همیشه که نباید خندید!
زهره نیلی
روزنامهنگار
درخت مهربان و سرسبز، پسر کوچکی را دوست داشت. پسرک با شاخههای درخت بازی میکرد و از آنها سیب میچید و در سایهاش میخوابید. آرام آرام، پسرک بزرگتر شد و درخت را رها کرد. اما گهگاه برمیگشت و هر بار خواهش تازهای را مطرح میکرد و درخت هم با مهربانی و بخشندگی به خواسته او پاسخ میداد تا اینکه آنقدر بخشید که دیگر چیزی برای بخشیدن نداشت...
«درخت بخشنده» را شل سیلور استاین نوشته و تصویر کرده؛ این داستان، نهایت بخشش، گذشت و فداکاری را نشان میدهد و از روابط انسانی و مهر و عشق میان آنها میگوید. سیلور استاین در این داستان از درختی میگوید که بدون کوچکترین چشمداشتی، همه چیز خود را به پسرکی میبخشد که دوستش دارد و از او هیچ نمیخواهد جز اینکه به دیدارش بیاید و با این کار خوشحالش کند.سیلور استاین درباره این داستان که سه سال در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز بود در مصاحبهای گفته: «همه دوستش داشتند و تحت تأثیرش قرار میگرفتند. آنها «درخت بخشنده» را میخواندند و گریه میکردند و میگفتند زیباست. اما، یک ناشر میگفت بیش از حد کوتاه است... برخی فکر میکردند بیش از اندازه ناراحت کننده است. عدهای دیگر هم میگفتند که کتاب، حد وسط ادبیات کودک و بزرگسال است و به محبوبیت نمیرسد» در نهایت، ناشری تصمیم گرفت کتاب را منتشر کند و حتی به «عموشبلی» اجازه داد پایان داستانش، غمگین باقی بماند؛ آخر به گفته خود سیلور استاین «در زندگی، پایانهای تلخ، بسیار است. اصلاً همیشه نباید خندید.»عمو شبلی در «درخت بخشنده» از تلخیها و دشواریهای عشق گفته؛ یک نفر در این داستان میبخشد و فداکار و از خود گذشته است و دیگری تنها از مهر بیدریغ او بهره میبرد و درواقع سوءاستفاده میکند. سیلور استاین معتقد است «وقتی کودکی در همه داستانها با پایان خوش روبهرو میشود، با خود میگوید چرا سهمی از این خوشبختی که این همه درباره آن میگویند به من نرسیده و تصور میکند شکست خورده و به پایان رسیده است.»
شل سیلور استاین، نویسنده و تصویرگر امریکایی را نخستین بار رضی هیرمندی به ایرانیها معرفی کرد. ترجمههای او هنوز هم در شمار بهترین برگردانها هستند. «درخت بخشنده، سرگذشت لافکادیو، با همه چی، الفبای انگلیسی عمو شبلی، سقوط به بالا، در جستوجوی قطعه گمشده و...» از جمله داستانها و مجموعه شعرهای سیلور استاین هستند که رضی هیرمندی ترجمه کرده و در اختیار علاقهمندان گذاشته است. داستان «درخت بخشنده» را هم هایده کروبی ترجمه و کتابهای نردبان را واحد کودک و نوجوان انتشارات فنی ایران منتشر کرده؛ این کتاب با تصاویر ساده، قابل فهم و درعین حال هنرمندانهای همراه است که بخشهایی از داستان را روایت و آن را کامل میکنند. شل سیلوراستاین در شمار شاعران و نویسندگانی است که آثارش به گروه سنی خاصی تعلق ندارد و همه آدمها از خواندن کتابهایش لذت میبرند و میتوانند درک و دریافت خود را از آن داشته باشند.
روزنامهنگار
درخت مهربان و سرسبز، پسر کوچکی را دوست داشت. پسرک با شاخههای درخت بازی میکرد و از آنها سیب میچید و در سایهاش میخوابید. آرام آرام، پسرک بزرگتر شد و درخت را رها کرد. اما گهگاه برمیگشت و هر بار خواهش تازهای را مطرح میکرد و درخت هم با مهربانی و بخشندگی به خواسته او پاسخ میداد تا اینکه آنقدر بخشید که دیگر چیزی برای بخشیدن نداشت...
«درخت بخشنده» را شل سیلور استاین نوشته و تصویر کرده؛ این داستان، نهایت بخشش، گذشت و فداکاری را نشان میدهد و از روابط انسانی و مهر و عشق میان آنها میگوید. سیلور استاین در این داستان از درختی میگوید که بدون کوچکترین چشمداشتی، همه چیز خود را به پسرکی میبخشد که دوستش دارد و از او هیچ نمیخواهد جز اینکه به دیدارش بیاید و با این کار خوشحالش کند.سیلور استاین درباره این داستان که سه سال در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز بود در مصاحبهای گفته: «همه دوستش داشتند و تحت تأثیرش قرار میگرفتند. آنها «درخت بخشنده» را میخواندند و گریه میکردند و میگفتند زیباست. اما، یک ناشر میگفت بیش از حد کوتاه است... برخی فکر میکردند بیش از اندازه ناراحت کننده است. عدهای دیگر هم میگفتند که کتاب، حد وسط ادبیات کودک و بزرگسال است و به محبوبیت نمیرسد» در نهایت، ناشری تصمیم گرفت کتاب را منتشر کند و حتی به «عموشبلی» اجازه داد پایان داستانش، غمگین باقی بماند؛ آخر به گفته خود سیلور استاین «در زندگی، پایانهای تلخ، بسیار است. اصلاً همیشه نباید خندید.»عمو شبلی در «درخت بخشنده» از تلخیها و دشواریهای عشق گفته؛ یک نفر در این داستان میبخشد و فداکار و از خود گذشته است و دیگری تنها از مهر بیدریغ او بهره میبرد و درواقع سوءاستفاده میکند. سیلور استاین معتقد است «وقتی کودکی در همه داستانها با پایان خوش روبهرو میشود، با خود میگوید چرا سهمی از این خوشبختی که این همه درباره آن میگویند به من نرسیده و تصور میکند شکست خورده و به پایان رسیده است.»
شل سیلور استاین، نویسنده و تصویرگر امریکایی را نخستین بار رضی هیرمندی به ایرانیها معرفی کرد. ترجمههای او هنوز هم در شمار بهترین برگردانها هستند. «درخت بخشنده، سرگذشت لافکادیو، با همه چی، الفبای انگلیسی عمو شبلی، سقوط به بالا، در جستوجوی قطعه گمشده و...» از جمله داستانها و مجموعه شعرهای سیلور استاین هستند که رضی هیرمندی ترجمه کرده و در اختیار علاقهمندان گذاشته است. داستان «درخت بخشنده» را هم هایده کروبی ترجمه و کتابهای نردبان را واحد کودک و نوجوان انتشارات فنی ایران منتشر کرده؛ این کتاب با تصاویر ساده، قابل فهم و درعین حال هنرمندانهای همراه است که بخشهایی از داستان را روایت و آن را کامل میکنند. شل سیلوراستاین در شمار شاعران و نویسندگانی است که آثارش به گروه سنی خاصی تعلق ندارد و همه آدمها از خواندن کتابهایش لذت میبرند و میتوانند درک و دریافت خود را از آن داشته باشند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه