره به نقطه سیاه اول بازگشتیم. از همان روزهای اولی که ردپای ویروس هندی یا دلتای وحشی در دروازه‌های جنوب کشور دیده شد تا اواخر تابستان ما وارد فاز جدیدی از پیک بیماری شدیم. پنجمین پیک بیماری یا بهتر است بگوییم قاتل سریالی که بازی آن با جان مردم تا پیش از رسیدن محموله‌های میلیونی واکسن به کشور ادامه داشت. کافی است به 5 ماه پیش برگردیم تا صدای جان کندن بیمارانی که روی تخت بیمارستان برای یک روز بیشتر نفس کشیدن می‌جنگیدند، یادمان بیندازد وضعیت عجیب! نه هولناک و وحشتناک بود. کرونا روزانه بیش از پانصد نفر را راهی آرامستان‌ها می‌کرد و بیش از ۴۰ هزار نفر بیماران بستری، تداوم نفس‌هایشان به وجود تخت‌های خالی آی سی یو و دسترسی به دارو و اکسیژن گره خورده بود. آنهایی که حتی جان سالم به در برده بودند هم اعتراف می‌کردند دلتایی که گرفتارش می‌شوید با آن چیزی که شنیده‌اید زمین تا آسمان توفیر دارد. با تاخت و تاز کرونا، 22 مرداد ایران از نظر تعداد فوتی‌ها و ابتلا در رتبه سوم قرار گرفت. روزانه به‌طور میانگین بیش از 500 جان در میانه شعله‌های آتشین کرونا به خاک سپرده می‌شد. با وجود این  توصیف وضعیت وحشتناک 50 هزار مبتلا در روز و ضجه‌های بیماران روی تخت‌های بستری و انتشار تصویر شیون و زاری خانواده جانباختگان بر جنازه عزیزان‌شان هم نتوانسته بود عده‌ای را در دام بی‌خیالی نیندازد. شهروندان به‌دلیل ضعف نظارتی بر اعمال محدودیت سفرهای بین شهری راهی سفر می‌شدند، رعایت پروتکل‌های بهداشتی و به عبارتی فاصله‌گذاری اجتماعی به عدد ۳۹ درصد رسیده و البته میانگین استفاده از ماسک نیز به زیر ۵۲ درصد کاهش یافت. بدین ترتیب نتیجه رفتار پروتکل‌شکنانی که گوش‌شان به هشدارها و توصیه‌ها بدهکار نبود موجب شد در هفته ۷۸ اپیدمی، (۲۲ تا ۲۸ مرداد) شاهد افزایش ۱۲.۵ درصدی مرگ‌های ناشی از این بیماری نسبت به هفته‌های گذشته باشیم. آمار فوتی‌های ناشی از کرونا نیز کماکان همان میانگین حدوداً ۵۵۰ نفر در دومین ماه تابستان سیاه گزارش می‌شد. با سنگین شدن سایه دلتا، ارابه مرگ به شهریور ماه رسید و رکوردهای بی‌سابقه شاخص‌های سیاه کرونا در زمینه ابتلا، بستری و فوت را ارتقا داد. روز دوم شهریور ماه 709 بیمار کرونایی جان باختند و تعداد بیماران بدحال نیز به بالاترین حد خود در کشور رسید. در سوی دیگر آمارهای بیمارستانی در کشور شاهد بستری 7 هزار و 727 بیمار بدحال در بخش بستری‌های ویژه بود که این رقم بالاترین میزان این شاخص را در روزهای کرونازده کشور ثبت کرده است. همچنین هفت روز پیاپی آمارهای بستری در کشور بالاتر از مرز 5 هزار نفر در روز گزارش می‌شد.
طغیان دلتا از  نوار شرقی کشور
در پایتخت نیز موج خروشان ویروس دلتا پس از گذشت فاصله اندکی از موج چهارم در نهایت از چراغ قرمز کرونا عبور کرد تا در اولین ماه گرم‌ترین فصل سال برای بار پنجم پیک جدیدی را تجربه کند. 13 تیر ماه داده‌های حاصل از اپلیکیشن ماسک نشان می‌داد بخش‌های زیادی از کشور به طور رسمی وارد پیک پنجم کرونا شده‌اند و باید منتظر وخامت اوضاع در هفته‌های آینده می‌بودیم. با اعلام شرایط فوق بحرانی در تهران 70 درصد کارمندان ادارات و مراکز دورکار شدند اما ادغام پیک چهارم و پنجم، کشور را از 23 تیر 1400 عملاً وارد مرحله سخت‌تری کرد. خبرها از ستاد فرماندهی عملیات مقابله با کرونا نشان می‌داد، از 20 تیر تعداد بیماران بدحال یک مرتبه صعودی شده و به بیش از 3 هزار نفر در روز رسیده است. شرایط در تابستان سیاه 1400 به‌دلیل قدرت سرایت‌پذیری 60 درصدی سویه دلتا نسبت به نوع بریتانیایی آن از پاییز 1398 نیز پیشی گرفت. تهران در کمتر از 10 روز از ورود ش به پیک پنجم با افزایش ۱۵ درصدی بیماران بستری و سرپایی مواجه شد. در حالی که طغیان پیک پنجم که از نوار شرقی کشور شروع شده بود و هیچ نقطه غیر قرمزی را در نقشه کرونایی کشور بر جای نگذاشته بود اما دو مسأله کاهش شدید رعایت پروتکل‌های بهداشتی، سفرهای تابستانی و پرهیز گروه‌های فراخوان شده در فاز اول جمعیت عمومی یعنی سالمندان از تزریق واکسن به‌دلیل آنکه شایعات فضای مجازی را پر کرده بود به طغیان موج پنجم دامن زد. با همه اینها واردات و تزریق واکسن قطره چکانی بود و تا نیمه‌های دوم تیرماه اغلب سالمندان بالای 70 سال هنوز واکسن دریافت نکرده بودند. افزایش 5 برابری موارد بستری در تهران و عدم آرایش دفاعی از سوی اصناف و پایبندی به اجرای پروتکل‌ها، مراکز نقاهتگاهی کرونا را در تهران به حالت آماده باش کامل در آورد. طبق گفته رؤسای بیمارستان‌ها این بدترین پیک کرونا بود زیرا  تمامی ذخایر منابع نظام سلامت را رو به اتمام گذاشت. خط شیب کرونا بدون هیچ گونه سقوط چشمگیری در اوج خودش قرار داشت از طرفی وقفه‌های طولانی واردات واکسن و اضافه نشدن واکسن‌های تولید داخل منجربه بی‌نظمی و نارضایتی سالمندان در مراکز تجمیعی شده بود در نهایت تا تاریخ 13 مرداد تنها ۱۵ درصد جمعیت عمومی یک دوز واکسن را دریافت کردند. در هر حال با پیشتازی سویه دلتا شمار قربانیان به شکلی بی‌سابقه در 25 مرداد پس از ۱۸ ماه در کشور رکورد زد و 620 نفر دیگر جان باختند. این آمار تلفات تنها پس از سه روز از آخرین رکوردشکنی کرونا که مربوط به ۲۱ مرداد با ۵۶۸ فوتی است ثبت می‌شد. تعداد جانباختگان ویروس دلتا تنها در یک ماه یعنی از اول مرداد تا سوم شهریور نزدیک به سه و نیم برابر افزایش پیدا کرد و از ۲۱۰ فوتی در اول مرداد به ۷۰۹ نفر در روز دوم شهریور رسید. بعد از آن بود که پیک پنجم کرونا به‌آرامی در سراسر کشور در مسیر گذر قرار گرفت و پس از آنکه تعداد کل بستری‌ها از روزهای اوج خود، به اندازه 4 هزار مورد کاهش پیدا کرد ، در نیمه دوم آبان موج پنجم فروکش کرد. بگونه‌ای که آمار فوتی‌ها از نیمه دوم مهر ماه سد عدد 200 مورد فوتی را شکست و با ادامه طوفان واردات واکسن و تولید داخل این رقم در اول آذر ماه با مرگ 97 نفر دو رقمی شد و از آن روز تا حالا همچنان روند مرگ و میرها کاهشی است. با شتاب روزافزون واردات واکسن اینک از جمعیت 67 میلیونی مشمول دریافت واکسیناسیون 52 میلیون نفر ایرانی کامل واکسینه شده‌اند، نقشه کرونایی به رنگ آبی تغییر رنگ داده و کاهش فوتی‌ها و بستری‌ها در کشور که به‌طور میانگین به کمتر از 50 مورد در روز رسیده، حکایت از این دارد که ما ایرانی‌ها وارد مرحله جدیدی از زندگی شده‌ایم. بله! کاهش آمار بعضاً به زیر 20 نفر در مقایسه با آمار 103 هزار فوتی تا مرداد 1400 در شرایطی که وضعیت اکنون به گونه‌ای است که تزریق دوز سوم واکسیناسیون نیز آغاز شده است گویای این واقعیت است که زندگی برای ما ایرانی‌ها نسبت به 22 ماه قبل شکل آرامی به خود گرفته و سایه مرگ و عوارض شدید بیماری از سرمان برداشته شده است. با این حال کارشناسان حوزه سلامت همچنان هشدار می‌دهند حتی با وجود تزریق سه دوز واکسن در مکان‌های عمومی زدن ماسک را فراموش نکنید تا مسیر رسیدن به زندگی دو سال گذشته کوتاه‌تر شود.



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7824/23/597627/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها