مهارتهای گفتوگو(3)
چگونه گفتوگو نکنیم!
آزاده سهرابی
روانشناس
میخواهد به همسرش بگوید خسته از کار روزانه است و بهتر است حالا که او به خانه آمده، کمی در کارهای خانه کمک حالش باشد؛ اما نمیگوید، چون نگران است همسرش از این حرف او برنجد. در عوض وقتی همسرش در حال استراحت است، بیش از همیشه ظرف و ظروف را به هم میکوبد. میخواهد به دوستش بگوید از دست او رنجیده که سر قرار دیر رسیده است، اما به جای تمرکز بر همین موقعیت خاص و گفتن جملهای مثل اینکه: «واقعاً از دستت رنجیدم که دیر آمدی با اینکه میدانستی من عجله دارم. حالا باید کمی کوتاهتر همدیگر را ببینیم». میگوید: «به تو گفتم عجله دارم اما تو همیشه بیمسئولیتی و همیشه خودخواهانه رفتار میکنی! دیگر امکان ندارد با تو قرار بگذارم.»
بله گفتوگو هم سبک دارد! حالا باید یک رجوع به خودتان بکنید و ببینید چقدر در کلام روزمرهتان در تعامل با همکار، همسر، فرزند، دوست و... شروع به بیاعتبار ساختن طرف مقابل میکنید؟ چقدر در کلام شما سرزنش وجود دارد؟ چقدر از بیان شفاف پیام خود غفلت میکنید تا دیگری را ناراحت نکنید یا نگران از دست دادن او هستید یا جرأتورزی کافی برای بیان خواستهتان ندارید؟ چقدر با عبارتهای «تو همیشه» یا «تو هیچوقت» برای اعتراض خود به رفتار دیگری استفاده میکنید؟ چقدر دارید احساسهای منفی خودتان را در قالب پیام گفتاری و رفتاری به دیگری نسبت میدهید؟ چقدر زیر لب غرغر میکنید؟
اگر شما در یک گفتوگو، لزومی به شفافسازی نمیبینید و یا برای بیان خواسته –پیام- خود مدام نگران ایجاد سوءتفاهم هستید و یا اعتماد به نفس کافی ندارید که احساس و فکر خود را با دیگری در میان بگذارید، در واقعاً شما در این گفتوگو «منفعل» عمل میکنید و در نهایت عملاً بدون تعامل ارتباط را رها میکنید. در این روش پیام در بهترین حالت، ناقص رد و بدل میشود؛ چون معمولاً آدمها فرصت کنکاش در پیامهای ناقص و پراستعاره را ندارند. در این روش شما در هر مکالمه بیشتر از صمیمیت دور میشوید.
شاید مهمترین مهارتی که نیاز است شما یاد بگیرید، ارتقای اعتماد به نفس و کار کردن روی فن بیانتان باشد. اینکه فن بیانتان را قوی کنید معنایش این نیست که قرار است برای ایراد یک سخنرانی جلوی یک جمع کثیر خود را آماده کنید؛ بلکه منظور این است که تا حد امکان در کلامتان مکث نباشد، جویده جویده سخن نگویید، «مِن مِن» کردن نداشته باشید. در کوتاهترین کلمات اما مناسبترینشان منظور خود را بیان کنید. اعتماد به نفس تصور درونی شما از میزان مهارتتان در پیشبرد یک گفتوگوست و در کنارش عزت نفس احساس ارزشمندی درونی به خودتان و دیگری است که این دو با هم یک پیشگوی خوب برای این خواهد بود که شما را از حالت منفعل در گفتوگو خارج کند. همین احساس است که ترس از قضاوت را کنار میزند.
البته شاید برای کسی که دچار اضطراب اجتماعی است یا شخصیت اجتنابی دارد همین تمرینهای ساده به راحتی قابل انجام نباشد و نیاز است که فرد حتماً از روش درمانی مؤثر برای ارتقای مهارتهای خود بهره ببرد؛ اما یک گفتوگوی سازنده، سرآغاز ایجاد مهارتهای ارتباطی مؤثر است. اما الگوی مخرب بعدی در گفتوگو که متأسفانه در این روزگار زیاد آن را مشاهده میکنیم، گفتوگوی «تهاجمی» است. همان کسانی که مدام در حال سرزنش دیگری هستند و هیچ مسئولیتی از اتفاقات را بهعهده نمیگیرند. مدام از عبارات کلی «تو همیشه» یا «تو هیچ وقت» استفاده میکنند. یک موقعیت را به شکل افراطی به تمام موقعیتهای گذشته و آینده رابطه و موقعیت ربط میدهند. این افراد عموماً احساس تهدید دائمی دارند و افکار منفی خودشان را به دیگران فرافکنی میکنند. شاید به جرأت بتوان گفت مخربترین الگوی گفتوگو همین است که یکی یا هر دو سمت گفتوگو سبک تهاجمی را انتخاب کنند. این گفتوگو در واقع در نطفه، خفه میشود، چون اساساً در این میان پیامی منتقل نمیشود و هیچ جایی برای «شنیدن» وجود ندارد. حال شما ترکیب یک سبک منفعل را با سبک پرخاشگری در هم بیامیزید میشود همان فردی که در ابتدا مثالش آمد. زنی که جرأت کافی برای بیان خواستهاش به همسرش ندارد و به جای حرف زدن بشقابها و لیوانها را به هم میکوبد.
روانشناس
میخواهد به همسرش بگوید خسته از کار روزانه است و بهتر است حالا که او به خانه آمده، کمی در کارهای خانه کمک حالش باشد؛ اما نمیگوید، چون نگران است همسرش از این حرف او برنجد. در عوض وقتی همسرش در حال استراحت است، بیش از همیشه ظرف و ظروف را به هم میکوبد. میخواهد به دوستش بگوید از دست او رنجیده که سر قرار دیر رسیده است، اما به جای تمرکز بر همین موقعیت خاص و گفتن جملهای مثل اینکه: «واقعاً از دستت رنجیدم که دیر آمدی با اینکه میدانستی من عجله دارم. حالا باید کمی کوتاهتر همدیگر را ببینیم». میگوید: «به تو گفتم عجله دارم اما تو همیشه بیمسئولیتی و همیشه خودخواهانه رفتار میکنی! دیگر امکان ندارد با تو قرار بگذارم.»
بله گفتوگو هم سبک دارد! حالا باید یک رجوع به خودتان بکنید و ببینید چقدر در کلام روزمرهتان در تعامل با همکار، همسر، فرزند، دوست و... شروع به بیاعتبار ساختن طرف مقابل میکنید؟ چقدر در کلام شما سرزنش وجود دارد؟ چقدر از بیان شفاف پیام خود غفلت میکنید تا دیگری را ناراحت نکنید یا نگران از دست دادن او هستید یا جرأتورزی کافی برای بیان خواستهتان ندارید؟ چقدر با عبارتهای «تو همیشه» یا «تو هیچوقت» برای اعتراض خود به رفتار دیگری استفاده میکنید؟ چقدر دارید احساسهای منفی خودتان را در قالب پیام گفتاری و رفتاری به دیگری نسبت میدهید؟ چقدر زیر لب غرغر میکنید؟
اگر شما در یک گفتوگو، لزومی به شفافسازی نمیبینید و یا برای بیان خواسته –پیام- خود مدام نگران ایجاد سوءتفاهم هستید و یا اعتماد به نفس کافی ندارید که احساس و فکر خود را با دیگری در میان بگذارید، در واقعاً شما در این گفتوگو «منفعل» عمل میکنید و در نهایت عملاً بدون تعامل ارتباط را رها میکنید. در این روش پیام در بهترین حالت، ناقص رد و بدل میشود؛ چون معمولاً آدمها فرصت کنکاش در پیامهای ناقص و پراستعاره را ندارند. در این روش شما در هر مکالمه بیشتر از صمیمیت دور میشوید.
شاید مهمترین مهارتی که نیاز است شما یاد بگیرید، ارتقای اعتماد به نفس و کار کردن روی فن بیانتان باشد. اینکه فن بیانتان را قوی کنید معنایش این نیست که قرار است برای ایراد یک سخنرانی جلوی یک جمع کثیر خود را آماده کنید؛ بلکه منظور این است که تا حد امکان در کلامتان مکث نباشد، جویده جویده سخن نگویید، «مِن مِن» کردن نداشته باشید. در کوتاهترین کلمات اما مناسبترینشان منظور خود را بیان کنید. اعتماد به نفس تصور درونی شما از میزان مهارتتان در پیشبرد یک گفتوگوست و در کنارش عزت نفس احساس ارزشمندی درونی به خودتان و دیگری است که این دو با هم یک پیشگوی خوب برای این خواهد بود که شما را از حالت منفعل در گفتوگو خارج کند. همین احساس است که ترس از قضاوت را کنار میزند.
البته شاید برای کسی که دچار اضطراب اجتماعی است یا شخصیت اجتنابی دارد همین تمرینهای ساده به راحتی قابل انجام نباشد و نیاز است که فرد حتماً از روش درمانی مؤثر برای ارتقای مهارتهای خود بهره ببرد؛ اما یک گفتوگوی سازنده، سرآغاز ایجاد مهارتهای ارتباطی مؤثر است. اما الگوی مخرب بعدی در گفتوگو که متأسفانه در این روزگار زیاد آن را مشاهده میکنیم، گفتوگوی «تهاجمی» است. همان کسانی که مدام در حال سرزنش دیگری هستند و هیچ مسئولیتی از اتفاقات را بهعهده نمیگیرند. مدام از عبارات کلی «تو همیشه» یا «تو هیچ وقت» استفاده میکنند. یک موقعیت را به شکل افراطی به تمام موقعیتهای گذشته و آینده رابطه و موقعیت ربط میدهند. این افراد عموماً احساس تهدید دائمی دارند و افکار منفی خودشان را به دیگران فرافکنی میکنند. شاید به جرأت بتوان گفت مخربترین الگوی گفتوگو همین است که یکی یا هر دو سمت گفتوگو سبک تهاجمی را انتخاب کنند. این گفتوگو در واقع در نطفه، خفه میشود، چون اساساً در این میان پیامی منتقل نمیشود و هیچ جایی برای «شنیدن» وجود ندارد. حال شما ترکیب یک سبک منفعل را با سبک پرخاشگری در هم بیامیزید میشود همان فردی که در ابتدا مثالش آمد. زنی که جرأت کافی برای بیان خواستهاش به همسرش ندارد و به جای حرف زدن بشقابها و لیوانها را به هم میکوبد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه