نگاهی به نمایش «تختی در اتاق ۲۳ هتل آتلانتیک» به نویسندگی و کارگردانی تینو صالحی

یک حس جاودانه...


رضا آشفته
منتقد
تیــــنو صـــالــحی بنابرآنچه در شیوه پسامدرن متکی بر امر نسبی گرایانه است، نمایشنامه خـــــود دربــــــــاره غلامرضــا تختی، جهـــــان پهــلوان ایرانی را به نام «تختی در اتاق ۲۳ هتل آتلانتیک» روی صحنه آورده است. همین نسبی‌گرا شدن داده‌ها، روایت‌ها و پردازش آنهاست که نمایش را تا حد بیشتری نسبت به نمایش‌ها و فیلم‌های پیش از این درباره تختی قابل تأمل‌تر می‌سازد.
به هر روی می‌دانیم که تختی به دلیل مهم بودن و حالت اسطوره‌ای که در زمان قهرمانی‌اش یافته؛ در زمان مرگ و پس از آن نیز زمینه داستان‌پردازی‌ها و چه بسا دروغ و شایعات را نسبت به مرگ مشکوک خود آماده کرده است. البته شخص تختی بی‌گناه است در این قضیه، بلکه این مردم هستند که هر کس از ظن خود یار تختی می‌شود و درباره‌اش داستانسرایی می‌کند و چه بسا راست هم بگوید اما گاهی از حقیقت دور شده و چه بسا یاوه هم بگوید اما اینکه حقیقت چیست؟! دقیقاً مسأله همین است!! کسی که نه با تختی بوده و نه درباره انگیزه‌های این قتل از خود جهان پهلوان چیزی شنیده است اما در این بین شک‌هایی وجود دارد که آیا بنابر اختلاف با همسرش چنین کرده و یا اینکه بنابر اختلافی که او با غلامرضا شاپور پهلوی برادر شاه پیدا کرده، برایش ساواک چنین دسیسه کرده و سرآخر نیز او را به قتل رسانده و به گونه‌ای بازآفرینی یک خودکشی را برای از بین رفتن حقیقت علنی ساخته است و یا... هر احتمال دیگری که می‌تواند این کشتن یا خودکشی را برایمان با دلیل گرداند.
تینو صالحی این بار به درستی فهم خود از یک وضعیت پسامدرن را در نمایشنامه‌اش بازنمایی می‌کند که ضمن روایت اصلی از زندگی این بزرگمرد بی‌بدیل، بتواند دلایل این قتل را نیز واکاوی کند و حالا دسیسه ساواک یا خودکشی یا هر نکته دیگری که عامل این قتل باشد به ذهن مخاطب واگذار می‌شود که درباره‌اش به درستی فکر کند.
در صحنه نیز به طراحی توجه دقیقی داشته که همه چیز در مسیر تصویرسازی‌ها درگیر کننده با ملاحظات دقیق باشد و موفق هم شده است چون چند گانه‌ای از صحنه‌ها را با پردازش نور به درستی نمایان می‌کند و در آن گذشته و حال و آینده و رؤیاها و کابوس‌ها را به بازی می‌گیرد و البته در گریم هم تلاش بسیار کرده که آدم‌ها را در حال و هوای دهه 40 قرار دهد و البته لباس نیز مکمل این قضیه است. هر چند صورت رضا بهرامی با گریم ماریا حاجی‌ها به تختی نزدیک شده و بهرامی نیز بازیگر دقیقی است و در جریان بازی کم نمی‌گذارد اما فیزیک او از بیرون با ابعاد دقیق جهان پهلوان همخوانی ندارد و از درون نیز تمپوی جانانه یک قهرمان، آن هم در دقایق پایانی زندگی‌اش به حقیقت نمی‌پیوندد و جلوه درستی ندارد و البته بازیگران ساواکی و مجید رحمتی در نقش پدر تختی هم در این نمایش حضور درست و مؤثری دارند.
با این حساب، اجرای تینو با همه خلاقیت‌ها و تفکرات درست و دقیق شدن در عناصر تصویری و بهره‌مندی درست از نور و گریم اما هنوز در همین نقاط بارز جای خالی دارد و نمی‌تواند به یک ایده‌آل که تئاترش را ماندگار کند نزدیک شود. هر چند متن مقتدرش جای بحث و تأمل را نسبت به همه برداشت‌های موجود بازمی گذارد که این خود دردناک‌ترین روایت نسبت به آن قبلی‌هاست چون دست‌کم یک داوری مشخص نمی‌کند و لزومی هم در این کار نمی‌بیند بلکه هدف آشنایی با بیوگرافی یک قهرمان است که همچنان در دل و ذهن مردم جاودان می‌ماند.
شاید همان طور که در متن با نسبی بودن از داوری‌های ناصواب پرهیز کرده، می‌توانست با یک نگره دقیق‌تر با پرهیز از این گریم ناسرانجام مسیر بهتری را برای بازی این نقش دور از فیزیک و باور بازیگر بیابد و ما در واقع در وانمودگی‌های یک بازیگر تصور می‌کردیم که تختی چگونه باید باشد و ما باید در نهایت چه پنداری از یک قهرمان نگونبخت داشته باشیم که در یک بازی دو سر باخت، به ناچار تن به یک باخت تحمیلی داده و از مدار زندگی حذف شده است اما وجود نازنین‌اش هیچگاه پاک شدنی نیست چون در مسیر یک برد کامل و بزرگ گام نهاده و انسان را به درستی و دقیق تصور کرده و پیامدش همین حس و حال جاودانه‌ای است که چنین مردم از او یاد می‌کنند و نمی‌خواهند هم به هیچ وجه او را از صفحه ذهن شان پاک کنند.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7843/19/601673/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها