مراحل تولید «بیرو» سخت بود
نمایش یک زندگی عجیب است
مجید برزگر
فیملساز و تهیهکننده
زندگی علیرضا بیرانوند داستانهای شنیدنی دارد؛ مانند بسیاری از آدمهای موفق کودکی سختی را گذرانده است ولی از بین کسانی که موفق بودند شرایط ویژهای داشت، از یک روستا و منطقهای محروم آمده است و با وجود همه مخالفتها به راهش ادامه داد. کسی که هرکاری میکند تا به هدفش برسد. رفتگری کرده، در کارواش کار کرده، در رستوران خوابیده و حتی شبهای زیادی را کنار خیابان خوابیده تا بتواند هدف خود را دنبال کند. بنابراین زندگی او برای ساختن درام ورزشی بسیار جالب بود. ایده اولیه فیلم توسط دوستم روزبه پیروز مطرح شد و مرتضی علی عباس میرزایی در مسیری طولانی آن را نوشت. زندگی بیرانوند حتی قابلیت داشت تا 4 ساعت دیگر هم قصه را تعریف کنید. قصه «بیرو» درست در زمان شروع موفقیتهای او یعنی رفتن به باشگاههای بزرگ، پرسپولیس، تیم ملی و جام جهانی تمام شد ولی شاید زمان فیلم هم بیشتر از این اجازه ادامه کار نمیداد. زمانی که من از سوی سرمایهگذاران فیلم برای همکاری با بیرو دعوت شدم، فیلمنامه نوشته شده و کارگردان هم مشخص شده بود. فانتزی فیلم به نظرم جالب بود و از طرفی رویه آن شبیه سینمای جریان اصلی نبود؛ سفارشی یا کمدی نبود بنابراین از جهتی به سینمایی که من دنبال میکنم نزدیک بود. از قبل مقرر شده بود که کمی شبیه کمیک استریپها و پر از اغراقهای طراحی شده و فانتزی شده باشد. در ادامه مراحل تولید خیلی سخت شد به عنوان مثال تنها ساخت یکی از سکانسهای بازی یک ماه زمان برد چرا که بازی هر کدام از بچهها را جداگانه گرفتیم. در سینمای ایران تجربهای شبیه به این فیلم نداشتیم. البته سختی کار باعث طولانیتر شدن کار شد و در میانههای راه هم بودجه من تمام شد و در حالی که هیچ وقت برای ساخت فیلمهایم از فارابی کمک نگرفته بودم این بار سراغ آنها رفتم و حدود 30 درصد کار با کمک آنها انجام شد. خودم به عنوان کارگردان گمان نکنم بخواهم فیلم ورزشی بسازم و ترجیح میدهم فیلمهای مدل خودم را بسازم، ولی اگر بسازم باید از قواعد ژانر استفاده کنم. اغراق، حماسیسازی و استفاده از موسیقی زیاد جزو ویژگیهای ژانر است و شما نمیتوانید فیلم مهیج بسازید ولی اینها را از آن حذف کنید. بیرو هم سعی کرد برای تهییج تماشاگر برای دیدن صحنههای فوتبالی، یک زندگی عجیب و تحت تأثیر قرار دادن مخاطب کارش را انجام دهد. هر کدام از این موارد اصولی دارد که بخشی از آن در صدا، دوبله، موسیقی، اسلوموشن و انجام کاتهای سریع خلاصه میشود. نباید به خودمان دروغ بگوییم؛ زندگی ما با سینما فرق میکند. زندگی آدمها و آنچه هستند را نمیتوانیم در سینما نشان دهیم و از طرفی نمایش بعضی مسائل و بعضی زندگیها در تاریخ ما سخت است. ما نوجوانی بیرو را نشان دادیم چون قابل نمایش بود ولی نمایش بخشهایی از زندگی افراد بویژه در زمینه ورزش و رقابتهایی که بین آنها وجود دارد احتمالاً حرف و حدیثهایی ایجاد خواهد کرد. معتقدم فیلمهای زندگینامهای درباره شخصیتهای برجسته و محبوب باید توسط مراکز مربوطه حمایت شود. شرایط سرمایهگذاری و ساختن فیلمهای زندگینامهای برای بازار نحیف سینما چالش و ریسک بزرگی است و هر کسی سراغ آن نمیرود. مخاطب آن هم احتمالا کمتر است و از معذوریت نمایش زندگی خصوصی تا حساسیتهای دیگر، بحث باورپذیری و پذیرش صداقت فیلم مطرح است. «بیرو» به نظرم تجربه پیشنهادی تازه است. فرصت مغتنم است تا از همه همکارانم در این پروژه سخت سپاسگزاری کنم.
فیملساز و تهیهکننده
زندگی علیرضا بیرانوند داستانهای شنیدنی دارد؛ مانند بسیاری از آدمهای موفق کودکی سختی را گذرانده است ولی از بین کسانی که موفق بودند شرایط ویژهای داشت، از یک روستا و منطقهای محروم آمده است و با وجود همه مخالفتها به راهش ادامه داد. کسی که هرکاری میکند تا به هدفش برسد. رفتگری کرده، در کارواش کار کرده، در رستوران خوابیده و حتی شبهای زیادی را کنار خیابان خوابیده تا بتواند هدف خود را دنبال کند. بنابراین زندگی او برای ساختن درام ورزشی بسیار جالب بود. ایده اولیه فیلم توسط دوستم روزبه پیروز مطرح شد و مرتضی علی عباس میرزایی در مسیری طولانی آن را نوشت. زندگی بیرانوند حتی قابلیت داشت تا 4 ساعت دیگر هم قصه را تعریف کنید. قصه «بیرو» درست در زمان شروع موفقیتهای او یعنی رفتن به باشگاههای بزرگ، پرسپولیس، تیم ملی و جام جهانی تمام شد ولی شاید زمان فیلم هم بیشتر از این اجازه ادامه کار نمیداد. زمانی که من از سوی سرمایهگذاران فیلم برای همکاری با بیرو دعوت شدم، فیلمنامه نوشته شده و کارگردان هم مشخص شده بود. فانتزی فیلم به نظرم جالب بود و از طرفی رویه آن شبیه سینمای جریان اصلی نبود؛ سفارشی یا کمدی نبود بنابراین از جهتی به سینمایی که من دنبال میکنم نزدیک بود. از قبل مقرر شده بود که کمی شبیه کمیک استریپها و پر از اغراقهای طراحی شده و فانتزی شده باشد. در ادامه مراحل تولید خیلی سخت شد به عنوان مثال تنها ساخت یکی از سکانسهای بازی یک ماه زمان برد چرا که بازی هر کدام از بچهها را جداگانه گرفتیم. در سینمای ایران تجربهای شبیه به این فیلم نداشتیم. البته سختی کار باعث طولانیتر شدن کار شد و در میانههای راه هم بودجه من تمام شد و در حالی که هیچ وقت برای ساخت فیلمهایم از فارابی کمک نگرفته بودم این بار سراغ آنها رفتم و حدود 30 درصد کار با کمک آنها انجام شد. خودم به عنوان کارگردان گمان نکنم بخواهم فیلم ورزشی بسازم و ترجیح میدهم فیلمهای مدل خودم را بسازم، ولی اگر بسازم باید از قواعد ژانر استفاده کنم. اغراق، حماسیسازی و استفاده از موسیقی زیاد جزو ویژگیهای ژانر است و شما نمیتوانید فیلم مهیج بسازید ولی اینها را از آن حذف کنید. بیرو هم سعی کرد برای تهییج تماشاگر برای دیدن صحنههای فوتبالی، یک زندگی عجیب و تحت تأثیر قرار دادن مخاطب کارش را انجام دهد. هر کدام از این موارد اصولی دارد که بخشی از آن در صدا، دوبله، موسیقی، اسلوموشن و انجام کاتهای سریع خلاصه میشود. نباید به خودمان دروغ بگوییم؛ زندگی ما با سینما فرق میکند. زندگی آدمها و آنچه هستند را نمیتوانیم در سینما نشان دهیم و از طرفی نمایش بعضی مسائل و بعضی زندگیها در تاریخ ما سخت است. ما نوجوانی بیرو را نشان دادیم چون قابل نمایش بود ولی نمایش بخشهایی از زندگی افراد بویژه در زمینه ورزش و رقابتهایی که بین آنها وجود دارد احتمالاً حرف و حدیثهایی ایجاد خواهد کرد. معتقدم فیلمهای زندگینامهای درباره شخصیتهای برجسته و محبوب باید توسط مراکز مربوطه حمایت شود. شرایط سرمایهگذاری و ساختن فیلمهای زندگینامهای برای بازار نحیف سینما چالش و ریسک بزرگی است و هر کسی سراغ آن نمیرود. مخاطب آن هم احتمالا کمتر است و از معذوریت نمایش زندگی خصوصی تا حساسیتهای دیگر، بحث باورپذیری و پذیرش صداقت فیلم مطرح است. «بیرو» به نظرم تجربه پیشنهادی تازه است. فرصت مغتنم است تا از همه همکارانم در این پروژه سخت سپاسگزاری کنم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه