درخشش در جبر جغرافیایی
ادامه از صفحه 13
درباره صداگذاری چطور؟ بخشهای زیادی وجود دارد که بازیگران دیالوگ نمیگویند و دیالوگهایی برایشان صداگذاری شده است.
این هم امضای من در تمام فیلمهایم است. ممکن است در ذهن هر فردی حرفهایی گفته شود اما آنها را به زبان نیاورد. من میخواهم آن حرفها و گفتوگوهای ذهنی شنیده شود.
حسین بیرانوند، بازیگر نقش اول فیلم از نظر چهره به علیرضا بیرانوند شباهت دارد و نام فامیل او هم یکی است، البته گویا نسبتی با هم ندارند. درباره این موضوع و در کل پروسه انتخاب بازیگر نقش اول فیلم بگویید.
البته نام فامیل آنها تفاوت دارد. نام فامیل علیرضا، صفر بیرانوند است و نام فامیل حسین، چلویی بیرانوند. بیرانوندها طایفه بزرگی هستند و اگر هم با هم فامیل باشند، نسبت آنها خیلی دور است. حسین به لحاظ صورت هم شاید خیلی در نگاه اول شبیه به علیرضا باشد ولی آنچه در فیلم میبینید دست پخت عظیم فراین، چهرهپرداز است. ما از خیلیها تست گرفتیم و در پروسه انتخاب، چند آپشن برایمان مهم بود؛ اینکه گزینه نهایی لک باشد و فوتبال بلد باشد. حسین این دو شاخص را داشت ولی نمیدانست سینما چیست. اصلاً سینما نرفته بود و ما خیلی کار سختی داشتیم و البته بیشتر سختی کار با گروه تولید بود. انتخاب حسین برابر با 6 ماه کار بود. روز اولی که به اینجا آمد یک خط هم نمیتوانست دیالوگ بخواند، گریه کرد و میخواست به بروجرد برگردد. حدود 4 ماه پیش تولید رفتیم و فیلمبرداری در 125 جلسه انجام شد. در طول ساخت فیلم هم با مسائل بسیاری درگیر بودیم از جمله اقتصاد بیمار و کرونا. گروه تولید به دلیل این مسائل خیلی اذیت شدند و مجید و مهدی برزگر واقعاً در این پروژه مثل فرشته بودند.
نخستین فیلم بلند شما یک درام معمایی بود که به نوعی بحث اخلاقیات را پیش میکشید و فیلم دوم هم یک درام اجتماعی در هم تنیده شده با مذهب بود. با این کارنامه شاید کمتر کسی فکر میکرد سراغ پرتره، آن هم پرتره یک فرد ورزشی بروید. آیا این کار باید به نوعی چرخش تعبیر شود یا جزو مسیر فیلمسازی شما است؟
در فیلم اول و دوم بیشتر بحث ایدئولوژی مطرح بود. این را بگویم که من جایزه تجلی اراده ملی و جایزه جهانی اهل بیت را بابت فیلم «خون خدا» دریافت کردم اما هنوز فیلمم پخش نشده است. مگر معتقد نیستند که جایزه بدرستی داده شده است پس چرا با گذشت 3 سال این فیلم را پخش نمیکنند؟ به این میگویند توقیف محترمانه. ما پروانه نمایش داریم ولی هیچ کس حاضر نیست فیلم را پخش کند. نگران هستند که چه کسی چه فکری میکند؟ و این یکی از بخشهای مهم زندگی هر ایرانی است. در کل من دوست دارم تجربهگرا باشم، دوست ندارم مسیر از پیش تعیین شدهای را مستقیم بروم بنابراین شاید فیلم بعدی من هم یک فیلم سیاسی یا حتی کمدی باشد.
درباره صداگذاری چطور؟ بخشهای زیادی وجود دارد که بازیگران دیالوگ نمیگویند و دیالوگهایی برایشان صداگذاری شده است.
این هم امضای من در تمام فیلمهایم است. ممکن است در ذهن هر فردی حرفهایی گفته شود اما آنها را به زبان نیاورد. من میخواهم آن حرفها و گفتوگوهای ذهنی شنیده شود.
حسین بیرانوند، بازیگر نقش اول فیلم از نظر چهره به علیرضا بیرانوند شباهت دارد و نام فامیل او هم یکی است، البته گویا نسبتی با هم ندارند. درباره این موضوع و در کل پروسه انتخاب بازیگر نقش اول فیلم بگویید.
البته نام فامیل آنها تفاوت دارد. نام فامیل علیرضا، صفر بیرانوند است و نام فامیل حسین، چلویی بیرانوند. بیرانوندها طایفه بزرگی هستند و اگر هم با هم فامیل باشند، نسبت آنها خیلی دور است. حسین به لحاظ صورت هم شاید خیلی در نگاه اول شبیه به علیرضا باشد ولی آنچه در فیلم میبینید دست پخت عظیم فراین، چهرهپرداز است. ما از خیلیها تست گرفتیم و در پروسه انتخاب، چند آپشن برایمان مهم بود؛ اینکه گزینه نهایی لک باشد و فوتبال بلد باشد. حسین این دو شاخص را داشت ولی نمیدانست سینما چیست. اصلاً سینما نرفته بود و ما خیلی کار سختی داشتیم و البته بیشتر سختی کار با گروه تولید بود. انتخاب حسین برابر با 6 ماه کار بود. روز اولی که به اینجا آمد یک خط هم نمیتوانست دیالوگ بخواند، گریه کرد و میخواست به بروجرد برگردد. حدود 4 ماه پیش تولید رفتیم و فیلمبرداری در 125 جلسه انجام شد. در طول ساخت فیلم هم با مسائل بسیاری درگیر بودیم از جمله اقتصاد بیمار و کرونا. گروه تولید به دلیل این مسائل خیلی اذیت شدند و مجید و مهدی برزگر واقعاً در این پروژه مثل فرشته بودند.
نخستین فیلم بلند شما یک درام معمایی بود که به نوعی بحث اخلاقیات را پیش میکشید و فیلم دوم هم یک درام اجتماعی در هم تنیده شده با مذهب بود. با این کارنامه شاید کمتر کسی فکر میکرد سراغ پرتره، آن هم پرتره یک فرد ورزشی بروید. آیا این کار باید به نوعی چرخش تعبیر شود یا جزو مسیر فیلمسازی شما است؟
در فیلم اول و دوم بیشتر بحث ایدئولوژی مطرح بود. این را بگویم که من جایزه تجلی اراده ملی و جایزه جهانی اهل بیت را بابت فیلم «خون خدا» دریافت کردم اما هنوز فیلمم پخش نشده است. مگر معتقد نیستند که جایزه بدرستی داده شده است پس چرا با گذشت 3 سال این فیلم را پخش نمیکنند؟ به این میگویند توقیف محترمانه. ما پروانه نمایش داریم ولی هیچ کس حاضر نیست فیلم را پخش کند. نگران هستند که چه کسی چه فکری میکند؟ و این یکی از بخشهای مهم زندگی هر ایرانی است. در کل من دوست دارم تجربهگرا باشم، دوست ندارم مسیر از پیش تعیین شدهای را مستقیم بروم بنابراین شاید فیلم بعدی من هم یک فیلم سیاسی یا حتی کمدی باشد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه