لیگی که دوستش نداریم!
حامد جیرودی
روزنامهنگار
لیگ بیست و یکم تبدیل به لیگ عجیب و غریبی شده. لیگی که اگر کسی بازیهای آن را دنبال هم نکند، چندان ضرر نکرده و با خودش نمیگوید حیف که فلان بازی را ندیدم. مسابقاتی که همچنان از خلأ بزرگ «نبود تماشاگر» رنج میبرد. در حالی که اماکنی مانند سینما باز شده و یا مترو مثل همیشه پر رفت و آمد و شلوغ است اما سکوهای استادیومهای فوتبال خالی است و تماشاگران تنها در هفتههای پنجم و ششم پایشان به ورزشگاه آزادی برای تماشای بازیهای استقلال و پرسپولیس باز شد ولی بعد از آن دیگری خبری از تماشاگران نبود که نبود! جالب اینکه بیخ گوش خودمان، الکلاسیکو با هیجان فراوان برگزار میشود ولی سهم هواداران فوتبال ایران از بازیها، تماشای بازی از اطراف ورزشگاه است. مثل تماشاگران خونگرم مسجدسلیمانی که بازی نفت و استقلال را از تپههای مشرف به ورزشگاه میدیدند!
حالا فوتبال را باید از تلویزیون دید. رسانهای با تبلیغات فراوان که دیگر جایی برای تبلیغ نکردن نگذاشته و حتی زیر کادری که نتیجه بازی در بالای صفحه تلویزیون نتایج بازیها درج میشود، شاهد آگهی هستیم اما با این حجم از درآمد، حتی یک ریال از حق پخش تلویزیونی به تیمهای فوتبال داده نمیشود. موضوعی که اتفاقاً AFC روی آن تأکید فراوان دارد و در همین پرونده اخیر استقلال و پرسپولیس هم به اینکه محل درآمدهای سرخابیها نامشخص است، اشاره کرده بود.
فوتبال بدون تماشاگر جذابیت ندارد و این جذابیت، عنصری است که از ابتدای تاریخ در هر مسألهای بسیار با اهمیت بوده است. چه آنکه صائب تبریزی میگوید: «مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد» اما حالا این صاحب سخن (فوتبال) مستمعی (تماشاگر) ندارد که بازیکنان را رو به جلو فرا بخواند و یا به مربی برای نتایج ضعیفش فشار بیاورد. از فلان ستاره تلاش بیشتر بخواهد یا به داور بگوید: «عزیزم، دقت کن!»
حالا لیگ بیست و یکم تبدیل به لیگ بیانیهها شده و هفتهای نیست که تیمی علیه داوری یا تیم دیگر بیانیه ندهد. مسابقات این فصل سرشار از اتفاقهای غیرمنتظره شده. یک روز پدیده جلوی مس بازی نمیکند و روز دیگر پرونده عجیبی برای بازیکن گابنی گل گهر رو میشود. یک روز بازیکنان در رختکن به هم با قمه حمله میکنند و روز دیگر لیدرها آنها را کتک میزنند!
لیگ بیست و یکم لیگ هنوز محل درخشش پیرمردهاست. پرسپولیس بدون سید جلال 40 ساله دچار مشکل میشود و آقای گل لیگ هم گادوین منشا 32ساله است که 6 گل از 8 گلش را از روی نقطه پنالتی زده است و در تعقیب او هم لوسیانو پریرا 38 ساله است که 4 گل از 7 گلش پنالتی است و در کنار او، کوین یامگا هم همین شرایط را دارد تا به جای آقای گل، آقای پنالتی داشته باشیم! این نتیجه کم گل بودن بازیهاست. تیمهای محافظه کار برابر هم قرار میگیرند که با توجه به قانون امسال لیگ، دیگر تفاضل گل برایشان چندان مهم نیست و به یک گل قناعت میکنند. این نتیجه لیگی است که خالی از ستاره است. از بین 27 بازیکن دعوت شده به اردوی قبل تیم ملی، 19 لژیونر بودند و هر بازیکنی که پیشنهادی داشته باشد، با قراردادهای دلاری راهی آن سوی آبها میشود. حالا استقلالی صدرنشین است و بهتر از بقیه بوده که بیشتر بازیها را اقتصادی برده و رقیبش هم پرسپولیسی است که به زحمت و شانس پیروز میشود و در کنار آنها سپاهانی قرار دارد که روندی سینوسی دارد و نصف بازیهایش را باخته است. پس به ما و خودتان حق بدهید این لیگ را دوست نداشته باشیم!
روزنامهنگار
لیگ بیست و یکم تبدیل به لیگ عجیب و غریبی شده. لیگی که اگر کسی بازیهای آن را دنبال هم نکند، چندان ضرر نکرده و با خودش نمیگوید حیف که فلان بازی را ندیدم. مسابقاتی که همچنان از خلأ بزرگ «نبود تماشاگر» رنج میبرد. در حالی که اماکنی مانند سینما باز شده و یا مترو مثل همیشه پر رفت و آمد و شلوغ است اما سکوهای استادیومهای فوتبال خالی است و تماشاگران تنها در هفتههای پنجم و ششم پایشان به ورزشگاه آزادی برای تماشای بازیهای استقلال و پرسپولیس باز شد ولی بعد از آن دیگری خبری از تماشاگران نبود که نبود! جالب اینکه بیخ گوش خودمان، الکلاسیکو با هیجان فراوان برگزار میشود ولی سهم هواداران فوتبال ایران از بازیها، تماشای بازی از اطراف ورزشگاه است. مثل تماشاگران خونگرم مسجدسلیمانی که بازی نفت و استقلال را از تپههای مشرف به ورزشگاه میدیدند!
حالا فوتبال را باید از تلویزیون دید. رسانهای با تبلیغات فراوان که دیگر جایی برای تبلیغ نکردن نگذاشته و حتی زیر کادری که نتیجه بازی در بالای صفحه تلویزیون نتایج بازیها درج میشود، شاهد آگهی هستیم اما با این حجم از درآمد، حتی یک ریال از حق پخش تلویزیونی به تیمهای فوتبال داده نمیشود. موضوعی که اتفاقاً AFC روی آن تأکید فراوان دارد و در همین پرونده اخیر استقلال و پرسپولیس هم به اینکه محل درآمدهای سرخابیها نامشخص است، اشاره کرده بود.
فوتبال بدون تماشاگر جذابیت ندارد و این جذابیت، عنصری است که از ابتدای تاریخ در هر مسألهای بسیار با اهمیت بوده است. چه آنکه صائب تبریزی میگوید: «مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد» اما حالا این صاحب سخن (فوتبال) مستمعی (تماشاگر) ندارد که بازیکنان را رو به جلو فرا بخواند و یا به مربی برای نتایج ضعیفش فشار بیاورد. از فلان ستاره تلاش بیشتر بخواهد یا به داور بگوید: «عزیزم، دقت کن!»
حالا لیگ بیست و یکم تبدیل به لیگ بیانیهها شده و هفتهای نیست که تیمی علیه داوری یا تیم دیگر بیانیه ندهد. مسابقات این فصل سرشار از اتفاقهای غیرمنتظره شده. یک روز پدیده جلوی مس بازی نمیکند و روز دیگر پرونده عجیبی برای بازیکن گابنی گل گهر رو میشود. یک روز بازیکنان در رختکن به هم با قمه حمله میکنند و روز دیگر لیدرها آنها را کتک میزنند!
لیگ بیست و یکم لیگ هنوز محل درخشش پیرمردهاست. پرسپولیس بدون سید جلال 40 ساله دچار مشکل میشود و آقای گل لیگ هم گادوین منشا 32ساله است که 6 گل از 8 گلش را از روی نقطه پنالتی زده است و در تعقیب او هم لوسیانو پریرا 38 ساله است که 4 گل از 7 گلش پنالتی است و در کنار او، کوین یامگا هم همین شرایط را دارد تا به جای آقای گل، آقای پنالتی داشته باشیم! این نتیجه کم گل بودن بازیهاست. تیمهای محافظه کار برابر هم قرار میگیرند که با توجه به قانون امسال لیگ، دیگر تفاضل گل برایشان چندان مهم نیست و به یک گل قناعت میکنند. این نتیجه لیگی است که خالی از ستاره است. از بین 27 بازیکن دعوت شده به اردوی قبل تیم ملی، 19 لژیونر بودند و هر بازیکنی که پیشنهادی داشته باشد، با قراردادهای دلاری راهی آن سوی آبها میشود. حالا استقلالی صدرنشین است و بهتر از بقیه بوده که بیشتر بازیها را اقتصادی برده و رقیبش هم پرسپولیسی است که به زحمت و شانس پیروز میشود و در کنار آنها سپاهانی قرار دارد که روندی سینوسی دارد و نصف بازیهایش را باخته است. پس به ما و خودتان حق بدهید این لیگ را دوست نداشته باشیم!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه