گزیده‌ای از اشعار و بریده گفته‌ها و ناگفته‌های واهه آرمن

نگریستن به جهان از چشم کودک


میثم فرجی
فعال حوزه نشر
کتاب دو بخش دارد: بخش نخست این کتاب شامل گزیده‌ای از اشعار واهه آرمن  که از مجموعه شعرهای «بال‌هایش را کنار شعرم جا گذاشت و رفت»، «پس از عبور درناها»، «باران بگیرد، می‌رویم»، «اسب‌ها در خواب شاعران را سواری می‌دهند» و «به رنگ دانوب» به انتخاب خواهر ایشان، آنت آرمن، است. بخش دوم برخی از گفت‌وگوهای مطبوعاتی او با روزنامه‌نگاران و چکیده صحبت‌هایی است که در طی سال‌ها در گپ و گفت‌های خودمانی با دوستانش و یا در عالم خواهربرادری گفته و شنیده شده است.
عشقی که واهه به انسان‌ها، به طبیعت و به جهان دارد، در شعرها و صحبت‌هایش موج می‌زند. او انسانی است که با وجود مصایبی که همیشه مثل یک صلیب بر دوشش بوده، هیچ وقت دوست نداشته که حتی نزدیک‌ترین دوستانش از آن باخبر باشند. به این شعر با عنوان «شوخی» توجه کنید:
پسرم در جنگ فلج شده‌ای؟
- در صلح ژنرال
- شوخی می‌کنی؟
- خیلی کم
بیشتر شعر می‌نویسم
- شعرهایت را می‌فروشی؟
- شوخی می‌کنید ژنرال؟
دنیا
در یک پادگان جا نمی‌گیرد.
یا در جایی دیگر از دوران کودکی دو تصویر ارائه می‌کند، در این شعر با عنوان «لبخند»
چه غم‌انگیز است/ لبخند آن کودک/ مثل کفش‌های همیشه براق/ در پای یک افلیج/ مثل مداد و/ کاغذی سپید/ در جیب‌ یک شاعر مرده.
و در شعر دیگر با عنوان «یادداشتی در جیب یک سرباز»:
خنده‌دار است نه؟/ در آن بازی/ زمین می‌خوردیم وُ/ زخمی می‌شدیم/ در این بازی/ زخمی می‌شویم وُ/ زمین می‌خوریم.
شاعر با کلماتی ساده، سادگی زندگی- که نماد آن در ذهن ما کودکی است را بیان می‌کند که این زندگی ساده زیبا چرا دستخوش جنگ‌ها و نابرابری‌ها می‌شود؟! چرا با دید یک کودک نمی‌شود به زندگی نگاه کرد، کودکی برابر است با فطرت پاک و پاکی. و بانگ می‌زند انسان را که از آن پاکی هر زمان دورتر می‌شود.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7831/24/599661/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها